ویتالی سالومهین (Vitaly Salomakhin) در معرفی خود گفت: نام من ویتالی است، بیست سال دارم. ساکن شهر مسکو و دانشجوی دانشگاه دولتی روابط بینالملل مسکو هستم. در دانشگاهم و به خاطر رشتهام، زبان دری و تاجیکی یاد میگیرم؛ یعنی یکی از دروس ما زبان دری و تاجیکی است. به من گفتند که در کنار زبان تاجیکی و زبان دری، باید زبان فارسی، که زبان اصلی است، را هم بیاموزم. اما متاسفانه در دانشگاه من گروه زبان فارسی نیست و به همین سبب به ایران و تهران آمدم، چون خیلی زیاد دوست دارم که زبان فارسی را یاد بگیرم.
جستوجوی اینترنتی در پی دورههای آموزش زبان فارسی
وی درباره چگونگی آشنایی خود با دوره دانشافزایی زبان فارسی و شرکت در آن بیان کرد: یکی از استادان من که با ایران آشنا بود، پیشنهاد کرد که برای دوره آموزش به تهران بیایم و خودم با جستوجو در اینترنت، دوره آموزش بنیاد سعدی را پیدا کردم و تصمیم گرفتم که در این دوره شرکت کنم.
ویتالی درباره سابقه خود در یادگیری زبان فارسی عنوان کرد: ابتدا یک سال فقط زبان دری و تاجیکی آموختم و بعد از یک سال آموزش زبان فارسی را هم شروع کردم؛ با این حساب دو سال است که زبان دری و تاجیکی یاد میگیرم و فقط یک سال است که یادگیری زبان فارسی را شروع کردم؛ برای این کار هم از یک معلم خارج از دانشگاه کمک میگیرم.
زیبایی در شهرهای مختلف ایران متفاوت است
این فارسیآموز روسی ضمن بیان اینکه اولین بار است که به ایران میآیم، عنوان کرد: خیلی از کشور شما و شهرهایی که سفر کردم، خوشم آمد. در طول این یک ماهی که در ایران بودم، بیشتر وقت را در تهران بودم، به اصفهان و همدان هم رفتم که خیلی خوشم آمد، چون خیلی زیبا و متفاوت بود. برایم خیلی جالب بود که هر شهر نسبتا با شهر دیگر فرق دارد، که این خودش خیلی زیباست. در شهرهای ایران منظرهها با هم فرق دارد، اما هر منظره واقعا زیبا است.
وی در پاسخ به این سوال که از بین شهرهای ایران که به آنها سفر کرده، کدام شهر را بیشتر دوست دارد؛ گفت: این سوال خیلی سختی است و واقعا نمیتوانم بگویم از کدام شهر ایران بیشتر خوشم آمده است؛ چون هر سه شهر تهران، اصفهان و همدان که من دیدیم، خیلی زیبا است و زیبایی هر کدام با دیگری فرق دارد و نمیتوان در نسبت با بقیه گفت که کدام زیباتر است. در تهران از کاخ سعدآباد و کاخ گلستان و چند بنای تاریخی دیگر بازدید کردیم، که به نظرم کاخ گلستان از بقیه زیباتر بود. در همدان هم از شهر قدیم هگمتانه با قدمت سه هزارساله بازدید کردیم، که برای من خیلی عجیب، جالب و شگفانگیز بود.
ویتالی در ادامه درباره شهرهای ایران که خیلی دوست دارد به آنجا سفر کند، اظهار کرد: خیلی دوست دارم که به شهرهای شیراز ، قم، قشم و شهرهای غربی ایران سفر کنم و از نزدیک آنها را ببینم، چون شنیدهام که مثلا شهر قم یک مرکز دینی در ایران است، یا مثلا در شهر شیراز یا پاسارگاد آثار باستانی و قدیمی بسیار زیاد است؛ به همین دلیل خیلی دوست دارم آنها را از نزدیک ببینم. به طور دوست دارم که دوباره به ایران بیایم و بیشتر با ایران آشنا شوم.
ویتالی
بیشتر از همه عمر خیام را دوست دارم
این دانشجوی دانشگاه دولتی روابط بینالملل مسکو درباره آشنایی خود با ادبیات ایران عنوان کرد: با شاعرهای ایران هم تا حدودی آشنا شدهام و بیشتر از همه از عمر خیام خوشم میآید. رباعیهایی را که خیام نوشته خیلی دوست دارم و به نظر من شعر او خیلی زیبا است. البته با سعدی، حافظ، مولانا و چند شاعر دیگر هم در دوره دانشافزایی بنیاد سعدی آشنا شدم و شعر آنها را هم دوست داشتم.
