مدیر داخلی پخش «ققنوس» به ایبنا گفت:
مردم را بهجای کتابفروشیها به نمایشگاههای استانی هدایت نکنیم
سعید رهنمایی معتقد است حضور کتابفروشان در نمایشگاههای استانی دردی از اقتصاد ضعیف نشر دوا نمیکند و اساسا لزومی ندارد مردم را از کتابفروشیها به نمایشگاههای کتاب هدایت کنیم.
به نظر شما تمهیدات تازه موسسه نمایشگاههای فرهنگی در برگزاری نمایشگاههای استانی، میتواند به بقای کتابفروشیها کمک کند؟
من فکر میکنم نمایشگاههای استانی برای دوام کار کتابفروشیها مناسب نیستند و به هر شکلِ ممکن بهنفع کتابفروشی استان نیست. اگر قرار است که کتابفروش از ناشر نمایندگی بگیرد و وارد نمایشگاه کتاب استانی شود، باید به این نکته توجه کنیم که کتابفروش، خودش فضای فروش دارد؛ آنهم بدون اینکه بخواهد هزینه بیشتری متقبل شود و در نمایشگاه استانی شرکت کند. کتابفروش میتواند در قالب طرحهای دیگر مانند تابستانه، عیدانه و طرحهای دیگر خانه کتاب، تقویت شود تا مقدار یارانهای که برای کتابفروش و هزینهای که برای شرکت کتابفروش در نمایشگاه در نظر گرفته شده است، در همان مکان کتابفروشی محقق شود. دلیلی ندارد که مردم را از کتابفروشی نزدیک منزل به سمت خرید از جای دیگر مانند نمایشگاه کتاب هدایت کنیم!
سالهای گذشته همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب، کتابفروشها امکان استفاده از خودپرداز داشتند. امسال این رویکرد اضافه شده تا شاید با این راه فروش بیشتری داشته باشند.
من نماینده ناشر و کتابفروش هستم؛ کتابفروش میگوید همه ناشرها که این کار را نمیکنند! کتابفروشها فقط میتوانند نمایندگی دو، سه یا پنج ناشر را داشته باشند اما در مجموعه خود، کتابهای تعداد زیادی از ناشرها را عرضه میکنند. بازهم ناشرها در نمایشگاه حضور خواهند داشت و تخفیف بالاتری نسبت به کتابفروشیها خواهند داد و آن تخفیفها باعث میشود که فعالیت کتابفروشی تضعیف شود.
طرحهای تخفیفی عیدانه و تابستانه، مُسکنهای خوبی برای کتابفروشیهای استانی بودند، اما کتابی که با تخفیف فروخته میشود، به مثابه کالایی با قیمت صوری روی جلد است زیرا مشتری کتابرا با 10، 20 یا درصد تخفیف بیشتری میخرد. این مسالهای است که در دراز مدت به دیدگاه مردم نسبت به کتاب لطمه میزند؛ زیرا کتاب قیمت پشت جلد دارد و به نظر من باید شرایطی ایجاد شود تا تنها به قیمت پشت جلد فروش برود.
یعنی شما کلا با تخفیف کتاب مخالف هستید؟
این نظر شخصی من و نه بهعنوان مدیر پخش ققنوس است. وقتی کالایی را با تخفیف بهفروش میرسانید، زمینهسازی میکنید تا افراد سودجو در صنف کتاب، کتابهای پرفروش را با ترجمه نامناسب منتشر و با قیمت بالا عرضه کنند، بعد با تخفیف 50 درصدی بهفروش برسانند. این کتابها معمولا قیمت مناسبی ندارند و در جای مناسب عرضه نمیشوند. در نمایشگاههایی که در خیابانها و فضای عمومی برپا میشود، نخستین چیزی که توجه شما را جلب میکند، چیست؟ اگر ناشر واقعا به فکر مخاطب است، میتواند از ابتدا قیمت کتاب را پایین تعیین کند. دیدگاه تخفیفی در نهایت راه را برای تعدادی افراد سودجو -شبه ناشر- باز میکند.
