شعله آذر گفت: تنوع در فرم، وحدت در مضمون و معرفی آثار قدیمیتر پینتر به مخاطب در کتاب «کولوس و چند اثر دیگر» از مهمترین دلایل انتخاب این آثار برای ترجمه بوده است.
آیا چنین کتابی در زبان اصلی با همین چیدمان وجود دارد یا شما نوشتههای پراکنده و اولیه پینتر را در یک کتاب قرار دادهاید؟
در پایان کتاب «کولوس»، در صفحه منابع به کتابهای مورد استفادهام اشاره کردهام. به عنوان مثال، در بخش نخست کتاب «کولوس»، برای ترجمه آثار پینتر از مجموعه چندین جلدی «انتشارات گرو» که تمام نوشتههای پینتر را گردآوری کرده، بهره بردهام. برای بخش دوم و ترجمه مقاله تحلیلی درباره کولوس، از نوشته مایکل بیلینگتون در کتاب هارولد پینتر او بهره بردهام. برای ترجمه مقاله تحلیلی درباره «زیرزمین»، از کتاب تحقیقی اسلین درباره نمایشنامههای هارولد پینتر استفاده کردهام.
پینتر سالها بعد به نمایشنامهنویس مهمی تبدیل میشود. هر چند که رگههایی از آثار بزرگش در کارهای اولیه او هم دیده میشود، اما چرا این آثار را به فارسی ترجمه کردهاید؟ برای مخاطب فارسی زبان چه دارد؟
تنوع در فرم، وحدت در مضمون و معرفی آثار قدیمیتر پینتر به مخاطب از مهمترین دلایل من برای این انتخابهاست. این کتاب، شامل چهار اثر پینتر در چهار فرم است: «کولوس» قطعهای شعرگونه؛ «زیرزمین» فیلمنامهای که هرگز فیلمی از آن ساخته نشد و همواره به صورت تئاتر بر صحنه رفته؛ «شب» یک طرح؛ و در نهایت «سیاه و سفید» یک داستان کوتاه.
پینتر در تمام این فرمها هنرمندی طناز، چیره دست و خلاق است. در مقاله تحلیلی مایکل بیلینگتون که در بخش دوم همین کتاب آوردهام، بیلینگتون اشاره میکند: «دنیای پینتر در «کولوس» دنیایی است که در آثار امروزی وی برای ما به شکل هراسانگیزی آشناست: یک اتاق، یک فضا، نزاع بر سر قلمرو، رویایی سه جانبه میان دو مرد و یک زن و جابهجایی قدرت. دقت کنید که پینتر این قطعه را در هجده سالگی نوشته است.» (از متن کتاب کولوس. بخش دوم. صفحه 64 . انتشارات افراز) نکته ای که بیلینگتون در این توصیف از «کولوس» به آن اشاره نکرده، مضمون «انزوا و عدم توانایی برقراری رابطه» است که نقطه مشترک این چهار اثر و بسیاری از آثار بزرگ پینتر است.
با وجود این که چندین اثر مهم پینتر و مقالات بسیاری را درباره کار و زندگی او ترجمه کردهام، ترجمه این قطعه به ظاهر کوچک یعنی «کولوس» برای من بسیار هیجانانگیز بوده است. زیرا عصاره تمام آثار بزرگ بعدی او در همین قطعه نهفته است. انگار پینتر در تمام سالهای بعد، مضمون «کولوس» را با تکنیکها، فرمها و سبکهای گوناگون مدام بازتولید کرده است. به قول استیون گیل «اصولا تفاوت میان آثار بزرگ و آثار کم اهمیتتر پینتر در مقدار زمانی نهفته است که او صرف اثبات اندیشهاش کرده. روشن است که مقایسه آثار طولانیتر با آثار کوتاه پینتر آشکار میکند که لزوما درون مایهها، پیچیدگیها، پردازش و تاثیر پیرنگها، دقت در شخصیتپردازی و روابط متقابل شخصیتها و تنوع تکنیکها را نمیتوان در قطعهای کوچک یافت. (از کتاب جشن تولد، بخش دوم. صفحه 143. انتشارات افراز) با این حال، از آن جا که تمام آثار پینتر بیشتر یک اثر واحد هستند، بررسی آثار کوتاهتر و ناشناختهتر او کمک میکند تا درک تازهتر و کاملتری از آثار مهمتر او داشته باشیم.
در دو مقالهای که در انتهای کتاب با قلم شما آمده با چه رویکردی به پینتر پرداختهاید و چرا در این کتاب منتشر شدهاند؟
به نظرم از عناوین هر دو پیداست که این مقالات هم درباره آخرین آثار پینتر در بازیگری و کارگردانی تئاتر است و هم به گونهای، آخرین مواجهه من به عنوان مترجم و مولف با تئاتر پینتر است: آخرین اجرای رادیویی پینتر: آواها؛ و آخرین حضور او بر صحنه تئاتر: آخرین نوار کراپ.
