در نشست نقد و بررسی کتاب «فارسی شکسته» مطرح شدش:
جمالزاده گفتارنویسی را وارد نوشتار ما و هدایت آن را تمام کرد
جمالزاده کسی است که گفتارنویسی را در نوشتار ما وارد کرد. البته جمالزاده صرف و نحو و واژگان را وارد زبان کرد، اما تلفظ که یکی دیگر از بخشهای گفتار نویسی است، را وارد نکرد، که صادق هدایت این کار را کرد.
جمالزاده گفتارنویسی را وارد نوشتار ما کرد
امید طبیبزاده، نویسنده کتاب «فارسی شکسته» در شروع صحبتهای خود گفت: بحث گفتارنویسی در زبان فارسی، به حدود صد سال پیش برمیکردد. مقدمات آن را از زمان مشروطه داریم، که مردم مورد خطاب نویسندگان قرار میگیرند. جمالزاده کسی است که گفتارنویسی را در نوشتار ما وارد کرد. البته جمالزاده صرف و نحو و واژگان را وارد زبان کرد، اما تلفظ که یکی دیگر از بخشهای گفتار نویسی است، را وارد نکرد، که صادق هدایت این کار را کرد. در واقع هدایت کار گفتارینویسی را تمام کرد و بخش شکستهنویسی را به بخشی که جمالزاده آورده بود، اضافه کرد. هرچند که قبل از هدایت هم شکستهنویسی بوده، منتهی سبک مشخصی نداشته، که هدایت آن را به صورت یک سبک وارد کرد. بنابراین گفتارنویسی در زبان ما با رمان مدرن شروع شد.
دوزبانگونگی؛ دلیل وجود دو گونه نوشتار در زبان فارسی
وی در ادامه دوزبانگونگی را دلیل وجود دو گونه نوشتار در زبان ما دانست و افزود: دوزبانگونگی یعنی یک زبان دارای دو گونه معیار باشد، که این پدیده مثبتی نیست. این پدیده در زبان عربی بسیار قوی و بهگونهای است که زبان گفتار و نوشتار با هم تفاوت زیادی دارند. در زبان فارسی این تفاوت کمتر و در زبان انگلیسی خیلی کمتر است. دوزبانگونگی در تمام زبانها دیده میشود، اما گاه هر دو گونه، تثبیت و معیار میشوند؛ بنابراین علت بروز دو گونه گفتاری و رسمی زبان در رمانهای ما، همین دوزبانگونگی است که در زبان فارسی است؛ که مشابه آن را با شدت بیشتر در زبان عربی شاهد هستیم.
وی ضمن اشاره به قدرت گرفتن گونه گفتاری زبان در فضای مجازی گفت: برخی معتقدند که گونه گفتاری زبان فارسی، گونه زبان تهرانی است و اهمیت دادن به آن، اجحاف در حق بقیه مردم ایران است؛ در صورتی که این گونه، گونه تهرانی نیست، بلکه گونهای از فارسی است که در تهران، به منزله پایتخت ایران شکل گرفته و با گونه تهرانی اصل متفاوت است. البته قطعا تحت تاثیر فارسی تهرانی اصیل هم بوده، اما بهتر است آن را فارسی گفتاری معیار بنامیم، نه فارسی تهرانی. اگر هم فارسی تهرانی گفته میشود، منظور فارسی پایتخت است.
مخالفان شکستهنویسی نمیتوانند وجود فارسی گفتاری را رد کنند
طبیبزاده در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به شکستهنویسی در نوشتار، گفت: مخالفان شکستهنویسی هرگز نمیتوانند وجود فارسی گفتاری را رد کنند، چون شکستهنویسی در ادبیات و آثار ما هست و سر سفره زبان نوشتار غذا میخورد؛ اتفاقا سر سفره فضای مجازی، فقط او نشسته است؛ ما هم نه میتوانیم منکر او شویم و نه میتوانیم او را بیرون کنیم. تنها کاری که میتوانیم انجام بدهیم، این است که آداب سفره را به او بیاموزیم و کاری کنیم که یکدست شود. همان کاری که فرهنگستان با تدوین رسمالخط و دستورخط انجام داده است.
شکستهنویسی در فضای فرهنگی ما عمومیت پیدا کرده
احمد سمیعیگیلانی هم در شروع صحبتهای خود، درباره کتاب «فارسی شکسته» گفت: طبیبزاده در این کتاب در زمینه گفتارپذیری خیلی پیش رفته و مسائلی را مطرح کرده، که در آراء دیگران هنوز مطرح نشده است. البته هنوز هم مسائلی هست که در این کتاب مطرح نشده است. یکی از این مسائل، مسئله تاریخچه شکستهنویسی در زبان فارسی است، که در جایی به آن پرداخته نشده است.
