احسان ملکیان، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تهران در زمینه کامپیوتر و فناوری اطلاعات و مترجم کتاب «همه چیز درباره بیتکوین» در گفتوگو با خبرنگار ایبنا میگوید: بيتكوين به عنوان يک واحد پولی هنوز مورد وفاق اقتصاددانان بزرگ جهان نيست و میتوانم نام بيش از ده نفر از اقتصاددان نوبل گرفته و مشهور جهان را فهرست كنم كه برخلاف آن چه كه مردم معتقدند، بيتكوين را يک كالا میدانند نه يک واحد باثبات پولی! شايد اين گزاره، هم عجيب و هم ثقيل به نظر آيد كه اعتقاد شخص خود من نيز همين است و از بيتكوين متنفرم.
شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ابتدا یک بیوگرافی کامل از کتاب «همه چیز درباره بیت کوین» شرح دهید تا ضمن معرفی کتاب مخاطبان از زبان مترجمان، با کتاب آشنا شوند؟ و اینکه بیتکوین چیست و هدف از ایجاد آن چه بوده است.
اين كتاب ترجمه ويراست دوم از كتاب Mastering Bitcoin: Programming the Open Blockchain يكي از چهار عنوان كتابی است که آندرياس آنتونوپولوس تحصيلكرده مهندسی كامپيوتر از كالج لندن تاليف كرده است. وی در زمره كارآفرينان و مدافعان سينهچاک بيتكوين و رمزارزها به شمار میآيد كه شهرت جهانی خود را نه از كتابهايش بلكه به واسطه فعاليتهای پژوهشی و اقتصادی، مشاوره و سخنرانیهای پرشور در كشورهای مختلف جهان در حوزه رمزارزها و بلاکچين، كسب كرده است. تاليفات وی همه در حوزه رمزارزها و قراردادهای هوشمندی است كه بر بستر بلاکچين توسعه میيابند. وی به قدری در ميان هواداران خود محبوب است كه در مجموع نزديک صد بيتكوين نزديک به ده ميليارد تومان به تاريخ اين مصاحبه از آنها هديه گرفته است.
در خصوص بخش دوم پرسش، میتوان به اختصار گفت كه بيتكوين يک رمزارز يا پول ديجيتال همانند تمام پولهای بدونپشتوانه جهان موسوم به فيات كارنسی و يک رسانه مبادله كالا است. از منظر پشتوانه، بيتكوين مثل تمام ارزهای ديگر جهان هيچ پشتوانهای ندارد با اين تفاوت كه ارزهای ملی تحت نظارت بانک مركزی هستند ولی بيتكوين و بقيه رمزارزها بدون دخالت هيچ بانک يا مديريت مركزی و فقط بر اساس اجماع عمومی، در سطحی فراتر از مرزهای جغرافيايی يک كشور خاص بين افراد مبادله میشود.
متاسفانه آنچه كه در اين روزگار بيداد میكند شبهعلم و رواج باورهای نادرست پيرامون هر پديده نوظهور است. بيتكوين به عنوان يک واحد پولی هنوز مورد وفاق اقتصاددانان بزرگ جهان نيست و میتوانم نام بيش از ده نفر از اقتصاددان نوبل گرفته و مشهور جهان را فهرست كنم كه برخلاف آن چه كه مردم معتقدند بيتكوين را يک كالا میدانند نه يک واحد باثبات پولی! شايد اين گزاره، هم عجيب و هم ثقيل به نظر آيد كه اعتقاد شخص خود من نيز همين است و از بيتكوين متنفرم.
اگر به بيتكوين به عنوان يک واحد پول اعتقادی نداشتهايد چرا كتابی در این مورد را ترجمه كردهايد؟
پاسخ اين پرسش را اينگونه میدهم كه فارغ از آن كه موافق يا مخالف بيتكوين به عنوان يک پول ديجيتال فرامرزی و مردمنهاد باشيم، ارزش اين ابداع انقلابی آن بود كه اثباتی مفهومی برای امكانپذير بودن تحقق يک سامانه بانكی مردمنهاد ارائه كرده ولی آيا خود بيتكوين ارزشمند است يا نه، بايد منتظر آينده ماند؛ برخی از اقتصاددانان معتقدند حتی اين امكان هست که بيتكوين به كل نابود شود ولی همه متفقالقولند كه ماهيت و مفهوم رمزارزها نابود نخواهد شد و آينده، از آن پولهای ديجيتال است. از طرفی به عنوان يک مخالف بيتكوين بايد اشاره كنم اين كتاب فقط در مورد بيتكوين نيست؛ نخستين بلاکچين جهان را نيز تشريح میكند و كاربردهای بلاکچين فقط در خلق پول خلاصه نشده؛ بلاکچين يک فناوری انقلابی برای كاربردهايی است كه در ادامه پيرامون آن گفتگو خواهيم كرد. من طرفدار و دلباخته فناوری بلاکچين هستم نه بيتكوين كه فقط يكی از كاربردهای آن است.