منظورتان ناشرهایی است که کیفیت اثر را پایین میآورند و مترجمانی را به کار میگیرند که در ترجمه موازی کاری میکنند. و این روند در نهایت موجب دور شدن مردم از خواندن کتاب خواهد شد.
بله، فردی شنیده که شازده کوچولو کتاب خیلی خوبی است و از نمایشگاه کتاب ترجمه نامناسب آن را میخرد؛ درحالیکه در کتابفروشی، کتابفروش میخواهد فرد کتابخوانی را پرورش دهد و برای همین، کتاب با کیفیت به مشتری میدهد. از او میپرسد که از قبل چه خواندهای و کتاب مناسب را به او پیشنهاد میدهد اما در نمایشگاهها این اتفاق نمیافتد. یکی از مشکلات نمایشگاههای کتاب همین است و بههمین خاطر میبینیم تعدادی کتاب در 20 یا 30 غرفه تکرار میشوند.
شرایط اقتصادی بهصورتی است که شرکت در نمایشگاههای استانی شاید حتی برای ناشرهای بزرگ دشوار باشد. آیا شرکت کتابفروشیها نمیتواند به ناشران امکان شرکت در نمایشگاههای استانی را بدهد تا در نهایت کتابهای خوب وارد نمایشگاههای استانی شود؟
در هر حال کتابهای بیکیفیت هم وارد نمایشگاه میشود اما کتابفروش برای حفظ مشتری ثابت، کتاب بیکیفیت وارد کتابفروشیاش نمیکند. به دلیل وضعیت اشباع شده اکثر پخشیها مانند ققنوس، باعث شده که نتوانند مجموعه خود را بزرگتر و ناشر جدیدی را به مجموعهشان اضافه کنند. خیلی از همکاران من هم اینچنیناند. در این شرایط، ناشرهایی که تازهکار هستند ممکن است متضرر شوند و کتابفروش اصلا از وجودشان خبر نداشته باشد. این ناشرها اگر کتاب خوبی به بازار عرضه کنند، ممکن است اصلا کتابفروش از انتشار آنها باخبر نشود. حتی شده کتابفروش از انتشار کتاب خوبی اطلاع داشته اما به دلیل اینکه ناشرش را نمیشناخته، به کتاب دسترسی پیدا نکرده است. اینها همه درحالی است که ناشرهای بزرگ، متوسط و ناشرهایی که با مراکز توزیع خوب مرتبط هستند، کتابشان بهدست کتابفروش میرسد.
اگر بودجهای که برای نمایشگاه درنظر گرفته میشود، به کتابفروشی اختصاص پیدا کند، کتابفروش نیازی به برپایی فضای جدید ندارد. از پیش، فضای خوبی در کتابفروشی در نظر گرفته شده و آماده است که در آن مردم در آرامش خرید کنند و کتابفروش درباره کتاب برای آنها توضیح دهد. گاهی فضای نمایشگاهی ما تفریحگاه میشود؛ یعنی افراد برای گشتوگذار وارد نمایشگاه میشود. این روند برای افرادی که میخواهند از نمایشگاه، کتاب بخرند معضل ایجاد میکند.
نکته دیگری که این طرح نادیده میگیرد، سازوکار شرکتهای پخش است. آیا این طرح میتواند تاثیر مخربی بر پخشیها داشته باشد؟
اگر قرارباشد که ناشر خود کتابفروش را تغذیه کند، بله. متاسفانه همین الان هم برخی ناشرها به دلیل ایجاد نقدینگی یا موارد دیگر، برای فروش بهتر، مستقیما با فروشگاههای بزرگ کار میکنند. تا الان سیاستها طوری بود که یارانهها به کتابفروشها داده و پخش نادیده گرفته میشد اما با این کار فقط پخش نادیده گرفته میشود. کتابفروشی میتواند درآمد داشته باشد، اما توزیعکننده نه! اگر ناشر بهصورت مستقیم وارد کار با کتابفروش شود، در طول سال هم ناشر و کتابفروش میتوانند چنین رابطهای داشته باشند و شرکت پخش را حذف کنند.