او ادامه داد: مسئله دیگری که به آن پرداخته نشده این است که خط فارسی تمام عناصر گفتاری، مخصوصا برخی مصوتها یا نواهای گفتار را منعکس نمیکند و لازم است که به مسئله رابطه بین خط فارسی و شکستهنویسی بیشتر دقت کنیم؛ بنابراین هنوز مسائلی در شکستهنویسی هست، که بایستی بررسی و پاسخ داده شود.
سمیعیگیلانی در ادامه به ورود شکستهگویی در فضای فرهنگی اشاره کرد و گفت: متاسفانه در فضای فرهنگی ما شکستهگویی تقریبا عمومیت پیدا کرده و به نوعی جزو طبیعت ما شده است. سخنرانهای کنفرانسها، استادان ما در دانشگاهها، حتی وزرا و رئیسجمهور ما هم در جلسات رسمی شکسته صحبت میکنند.
وی در ادامه ضمن اشاره به تفاوت بین زبان محاوره و زبان شکسته، درباره چرایی شکستهگویی گفت: در مورد گویشها ما اصلا نمیدانیم آنچه که میگویند، شکسته است یا خیر؛ چون شکل درست آن را نمیدانیم. یعنی به ضرس قاطع نمیتوانیم بگوییم این تلفظی که ما بهکار میبریم، صورت شکسته یا سالم تلفظ آن است.
سمیعی درباره مظاهر شکستهنویسی هم عنوان کرد: شکستهنویسی گرایش به کوتاه کردن عناصر زبانی دارد، برای همین هم بیشتر متوجه عناصر پربسامد و معمولا عوامل دستوری به معنای عام آن است. عناصری در زبان هستند که خودشان کوتاهند، بنابراین نه میتوان آنها را شکست و نه لزومی دارد که شکستهشوند.
وی در ادامه ضمن بیان اینکه شکستگی جلوههای متعددی دارد و باعث تغییر الگوهای هجایی میشود؛ درباره بایدها و نبایدها در شکستهنویسی بیان کرد: طبیبزاده در کتاب "فارسی شکسته" درباره اینکه کجا باید شکسته نوشت و کجا نبتید نوشت، گفته ادبیات کودک بهتر است شکسته نوشته شود؛ اما من معتقدم این کار هنوز زود است؛ یعنی ما هنوز هزاران خواننده داریم که شکستهخوانی برای آنها راحت نیست؛ چون زبان فارسی را از راه تعلیم یا رسانهها یاد گرفتهاند و خیلی با زبان شکسته آشنایی ندارند. البته به صورت قطعی نمیتوان حکم داد که ادبیات کودک باید به صورت شکسته نوشته شود یا باید شکسته نوشته نشود؛ چون این به موقعیت، نوع کتاب، مخاطب و خیلی عوامل دیگر بستگی دارد.
اصل زبان گفتار است
علی صلحجو، دیگر سخنران نشست هم صحبتهای خود را با مقایسه زبان گفتار و نوشتار شروع کرد و گفت: عمر گفتار قابل مقایسه با عمر نوشتار نیست، چون قدمت گفتار به پیدایش انسان برمیگردد، اما نوشتار عمر متاخری در حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش دارد. بنابراین در اهمیت گفتار اصلا شکی نیست و درواقع نوشتار ابزاری برای نشان دادن گفتار بوده و اصل زبان همان گفتار است.
او در ادامه ضمن اشاره به بحث دوزبانگی مطرحشده در کتاب«فارسی شکسته»، گفت: زبان دو شقه است، که یکی شکل کتابت یا زبان نوشتار و دیگری گونه گفتاری است. آنهایی که به دوزبانگی معتقدند، زبان را در دو دسته فراگونه و فروگونه تقسیمبندی میکنند. در فراگونه به صورت نوشتار قاعلند و فروگونه هم همین زبان گفتاری معمولی است، که شکستگی هم بخشی از آن محسوب میشود. طبیبزاده معتقد است که زبان فارسی در موقعیت دوزبانگونگی است؛ من شخصا این را قبول ندارم و این فاصله را چنان که در زبان عربی است، بین زبان گفتار و نوشتار فارسی نمیبینم. البته قبول دارم که نسبت به فرانسه و انگلیسی تفاوت گفتار و نوشتار ما خیلی بالاتر است، ولی شاید نتوان آن را در حد دوزبانگونگی دانست.
نویسنده کتاب «فارسی شکسته» میترسد نوشتار توسط گفتار بلعیده شود
او ادامه داد: صرفنظر از اینکه ما دوزبانگونه هستیم یا نه، در کتاب «فارسی شکسته» یک نوع هراس دیده میشود و نویسنده به گونهای هشدار میدهد که اگر فروگونه را سامان ندهیم و مختصات شکستهنویسی را برای همه روشن نکنیم، این خطر وجود دارد که فروگونه، فراگونه را ببلعد؛ که من فکر نمیکنم این اتفاق برای زبان ما بیفتد؛ چون از هزاران سال پیش این دو گونه به موازات هم بودهاند و فروگونه نتوانسته کاری با فراگونه کند. در ادامه هم کاری نخواهد کرد.