همانگونه كه در مقدمهی ترجمه آوردهايم اين كتاب نه تنها افراد عادی را با نحوه عملكرد بيتكوين، مفهوم آدرس پول، ساختن كيف پول و نقل و انتقال و تراكنشهای بيتكوين آشنا میكند؛ بلكه جزئيات دقيق بلاکچين را به همراه قطعهكدهايی آموزنده برای برنامهنويسان حرفهای شرح میدهد. با اين رويكرد هم مخاطبانی كه سابقه برنامهنويسی ندارند با مفهوم بيتكوين و بلاکچين آشنا میشوند و هم به برنامهنويسان میآموزد كه چگونه خودشان درستی كدهای برنامهی بيتكوين را بيازمايند؛ كدها را تغيير بدهند و حتی با بهبود كد و پيشنهاد تغييراتی جزئی يا كلی در بلاکچين، به بهينهسازی بلاکچين و بيتكوين كمک كنند.
يكی ديگر از ويژگیهای اين كتاب كه بسياری از كتابهای ديگر از كنار آن به سادگی میگذرند، آن است كه به شرح نحوه عملكرد شبكه همتا میپردازد كه بلاکچين بايد بر روی آن كار كند. مضاف بر اين، مخاطب را با مفهومی به نام اجماع عمومی و ساز و كار استخراج بيتكوين آشنا میكند و به زبانی ساده شرح میدهد كه در بيتكوين چگونه عموم مردم جهان در مورد راستی و درستی تراكنشهای مالی و توليد بيتكوينهای جديد به اجماعی سراسری میرسند. آشنايی با اين مفهوم ذهن مخاطب را آماده میكند تا در مورد پولهای ديگری مثل اتر كه روش اجماع عمومی در آنها متفاوت است سادهتر بينديشد و قضاوت كند. همچنين به برنامهنويسان میآموزد كه در بلاکچين میتوان در هر بلوک اسكريپنويسی هم كرد؛ هرچند زبان ابداع شده برای نوشتن اسكريپتهای بلاکچين در بيتكوين محدوديتهايی دارد.
کاربرد بلاک چین در جامعه امروزی چیست و کجاست؟
بلاکچين از منظر يک پژوهشگر و دانشمند حوزه امنيت اطلاعات و علوم كامپيوتر يک پروتكل اجماع عمومی يا فناوری وفاق جمعی محسوب میشود. بلاكچين به عنوان يک بستر برنامهنويسی است که فراتر از حوزه پول و اقتصاد جنبههای ديگری از دنيای فردا را تغيير خواهد داد؛ زيرا فراتر از كاربردش در بازار بورس، بانکها، موسسات مالی و اعتباری غيرمتمركز و مردمنهاد، میتوان برای توسعه كاربردهایی مانند موسسات مرتبط با عقد قراردادهای هوشمند غيرقابل انكار و جعل يا استنكاف، سامانههای ملی بهداشت و درمان، نهادهای مرتبط با مديريت دارايی (Asset Management)، سازمانهای عظيم بيمه (Insurance) و سيستمهای ثبت پذيرش يا برونسپاری مسئوليت (Vested Responsibility)، همچنین موسسات تامين انرژی به ويژه تامين انرژیهای پاک توسط بخشهای خصوصی كوچک ولی توزيعشدهی پرتعداد، صنايع مرتبط با توليد و ثبت آثار معنوی موزيک، فيلم، محتوا و نظاير آن، صيانت آراء در رایگيریهای الكترونيكی، اداره ثبت احوال و دفاتر ثبت اسناد و به ويژه اينترنت اشياء (IoT) بهره گرفت.
