بچههای امروز واژه کم دارند
هوشنگ مرادی کرمانی، در این مراسم به آخرین باری اشاره کرد که برای سخنرانی به دانشگاه شهید بهشتی دعوت شده بود و گفت: آخرین بار برای سخنرانی از سوی دانشکده معماری دعوت شده بودم و میخواستم راجعبه معماری حرف بزنم و این بار از سوی دانشکده ادبیات دعوت شدهام و میخواهم درباره ادبیات صحبت کنم. چیزی که این دو را به هم مربوط میکند را میتوانیم معماری کودکی بنامیم. معماری کودکی همان چیزی است که از دوران کودکی در ذهن ما شکل میگیرد. از هنگام تولد چهرهها، مکانها، بوها و طعمهایی که حس میکنیم در ذهن ما نقش میبندند مانند معماری خانه پنجدری که در کودکی در آن زاده و بزرگ شدهام و در ذهنم حک شده است.
داریم زبان فارسی را گم میکنیم
وی در ادامه به اهمیت توجه به زبان فارسی اشاره کرد و گفت: ما داریم زبان فارسی را گم میکنیم من نه بهعنوان یک فرهنگستانی بلکه بهعنوان یک ایرانی و دوستدار زبان فارسی این حرف را میزنم. باید فرزندانمان را از نثر ترجمهای پیش پا افتاده نجات دهیم و به آنها واژههایی دهیم تا سرگردان نشوند. این دنیای ترجمه فقط میتواند خبررسانی کند، نمیتواند به بچهها واژه بدهد. با نگاهی به نوشتههای جوانان امروز یا متون ترجمه میبینیم که ایرادهای زیادی وجود دارد مثلا به جای اینکه از واژههای اصیل فارسی استفاده کنیم در هر صفحه 30 تا «در حالیکه» پیدا میشود و واژههای زیادی در این میان دور ریخته میشود.
اگر واژههای لازم به زبان تزریق نشود، میمیرد
این نویسنده با بیان اینکه بچههای امروز واژه کم دارند، گفت: اگر واژههای لازم به زبان تزریق نشود، میمیرد. زبان باید تقویت شود تا زنده بماند. امروزه میبینیم حتی وقتی معلمی در کرمان داستان «بچههای قالیبافخانه» را برای بچهها میخواند، باید برخی واژهها را برایشان معنا کند، یعنی بچههای کرمان هم برخی واژههای اصیل کرمانی را نمیشناسند.
نویسنده «شما که غریبه نیستید» با تاکید براینکه زبان ماهواره و اینترنت و کلا زبانی که امروزه در ایران به کار میرود درحال از بین بردن همه ضربالمثلها، زبانزدها و واژههایی است که میتواند یک زبان را شیرین و ماندگار کند، گفت: زبان فارسی بسیار شیرین و جذاب است و بزرگانی مانند حافظ و سعدی و ... آن را برای ما به یادگار گذاشتهاند و ما باید از آن مواظبت کنیم چون در دنیا دارد از بین میرود.
حفظ کردن زبان و واژهها اثر را ماندگار و عمیق میکند
وی افزود: باید اصطلاحات زبان فارسی را در هر کجای ایران که هستیم حفظ کنیم و اجازه ندهیم که از بین برود. چندی پیش در نشست «دوپنجره» که از سوی کانون پرورش فکری برگزار میشود، کتاب «لبخندی برای انار» از سوی بچهها خوانش و بررسی شد. نکته جالب این بود که بچههای 14، 15 ساله داستانی که 22 سال پیش نوشته شده بود را نقد میکردند یعنی توانسته بودند با آن ارتباط برقرار کنند. یعنی آنچه اثر را ماندگار و عمیق میکند حفظ کردن زبان و واژههاست.
مرادی کرمانی در ادامه خطاب به دستاندرکاران ادبیات کودک و نوجوان گفت: مسئولیت شما حفظ ثروت هنگفتی است که از زبان و ادبیات فارسی به ما ارث رسیده است و باید بتوانیم آن را منتقل کنیم. ریشه و بنمایه زبان و ادب فارسی شعر است اما در کتابهای درسی میبینیم که در یک شعر یا داستان آنقدر اخلاقیات و ایدئولوژی و نصیحت ریخته شده که جذابیت آن را برای بچهها کم کرده است.
وقتی میتوانیم بچهها را دوباره تربیت کنیم که داستان کودک را به آنها برگردانیم
یحیی قائدی، استاد فلسفه برای کودکان نیز در این مراسم به بررسی اینکه چرا فلسفه برای کودکان، داستان را به عنوان محتوای اصلیاش انتخاب کرده پرداخت و گفت: من داستان و فلسفه را بر خصلت ذاتگرایانه انسان استوار میدانم چرا که انسان در داستان زندگی میکند، رشد میکند و به خودش معنا میدهد. تجربه نشان داده وقتی به سببهایی داستان از زندگی و از مدرسه گرفته میشود کودکان نمیتوانند بسیاری از مطالب را یاد بگیرند و با آنها ارتباط برقرار کنند. فلسفه برای کودکان میگوید در صورتی میتوان بچهها را دوباره تربیت کرد که داستان کودک را به آنها برگردانیم.
