طرح حضور کتابفروشان(بهجای ناشران) در نمایشگاههای کتاب استانی، اگرچه بهمنزله توجه به حلقه پایانی نشر؛ یعنی کتابفروشیها است اما خود موید مغفول ماندن شبکههای توزیع و حذف این حلقه با ضرورت ایجاد تعامل و ارتباط مستقیم ناشران و کتابفروشان است.
این طرح به لحاظ تئوری، طرح قابل قبولی است که هدف و نتیجه آن، موجه مینماید؛ زیرا همواره این نقد به نمایشگاههای استانی وجود داشته و دارد که برگزاری آنها باعث رکود و تضعیف کتابفروشیهای استانی میشود؛ چراکه علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی، عمده نیاز سالانه خود را از این نمایشگاهها تامین میکنند. بااینحال، میزان توفیق هر طرحی را باید در عمل دید زیرا همیشه نقاط و زوایای پنهانی وجود دارد که جز در مرحله اجرا، بروز پیدا نمیکنند.
بعد از اعلام رسمی خبر اجرایی شدن این طرح از سوی موسسه نمایشگاههای فرهنگی بهعنوان مجری برگزاری نمایشگاههای استانی کتاب در کشور، بهنظر میرسد فرایند اجرایی شدن این طرح در حال محک خوردن است و موانع محقق شدن آن، یکییکی خود را نشان میدهد. یکی از عوامل اصلی که اجرایی شدن این طرح را به چالش میکشد، نبود زیرساختهای ارتباطی و سابقه تعامل مستقیم کتابفروشان استانی با ناشران(با توجه به فراوانی نشر، بیشتر ناشران تهران و شهرهایی مانند مشهد، قم و... مورد نظر است) است؛ چراکه بین این دو حلقه، حلقه واسط دیگری وجود دارد به نام موزعان یا شبکههای توزیع کتاب. درواقع این موزعان کتاب هستند که با شناخت کافی از هر دو طرف، باید ارتباط بین زنجیره نشر کتاب را برقرار کنند.
نبود زیرساختهای ارتباطی بین کتابفروشان استانی و ناشران، در وهله نخست، اجرایی شدن این طرح را با مشکلاتی جدی همراه میکند و با این حساب، شاید نباید انتظار داشت که حداقل در سال نخست، چندان موفقیتآمیز باشد اما، بهفرض رفع این نقیصه و ایجاد زیرساختهای تعاملی بین دو گروه یادشده، این سوال مطرح میشود که آیا نادیده گرفتن نقش موزعان کتاب، اقدامی موجه و سنجیدهای است؟
با ارجاع به انتقادات ریشهداری که همواره به برگزاری نمایشگاههای استانی وجود داشته، پیوسته مهمترین نقد این بوده است که فروش نمایشگاهی در مراکز استانها، باعث رکود بازار کتاب و نارسایی(یا نارسا ماندن و رشد نکردن) شبکههای توزیع و فروش کتاب در کشور میشود. از سوی دیگر؛ برگزارکنندگان، این نقد را با دلیل دیگری توجیه کردهاند که اساسا عامل توجیهکننده برگزاری نمایشگاههای استانی، ضعف در شبکههای توزیع و فروش کتاب است که مانع از دسترسی آسان و برابر علاقهمندان به مطالعه در سراسر کشور میشود. این تقابل؛ موضوع برگزاری نمایشگاههای استانی کتاب را به دوری باطل تبدیل کرده است؛ آنچنانکه نمایشگاههای استانی، خود توجیهِ حضور خود را که همانا ضعف شبکههای توزیع و فروش کتاب در کشور است، تشدید کرده و مانع از رفع این نقیصه و پاگرفتن این شبکه میشود.
نظر به سیاستهای اخیر معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تمهیداتی نظیر اعطای وام ساخت و بازسازی کتابفروشیها، برگزاری طرحهای فصلی خانه کتاب و... مشخصا میتوان گفت متولیان امور به اهمیت توجه متوازن به تمام حلقههای نشر، پی بردهاند و برهمین اساس سعی کردهاند یارانهها را به سرشاخههای پایینی نشر که همان حلقههای فروش کتاباند، انتقال دهند؛ نه به شاخههای اصلی. این همان نقدی است که همواره متوجه فروشهای نمایشگاهی با محوریت حضور ناشران در نمایشگاه ها وارد بوده؛ زیرا این مساله، بهمثابه حذف دو حلقه پایانی زنجیره نشر، یعنی موزعان و کتابفروشان است. اما حالا طرح حضور کتابفروشان(بهجای ناشران) در نمایشگاههای کتاب استانی، اگرچه بهمنزله توجه به حلقه پایانی نشر؛ یعنی کتابفروشیها است اما خود موید تداوم مغفول ماندن شبکههای توزیع و حذف این حلقه با ضرورت ایجاد تعامل و ارتباط مستقیم ناشران و کتابفروشان است.
چنانچه اشاره شد؛ اجرای حضور کتابفروشان محلی در نمایشگاههای استانی با اخذ نمایندگی فروش از ناشران، مسائل مختلفی را با خود به همراه دارد و در این رابطه میتوان به نبود الگوی مشخص مالی و میزان سهم کتابفروشان از فروش کتاب در نمایشگاه(درصدی که از رقم پشت جلد به کتابفروش میرسد) و صرفه اقتصادی اخذ نمایندگی فروش از ناشران اشاره کرد. البته شیوه اجرا، غرفهبندی، چینش کتاب در غرفهها، اطلاعرسانی به مخاطبان و بازدیدکنندگان از نمایشگاه از این تغییر ساختاری، ضرورت تقویت نظارت بر عملکرد غرفهداران و... نیز چالشهای دیگری است که قطعا فقط در مرحله اجرا خود را نشان خواهند داد. با این اوصاف، بهنظر میرسد چنین طرحی، به بررسیها و کارشناسیهای ویژهای نیاز داشته باشد تا دستِکم پس از بررسی نتایج بهدست آمده در دور اول اجرای آن(اجرای آزمایشی) و با جمعآوری نظرات و انتقادات نسبت به ادامه آن تصمیمات لازم اتخاذ شود.
نظر شما