وی در ادامه گفت: بحث شکستهنویسی مربوط به حوزه محدودی در حوزه دیالوگنویسی در داستان است، که همان هم شامل همه داستانها نمیشود و بیش از این ما مسئلهای با شکستهنویسی نداریم. بنابراین نباید از شکستهنویسی خیلی هراس داشت، چون اولا بیش از هزار سال است که بین این دو همزیستی وجود دارد؛ ثانیا حوزه آن محدود است و بخش کوچکی درگیر آن است؛ ثانیا حتی اگر فرض کنیم که فروگونه، فراگونه را نابود کرد، که به اعتقاد من فروگونه حقانیت دارد. این اتفاق درپهلوی افتاد و نتوانست خودش را نگه دارد و یک زبان که زبان توده مردم و گفتاری بود، خودش را بالا کشید و فارسی دری شد، که حقانیت هم دارد؛ بنابراین اگر این اتفاق هم بیفتد، هیچاتفاقی نخواهد افتاد ؛ حتی به نظر من اگر تمام کلمات فارسی در همین لحظه، به صورت معجزهآسایی بشکنند، باز زبان فارسی سر جای خودش است و هیچ اتفاقی نمیافتد.
صلحجو در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: به طور کلی معتقدم مسئله شکستهنویسی یک برجستگی نابسزایی به خود گرفته و آنقدر بزرگ و با اهمیت نیست که ما نگران این موضوع باشیم. از طرفی زبان گفتار اهمیت فراوانی دارد و نزدیک شدن زبان نوشتار به زبان گفتار، از هر جهت، یکی از علائم سلامت زبان است.
لزوم تدریس دستورالعمل شکستهنویسی در مدارس
آبتین گلکار، مترجم و آخرین سخنران این نشست هم در شروع صحبتهای خود اظهار داشت: گفتارنویسی از بحث های مهم برای زبان فارسی است. به علت گسترش استفاده از زبان گفتار در فضای مجازی، شکستهنویسی واقعا تبدیل به مسئله شده و در بعضی موارد، احتیاج به تجویز دارد، که قاعدتا فرهنگستان باید این کار را انجام دهد و برای برخی صورتهای مسئلهساز، دستورالعمل ارائه دهد.
وی در ادامه ضمن اشاره به ارائه دستور برای تمایز ماضی نقلی و ماضی ساده در کتاب در کتاب فارسی شکسته، به عنوان یک نمونه خوب، عنوان کرد: تلاش طبیبزاده برای اینکه چنین دستورالعملی تهیه شود، قابل ستایش است و حتی میتواند در مدارس تدریس شود؛ چون با وجود گسترش شکستهنویسی و گفتارنویسی در فضای مجازی، لازم است که دستورالخط واحدی، حداقل برای صورتهای مشکلساز برای دانشآموزان ما وجود داشته باشد.
شکستهنویشی بخشی از گفتارنویسی است نه همه آن
این مترجم در ادامه درباره اختلاف شکستهنویسی و گفتارنویسی عنوان کرد: شکستهنویسی بخشی از گفتارنویسی است؛ یعنی صرف شکستهنویسی، بدون رعایت صورتهای صرفی، نحوی و واژگانی، که فقط در گفتار به کار میرود، نمیتواند متن ما را به یک متن گفتاری تبدیل کند.
گلکار در بخش دیگری از سخنان خود گفت: اگر فرهنگستان یا طبیبزاده بخواهند دستورالعملی شبیه به دستو خط فارسی که فرهنگستان تهیه کرده، برای شکستهنویسی هم تهیه کنند، بد نیست چند نکته در آن لحاظ شود. مثلا اینکه قواعد نحوی و شکلهای صرفی شکستهنویسی بررسی، قواعد آن استخراج و دستورالعمل آن نوشته شود. شاید بشود فرهنگ صورتهای شکسته را هم تدوین کرد.
وی در ادامه ضمن تفکیک شکستهنویسی به انواع و صورتهای مختلف، مانند شکستهنویسی اسامی خاص، سبکی و... و آوردن مثالهایی برای هر کدام، گفت: بهتر است که این گونهها و انواع، از مواردی که فقط مسئله شکستهنویسی است، جدا شوند و تلاشی که در کتاب فارسی شکسته انجام شده، میتواند قدم خوبی برای اینکه یک دستورالعمل پیراسته و علمی برای شکستهنویسی زبان فارسی تحریر شود.
نظر شما