پینتر از نوجوانی بر صحنههای مختلف و در تورهای مختلف جهانی بازیگری و بعدتر کارگردانی کرد و هم زمان در رادیو به ایفای نقشهای تئاتری و کارگردانی آثار خود یا دیگران پرداخت. هم زمانیِ تقریبی اجرای «آواها» در رادیو با زادروز او و نیز دریافت جایزه نوبل، اهمیت این اجرا در ماه اکتبر 2005 را برای خود پینتر و من به عنوان مترجم شیفته او و طبعا مخاطب پیگیر کار پینتر دو چندان میکند.
«آواها» کاری متفاوت است، چیزی بین تئاتر و اپرا که از مجموع چند اثر پینتر بازتولید شده است. جیمز کلارک آهنگساز پس از تماشای نمایش «خاکستر به خاکستر» پینتر پیشنهاد کار مشترک را به او داد. پینتر برای «آواه» پنج نمایشنامه خود یعنی؛ پیک آخر ، نظم نوین جهانی، زبان پشت کوهی، وقت ضیاقت و خاکستر به خاکستر را مرور و آنها را به روایتهای چند پارهای با مضمون شکنجه و ستم و تجاوز تبدیل میکند. کلارک میگوید: «نقش هنر این نیست که پیامی را به نرمش و لطافت به گوش مخاطب برساند. این از تعهد هنرمند است که آن چه را که مخاطب میخواهد به او ندهد، بلکه سماجت کند تا مخاطب آن چیزی را دریافت کند که هنرمند میخواهد.» (کولوس ، بخش دوم. صفحه 78. انتشارات افراز)
اما درباره آخرین نوار کراپ. این نمایش، آخرین کارگردانی و آخرین بازیگری هارولد پینتر در صحنه است از کار بکت؛ دوست قدیمی و برنده سابق نوبل. به همین دلیل در کارنامه هنری پینتر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. پینتر هم چنین در این اجرا، از لحاظ بازیگری و کارگردانی کاری بسیار متفاوت از اجراهای پیشین «آخرین نوار کراپ» ارائه داد.
البته این انتخاب من بوده که آخرین کتابی را که از و درباره کار تئاتر هارولد پینتر ترجمه و تالیف کردهام، با این چیدمان به پایان برسانم تا ادای دینی کرده باشم به هنرمندی که رویکردهای تازهای را در هنر تئاتر و اصولا در هنر رابطه انسانی با دنیای درون و بیرون خودش، پیش روی جهانیان گذاشت.
شما نمایشنامههای مهم و شناخته شدهای از پینتر را به فارسی برگرداندهاید که در کتابهای دیگر منتشر شده. اصولا مهمترین شاخصههای پینتر در نمایشنامهنویسی چیست و چه چیز آثار او را از دیگر نمایشنامه نویسان متمایز میکند؟
ویژگیهای کار پینتر آن قدر متفاوت و منحصر به فرد بوده که با همان نخستین نمایشنامهاش، «اتاق» سبک تازهای را به نام پینترسک در نمایشنامهنویسی به وجود آورد. سه نمایشنامه نخست او یعنی«اتاق»، «جشن تولد» و«مستخدم ماشینی» چنان نوآورانه بودند که به «کمدی تهدید» معروف شدند. پینتر در به کارگیری عناصری مثل موقعیت، فضا، زبان، طنز، تهدید، سکوت و مکث، کاملا متمایز عمل کرده است و من در این جا تنها به یکی اشاره میکنم تا سخن به درازا نکشد.
زبان یکی از مهمترین شاخصههای کار پینتر است. در دورانی که نمایشنویسان عادت به بهرهگیری از زبانی پر از اشارات فرامتنی و پر افاده داشتند، او به طور شگفتآوری به سادگی در زبان گفتاری روی آورد و از مجموع ابزار دراماتیک، زبان مشخصترین ابزار او در نمایشنامهنویسی شد. به طوری که به گفته «گیل» زبان نویسنده به خاطر صدای واژهها، ریتمها، مکثها، و سکوتهای حساب شده، کاملا موسیقیایی و در عین حال به طرز شگفتآوری ساده است.
او در استفاده از زبان از یک جهت دیگر هم پیشرو بود: از نظر معنایی، در اغلب آثار دراماتیکش از زبان علیه خود زبان استفاده میکرد. کارکرد وجودی زبان گفتاری چیست؟ برقراری ارتباط با دیگری. در حالی که پینتر در تمامی کارهایش، از «کولوس» ، «شب» یا «درد خفیف» ، «جشن تولد» ،«خیانت» ،«پیشخدمت» و « زبان پشت کوهی» یا «فاسق» و «سرایدار» و بسیاری دیگر نشان داده که زبان همیشه علیه خودش کار کرده و گوینده از برقراری ارتباط ناتوان بوده است. در عین حال به گفته «گیل» هر چند که پینتر گفتار معمولی را دقیقا بازتولید نمیکند، اما چنان به جوهر زبان دست یافته که به نظر میرسد بسیار واقعیتر از گفتار واقعی است.
و سخن آخر؟
در پیگفتار مختصری که در پایان کتاب «کولوس» نوشتهام، به برخی دیگر از ویژگیهای کار پینتر اشاره کردهام.
نظر شما