اجازه دهيد كاربردهای بلاکچين را اين گونه و فارغ از مصداق خلاصه كنم هر كجا نياز به شفافيت، اطمينان از صحت و سلامت ابدی اطلاعات نامتمركز و مردمنهاد و متكی به اجماع عموم مردم داشتيد بايد به سراغ بلاکچين برويد.
در حال حاضر امنیت شبکه موضوع مهمی در جامعه ماست به نظر شما چه مواردی را باید مردم در این باره بدانند و توصیه شما به عنوان یک کارشناس پر سابقه و نویسنده در این زمینه چیست؟
هر چند موضوع امنيت شبكه فراتر و گستردهتر از بحث محوری ما بيتكوين و بلاکچين است ولی لااقل در مورد بيتكوين و رمزارزها بايد اين هشدار را بدهم كه هرچند بنيان بيتكوين بر اصول رياضی خدشهناپذير بنانهاده شده ولی دو مورد را از نظر دور نبايد داشت؛ نخست آن كه با يک بیاحتياطی ممكن است كل سرمايهای كه در قالب بيتكوين پسانداز كردهايد از دست برود چون پسانداز شما در قالب يک مشت عدد در اختيار شماست و برای نفوذگران دزديدن اين اعداد و ارقام با اغفال مردم ناآگاه يا بهرهگيری از روشهای بسيار گسترده نفوذ به رايانهها كار خيلی سختی نيست؛ اين تهديد در سطح كلان هم اتفاق افتاده و میافتد. برای نمونه يادآور میشوم كه نفوذ در شبكهی موسسه Mt. Gox در ژاپن، 500 ميليون دلار خسارت به اين بازار نوظهور پولی زد كه تاوان آن را مردم پرداختند. مورد دوم آن كه، برخلاف فلسفه وجودی رمزارزها هنوز پشت پردههای اين پول و صحنهگردانهای اصلی آن برای همگان آشكار نيستند و بر كسی معلوم نيست سفتهبازان و بزرگدلالان اين بازار چه خوابی برای مردم ديدهاند؛ زيرا سرمايهگذاری بر روی پولی كه نوسان قيمت ده هزار دلاری در بازهای نزديک به یک سال را تجربه میكند بيشتر به يک قمار شبيه است تا سرمايهگذاری.
با توجه به اهمیت بیت کوین برای آن در ایران چه آیندهای را متصور میشوید؟
در ابتدای بحث اشاره كردم كه اقتصاددانهای برجستهی جهان هرگز به بيتكوين نظر مساعدی ندارند و بيتكوين اسير سفتهبازی و نهنگهای وال استريت در برابر گرگهای والاستريت! شده است؛ هرچند نظر رسانهها و عامه مردم برعكس است با يک جستجوی ساده در اينترنت به هزاران مقاله و خبر در مورد طوفان به پا كردن رمزارزها و شكست دلار يا يورو در مبارزه با بيتكوين و بقيه ارزهای ديجيتال برمیخوريد در حالی كه واقعيت اين نيست يا لااقل همه واقعيت نيست. برای مثال ميزان بيتكوين توليد شده به عنوان يک واحد پول فرامرزی تا زمان اين مصاحبه به نسبت پول در گردش كل جهان بسيار ناچيز و مضحک است.