میزان تفکر منطقی و استدلال در ادبیات داستانی کم است
این نویسنده در ادامه به نسبت فلسفه برای کودکان با ادبیات کودک و نوجوان اشاره کرد و گفت: بچهها با داستان زندگی میکنند و فلسفه داستان کودک را رشد میدهد. اما در ادبیات داستانی میزان تفکر منطقی و استدلال کم است. لازم است در ادبیات امروز زندگی کودکان را بر منطق و استدلال استوار کنیم. داستان زندگی ما نمیتواند کاملا همان داستان گذشته باشد، باید اندیشیدن تعقلی را در آن ایجاد کنیم. تکرار ادبیات گذشته صرفا سادهکردن آن نیست و نمیتواند آن را حفظ کند باید آن را بازتولید فلسفی کنیم لذا تربیت کودکان باید بر داستان استوار باشد و داستان نیز باید مبتنی بر فلسفه باشد و به نوعی فلسفه با ادبیات پیوند بخورد. بخشی از کوتاهی ما در ادبیات همین غفلت از رگههای فلسفی بوده است.
باید ادبیات گذشتگان را بازتولید فلسفی کنیم
وی در ادامه بیان کرد: هرکس باید بتواند در قصههای خودش زیست کند. ادبیات داستانی صرفا موضوعی تفننی نیست. داستان زندگانی است و اگر این جنبه از کودکان را جدی بگیریم و با تفکر فلسفی در هم آمیزیم میتوانیم کودکان را تربیت کنیم. با این نگاه نوشتن ویژه نویسندگان نیست بلکه ویژه همه کودکان و همه افراد است. در فلسفه برای کودکان بچهها را به راهی میبریم که بنویسند اما آنچه که در مدرسه میآموزند فقط روخوانی و رونویسی است. و اگر اینگونه بیندیشیم در آینده میتوانیم امیدوار باشیم نویسندگانی داریم که با تأمل مینویسند.
آمادگی بکارگیری دانشجویان و فارغالتحصیلان ادبیات کودک را دارم
سیدعلی کاشفی خوانساری نیز در این مراسم به لزوم توجه دانشگاهها به ادبیات کودک اشاره کرد و گفت: بعد از سالها تلاش ادبیات کودک در سبزوار، بیرجند و ... راه افتاد و امروز میبینیم که در 30 دانشگاه کشور کارشناسی ارشد ادبیات کودک وجود دارد اگر روزی دغدغه ما این بود که چرا نیست امروز این دغدغه از نظر کمی رفع شده است اما دغدغه دیگر این است که این رشته کاربردی شود و در این زمینه باید اهالی ادبیات کودک با دانشگاهیان بیشتر گفتوگو کند. همیشه یکی از دغدغههایم این بوده که فارغالتحصیلان رشته ادبیات کودک چگونه وارد بازار کار میشوند و من آمادگی همکاری و بهکارگیری آنها را دارم.
وی در ادامه بزرگترین خلأ در این حوزه را فقدان نظریه در فضای ادبیات کودک و نوجوان دانست و گفت: ما نظریه غالبی نداریم نظریههای موجود و نظریههای ترجمهشده پاسخگوی نیازهای ما نیست چون به پرسشهای محوری که با آن مواجه هستیم پاسخ نمیدهند. در نقد ادبی اهمیت کار بیش از اینکه در پاسخها نهفته باشد در پرسشها نهفته است و چون بحثهایی که در این نظریهها مطرح میشود با پرسشهای ما مطابقت ندارد به آنها پاسخ نمیدهد و در این زمینه ابتر است.
نیازمند نظریه بومی در ادبیات کودک هستیم
کاشفی خوانساری در ادامه بیان کرد: ما نیازمند نظریه بومی هستیم. اگر ادبیات کودک از زمان گذشته در ایران تولید میشده قطعا مبتنی بر نظریهای بوده که شاید هرگز مکتوب نشده است. من در مقالهای که به این همایش ارایه کردم به جستوجوی رگههایی درباره نظریه ادبیات کودک در متون قدیمی، پیشامدرن و پیش از چاپ ادبیات فارسی پرداختهام و در منابعی که نشانههایی درباره ادبیات کودک و نوجوانان در آنها کار شده و در منابع مربوط به تعلیم و تربیت کودکان به دنبال نشانههایی از نظریهها بودهام.
وی افزود: ما حدود 400 کتاب چاپ شده ویژه کودکان در دوران قاجار داریم بعضی از این کتابها آثاری هستند که تاثیر فرهنگ مدرن را در آنها میبینیم اما قدیمیترین کتابهای چاپی کودکان مربوط به دوران قاجار است. با این جستوجوها در منابع مختلف مربوط به ادبیات کودک میتوانیم نظریه بومی ادبیات کودک را در دوره پیشامدرن بازیابی کنیم و تلاش کنیم از آن به یک نظریه امروزی برسیم که پرسشها و پاسخهای برآمده از آن متناسب با فضای امروزی ادبیات کودک ایران باشد.
در ادامه مراسم از برگزارکنندگان همایش و حامیان آن تشکر و قدردانی شد.
نظر شما