در ادامه متن این سروده را میخوانیم:
«ما خيل بندگانيم ما را تو میشناسی
هر چند بیزبانيم ما را تو میشناسی
ويرانهئيم و در دل گنجی ز راز داريم
با آنكه بینشانيم، ما را تو میشناسی
با هر كسی نگوييم راز خموشی خويش
بيگانه با كسانيم ما را تو میشناسی
آيينهايم و هرچند لب بستهايم از خلق
بس رازها كه دانيم ما را تو میشناسی
از قيل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از اين و آنيم ما را تو میشناسی
از ظن خويش هركس، از ما فسانهها گفت
چون نای بیزبانيم ما را تو میشناسی
در ما صفای طفلی، نفْسُرد از هياهو
گلزار بیخزانيم ما را تو میشناسی
آيينهسان برابر گوييم هرچه گوييم
يكرو و يكزبانيم ما را تو میشناسی
خط نگه نويسد حال درون ما را
در چشم خود نهانيم ما را تو میشناسی
لب بسته چون حكيمان، سرخوش چو كودكانيم
هم پير و هم جوانيم ما را تو میشناسی
با دُرد و صافِ گيتی، گه سرخوش است گه غم
ما دُرد غم كشانيم ما را تو میشناسی
از وادی خموشی راهی به نيكروزی است
ما روزبه، از آنيم ما را تو میشناسی
كس راز غير از ما، نشنيد بس «امينيم»
بهر كسان امانيم ما را تو میشناسی»
در ادامه متن این شعر را به خط ایشان مشاهده میکنید:
مقام معظم رهبری این شعر را در چهاردهم فروردینماه سال 1375 سرودهاند.
نظر شما