چرا بيتكوين در سطح جهان تا اين حد سروصدا و به پا كرده است؟
در كل تاريخ بانكداری، بانکها مسبب بحرانهای مالی و از دست رفتن سرمايههای عمر مردم بودهاند و هرگز خوشنام نيستند. از طرفی بحرانهای مالی متناوب در سطح جهان بحران 2008 آمريكا؛ بحران يونان و مشكلات اتحاديه اروپا؛ تاثير چين و هند در اقتصاد جهان مردم را در تمام كشورها از غرب تا شرق، به نظام پولی بدبين نگه داشته است. از طرف ديگر، ظهور سياستمدارهای پوپوليست مثل ترامپ و امثال آنها در سطح كشورهای اثرگذار در اقتصاد جهان، سياستهای فريبكارانه بانکهای مركزی در كشورهای مختلف، كارمزد بالای تراكنشهای مالی توسط موسسات مالی متمركز، افزايش جمعيت غيرمولد که نيازمند پسانداز پايدار هستند. مانند افراد زير هجده سال و بالای 60 سال، كلاهبرداریهای كلان بانكی در سطح جهان و ايران، افزايش بیش از حد نقدينگی و در نتيجه تورم افسارگسیخته در بسياری از كشورها، سياستزدگی شديد اقتصاد دولتی بر خلاف مكتب اتريش، همگی عواملی هستند كه باعث شده يک پول با گردش مالی ناچيز جلب توجه كند؛ فقط به صرف اينكه در ظاهر مردمنهاد است و اصل بر اين است كه هيچ تراكنشی در جهان از چشم كسی پنهان نمیماند و پول هم با روالی منظم و نامتاثر از مسائل سياسی توليد میشود ولی متاسفانه در باطن، بيتكوين در حال نقض فلسفهی اصلی خود و حركت به سوی تمركزگرايی و اسير سفتهبازی و پنهانكاریهای فراوانی شده است كه خيلیها منكر آن هستند و به ويژه آنها كه در اين بازار آشفته سهمی دارند؛ مثلا شركتهای فروش تجهيزات استخراج بيتكوين.
در کشور خودمان هم كه ماجرای اقتصاد برای عموم غمانگيز است. تورم بالا و كاهش مدام ارزش پول به ويژه سقوط ناگهانی ارزش ريال از ابتدای سال 1397، اقتصاد ناتوان و درهم گسيخته و تسلط اقتصاد سايه، كلاهبرداریهای كلان موسسات مالی و اعتباری، شكاف طبقاتی وحشتناک و افزايش خوفناک ضريب بيكاری، افزايش چشمگير جمعيت جوان و تحصيلكرده جويای كار و در جستجوی طلا به همراه گربهرقصانی رسانههای زرد و رواج شبهعلم و مطالب نادرست در شبكههای اجتماعی در خصوص رمزارزها، بيتكوين را در ذهن تودهها تبديل به يک ناجی افسانهای كرده است در حالی كه اعتقاد به اين ناجی پوشالی يک طنز تلخ و يک اعتقاد مضحک است با اين تاكيد كه منظور من بيتكوين است وگرنه آينده پولی جهان بدونترديد پولهای ديجيتال خواهد بود.
معتقدم با بيتكوين نه میتوان بر روی اقتصاد كلان و نه اقتصاد سياسی اثر چشمگيری گذاشت و نه میتوان با آن تحريمها را دور زد با بيتكوين میتوان كارهای خرد انجام داد و بايد بيشتر مورد توجه قماربازان بازارهای پولی باشد نه دولتمردانی كه دنبال اقتصاد پايدار و با ضريب رشد معقول هستند. ارائه عدد و رقم در مورد محقر بودن بازار بيتكوين در قياس با بقيه بازارهای پولی اطاله كلام است. ولی بخش اندوهناک کار اينجاست كه از زبان وزير و وكلای مجلس حرفهايی در مورد بيتكوين و رمزارزها شنيده میشود كه نمیدانم بايد خنديد يا گريست. من مجموعهای از اظهارنظرهای برخی از دولتمردان و وكلای مجلس را گردآوری كردهام به غير از برداشت نادرست از مفهوم رمزارزها و بيتكوين و صرفنظر از سخنانی ياوه و پر از تناقض، بزرگترين معضل اينجاست كه حتی در اشتباهات و اظهارنظرهای ناصحيح خود هم نيز همرای نيستند. دريغ كه نه مخالفان رمزارزها و نه موافقان آن در سطوح بالای مديريتی، استدلال علمی و منطقی صحيحی ندارند و بسياری از اظهارنظرهای آنها با حرفهای مردم در كوچه و خيابان يكی است. حتی مصوبههای دولت و بانک مركزی در خصوص رمزارزها با فلسفه اصلی آن تطابق ندارد. مردم میخواهند از سياستهای بانک مركزی و دولتی كه همه تقصيرها را به گردن تحريمها میاندازد به دامن رمزارزها پناه ببرند در حالی كه همانها برای رمزارزها آييننامه مینويسند و تخطی از آييننامههاشان را تهديد به داغ و درفش میكنند. طنز بسيار تلخي است! شرح اين هجران و اين خون جگر....... اين زمان بگذار تا وقتي دگر!
نظر شما