طبیعتا کتابفروشیها دوست دارند بتوانند تخفیف بیشتری به مشتریان خود بدهند. اگر مرکز پخش حذف شود، کتابفروش میتواند این کار را بکند اما هزینه اینکار بسیار زیاد است و از حذف پخش از زنجیره توزیع و فروش، احتمالا فقط کتابفروشیهای بزرگ در شهرها سود میبرند؛ زیرا هزینهها تهیه کتاب آنقدر بالا میرود که به همان اندازه همکاری با توزیعکننده میرسد.
چگونه هزینهها بالا میرود؟
ما با 200 ناشر همکاری داریم و وقتی کتابفروشی میخواهد سفارش دهد، از هر نشر یک یا چند کتاب سفارش میدهد. در این شرایط ما یک کارتن کتاب برای هر فروشگاه تهیه میکنیم که در حالت عادی تا دوونیم میلیون تومان هزینه خواهد داشت. باربری برای انتفال کتاب یک میلیونی و دو میلیون تومانی، هزینه ثابت دریافت میکند. برای مثال هزینه کارتن یک یا دو میلیون تومانی از تهران تا اهواز 15 هزار تومان است. اگر کتابفروش مستقیم با ناشر همکاری کند، باید منتظر شود تا یک کارتن سفارش کتابش کامل شود و دراین مدت مجبور است که برخی از کتابها را در سیستم خود نداشته باشد. اما در همکای با توزیعکننده لازم نیست که صبرکند، زیرا توزیعکننده عناوین زیادی کتاب دارد و حداکثر در مدت یک هفته میتواند کارتن را پر و ارسال کند. برای بازارِ بد و شهرهای کوچک هم همین اتفاق میافتد.
هر روز از ساختمان ققنوس ماشین باربری حرکت میکند و برای 40 تا 50 ناشر تهرانی یا 60 تا 70 ناشر شهرستانی کتاب میبرد؛ اما اگر ناشر خود بخواهد کتاب بفرستد، ماشین تنها با پنج میلیون تومان بار از انتشارات او خارج خواهد شد. هزینه بنزین و طرح و... ثابت است؛ بنابراین این هزینهها برای ناشر بالاتر خواهد بود. فقط این مساله برای برخی ناشران پرفروش و کتابفروشیهای بزرگ قابل انجام است.
پس با این اوصاف، انتشارات ققنوس در نمایشگاه کتاب استانی شرکت نخواهد کرد.
ققنوس امسال در نمایشگاه استانی شرکت نمیکند؛ زیرا این مساله را برای کتابفروشیها مفید نمیبیند.
آیا تاکنون تقاضایی از کتابفروشان استانی برای گرفتن نمایندگی از ققنوس و شرکت در نمایشگاهها داشتهاید؟
بله اما سعی کردیم تا برای آنها مسائل را توضیح دهیم. آنها هم قانع شدند که سعی کنند کارشان را روی کتابفروشی متمرکز کنند. ما 18هزار مجوز نشر و 1000 کتابفروشی داریم. نمیدانم کجای دنیا چنین وضعیتی وجود دارد؟ کاملا مشخص است که کارکرد درستی نبوده و اگر بخواهیم درست شود، باید شرایط تغییر پیدا کند.
به نظر شما اتحادیه ناشران و کتابفروشان نباید به این مساله توجه کند؟
اتحادیه ما نیاز به تقویت دارد. وقتی مجوز نشر را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر میکند و اتحادیه روی آن کنترلی ندارد. اتحادیه نیاز به قدرت عمل بیشتر دارد. صنف نشر بهدلیل آسیبپذیر بودن و داشتن دغدغههای اقتصادی در کنار دغدغههای فرهنگی، قوی نیست. کتابفروشیهایی داریم که بدون پیوستن به اتحادیه کار میکنند و شاید از اصناف دیگر مجوز گرفته باشند. حتی کتابفروشیهایی در مجتمعهای فرهنگی دایر میشوند و برای همین کسی از آنها سوال نمیکند که آیا از اتحادیه مجوز دارند یا خیر.
نظر شما