در نشست بررسی «رابطه میان خردورزی و عقلانیت» مطرح شد:
تبادل نظر در محیط دموکراتیک، پیشرفت معرفتی به دنبال دارد
به عقیده ساجد طیبی اگر میخواهیم انسانها از لحاظ معرفتی پیشرفت کنند باید اجازه دهیم در یک محیط دموکراتیک آزادانه بحث کنند.
ساجد طیبی، عضو پژوهشگاه دانشهای بنیادی در این نشست با توضیحاتی درباره جایگاه عقلانیت و خرد در کتاب «معمای عقل» بیان کرد: «خرد» در این کتاب به معنای استدلال کردن است و استدلال به میزانی خوب است و به یک میزان هم بد. قدرت استدلال کردن به عنوان یک فرایند ذهنی از مقدماتی است که از نتایجی به دست میآوریم.
او ادامه داد: این کتاب در سال 2017 منتشر شده است و موضوعی که در کتاب درباره آن صحبت میشود درباره قوه «عاقله» یا همان «خردورزی» است و به دو هدف مهم میپردازد که این قوه چیست و ساز و کار آن کدام است؟ و ما موظف هستیم کارکرد آن را توضیح دهیم. این موضوع در حوزه روانشناسی به تعقل میپردازد و اینکه قرار است استدلال چه فایدهای داشته باشد.
طیبی رویکرد جدید به مقوله تعقل را موضوع اصلی کتاب دانست و افزود: کاری که نویسندگان در این کتاب کردهاند 2500 سال پیش فلسفه و 150 سال است که روانشناسی درباره آن صحبت میکند. دیدگاهی که از زمان ارسطو بوده و آن دیدگاه را قوه عاقله به ما داده و فانکشن (خروجی) آن این است که به باورها و شناختهایی به جهان برسیم و بهتر بتوانیم تصمیم بگیریم.
خردورزی امروزی ناشی از علم دکارت بوده است
این پژوهشگر با اعتقاد بر اینکه خردورزی امروزی ناشی از علم دکارت بوده است، اضافه کرد: باید کارکرد علممان را بیشتر کنیم و موجودات بهتری باشیم. این دیدگاه از زمان دکارت بوده که او به شدت مخالف استدلال است و این یک نکته مهم در نگاه داروین بوده که باعث شد به ویژگیهای انسان جور دیگری نگاه کنیم. در حقیقت داروین رویکرد ما را در مورد خصوصیات استدلال عوض میکند.
او افزود: یک مسئله مهم در کتاب، معمای استدلال است که معمایی دوبُعدی است. با همه تصویرهایی که داریم یک بُعد معما این است که همچین قوهای چرا باید در انسان تکامل پیدا کند. یعنی استدلال در انسان با گونههای دیگر جانداران متفاوت است.
طیبی با اشاره به نگاه علم روانشناسی به استدلال گفت: معما یک بعد دوم هم دارد؛ ما چرا اینقدر بد کار میکنیم و استدلالکنندگان و خردورزان بدی هستیم و این موضوعی است که از بعد روانشناسی دیتاهای زیادی در مورد آن وجود دارد و کاری که نویسندگان این کتاب کردند این بود که از این منظر به تکامل دیتاها پرداختند.
موضوع علم روانشناسی تعامل انسانی است
این عضو پژوهشگاه دانشهای بنیادی با بیان این که نویسندگان این کتاب آزمایشهایی انجام دادهاند که افراد را از لحاظ استدلال بررسی کردهاند، افزود: در آزمایشها نشان داده میشود که شهود اولیه انسانها قابل اعتمادتر است و اگر قرار باشد استدلال افراد را به تصویر بهتر برساند، این کار را برای ما نمیکند پس به جای اینکه بگوییم روانشناسی موضوع تکامل نیست، باید بگوییم کارکرد روانشناسی چیز دیگری است و موضوع آن تعامل انسانی است.
طیبی ادامه داد: قوه روانشناسی اثبات میکند که قوه استدلال در تعاملات اجتماعی تکامل یافته است و اگر با این دید نگاه کنیم فرضیههای تکامل دیگری هم داریم و این فرضیهها قرار است نیازهای تعاملی انسان را برآورده کند. اولین ویژگی انسانی که نویسندگان بر آن تاکید میکنند این است که انسانها موجوداتی هستند که با هم همکاری دارند و باید با هم هماهنگ باشند. بخشی از ارتباط انسانها به ارتباط زبانی در جامعه تکامل پیدا میکند و انسان متکامل دچار احتیاط معرفتی میشود و راحت به هر موضوعی اعتماد نمیکند و هرچیزی که نفهمد را باور نخواهد کرد و این البته از لحاظ معرفتی جالب نیست و باعث میشود ما اطلاعات خوبی را از دست بدهیم.
او بیان کرد: ایده مرسیه و اسپرمن این است که استدلال نقش خوبی درباره بعد معرفتی ایجاد میکند و ما به عنوان گیرنده اطلاعات صرفاً به عنوان محتاط معرفتی عمل نمیکنیم و اگر دلیلی را ارزیابی کردیم اگر خوب بود آن را میپذیریم و این قدرت فایده تکامل زبانی را نشان میدهد. ایده اصلی این است که کارکرد تکامل استدلال برای باورهای ما بهتر نیست و تنها یک قوه اجتماعی است و این قوه کارهای مهمی برای ما انجام میدهد؛ برای مثال برای متقاعد کردن دیگران دلایلی میآوریم و این دلیلی است که استدلال کردن برای ما ارائه میدهد.
طیبی با اشاره به بخشهای دیگر کتاب که به آزمایشهای صورت گرفته توسط نویسندگان اشاره داشته است، گفت: در بخش دوم کتاب نویسندگان با استفاده از آزمایشهایی که طراحی کردهاند و یا در گذشته انجام شده است اولین ایدهای که مطرح میکنند این است که یک پدیده چگونه توجه ما را به خود جلب میکند. البته ما هم به شدت استدلال کردنمان سوگیرانه است و وقتی استدلال میکنیم که آدمها فرضیهای میسازند و به دنبال شواهد میروند و ما برای توجیه رفتار خودمان همیشه استدلال میکنیم و اینجا مرسیه توضیح میدهد به لحاظ تکامل بهتر است بد استدلال کنیم تا در تقابل با دیگران نباشیم.
تواناییهای انسان در محیطهای گروهی رشد میکند
این پژوهشگر ادامه داد: در واقع تواناییهای ما زمانی خوب کار میکند که در محیط تعامل باشد و در آزمایشهایی که شده انسانها استدلالهای قوی دارند که در گروهی قرار میگیرند و هشتاد درصد نتیجه درست در آزمایشها این موضوع را نشان میدهد.
طیبی در پایان حضور انسانها در محیطی که تعامل در آن وجود دارد را پیشرفت معرفتی دانست و اضافه کرد: ایده نویسندگان این است که استدلال را اگر فردی به کار ببریم فاجعه به بار میآید. چون ما شهودهای اولیه را تنها خودمان داریم و تا وقتی به چالش کشیده نشده باشد استدلال نیست. اگر میخواهیم انسانها از لحاظ معرفتی پیشرفت کنند باید اجازه دهیم در یک محیط دموکراتیک آزادانه بحث کنند و این باعث میشود به دیدگاههای درستتری برسند.
نظر شما