ویتالی ضمن بیان اینکه ایران و روسیه خیلی با هم تفاوت ندارند، اضافه کرد: در ایران هیچ چیز خیلی عجیبی ندیدم، چون به نظر من، کشور ما، یعنی روسیه بیشتر یک کشور آسیایی است، تا اروپایی، بنابراین تربیت و فرهنگ مردم روسیه با ایران خیلی تفاوت ندارد. ساختمانهای تهران، مثل ساختمانهای مسکو است و از نظر ساختمانها، غیر از مساجد، تهران و مسکو خیلی با هم فرق ندارد. مساجد ایران واقعا قشنگ است. در روسیه هم چون دین اسلام هست، مساجد زیادی وجود دارد، اما با مساجد ایران خیلی فرق دارد.
او ادامه داد: یک چیز در ایران خیلی باعث تعجب من شد، آن هم «تعارف ایرانی» بود. تعارف ایرانیها واقعا برایم جالب بود. آن اوایل که به ایران آمده بودم، خیلی آن را نمیفهمیدم و برایم سخت بود، ولی الان میتوانم تعارف کنم. از غذاهای ایران هم، از هر نوعی که باشد، خیلی خوشم میآید. بیشتر از همه کباب بختیاری را دوست دارم.
فارسی زبان سوم من است
آرپینه دیگر فارسیآموز روسی و ساکن شهر مسکو ضمن معرفی خود گفت: نام من آرپینه است، به معنای آفتاب یا پر از نور. در پایتخت روسیه، مسکو زندگی میکنم. دانشجوی رشته دیپلماسی عمومی، دانشکده تاریخ سیاسی در دانشگاه دولتی روابط بینالملل مسکو هستم. من ، چون پدربزرگ و مادرم سالها پیش در ایران بودند و چیزهای خیلی زیبا و جالب درباره ایران برای من تعریف میکردند. من فرهنگ و تاریخ ایران را خیلی دوست دارم؛ اعتقاد دارم که ایران کشور بسیار زیبایی است و مردم آن خیلی مهربان هستند.
او ادامه داد: پدربزرگ من در ایران متولد شده و وقتی که هفت سال داشت، به ارمنستان مهاجرت کرد. مادرم در ارمنستان متولد شده، اما در بیستوشش سالگی که مانند من دانشجو بود، تصمیم گرفت به ایران سفر کند، چون در تهران خاله، دایی و اقوام دارم. این چند روز هم که در تهران بودم با آنها ملاقات کردم. البته مادرم فارسی بلد نیست؛ اما تعریفهای او از ایران باعث شد من ترغیب شوم زبان فارسی را یاد بگیرم و به ایران بیایم.
فارسی را به خاطر علاقهام انتخاب کردم
آرپینه درباره چرایی و چگونگی انتخاب زبان فارسی برای آموزش عنوان کرد: در دانشگاه من تقریبا 60 زبان مختلف آموزش داده میشود، که یکی از این زبانها فارسی دری و تاجیکی است. در رشته من، ما باید فقط انگلیسی، آلمانی یا اسپانیایی را یاد بگیریم، ولی من فارسی را به خاطر علاقهام انتخاب کردم و الان دو سال است، که دو بار در هفته فارسی یاد میگیرم. من علاوه بر زبانهای روسی و ارمنی که زبانهای مادرم هستند، زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، آلمانی و فارسی را یاد گرفتهام، که زبان فارسی را به خاطر علاقه شخصیام انتخاب کردم.
وی درباره تجربه حضور خود در ایران گفت: اولین بار است که به ایران میآیم و مهماننوازی مردم و تاریخ و معماری ایران را واقعا تحسین میکنم. یعنی واقعا زیبا است. در این دوره دانشافزایی من به همراه 10 نفر دیگر از روسیه شرکت کردیم، که قبل از این دوره و در روسیه فقط سه نفر آنها را میشناختم و با بقیه در ایران آشنا و دوست شدم.
هیچ چیز در ایران برای من عجیب نبود
آرپینه در پایان ضمن اشاره به سفر خود به همدان گفت: همدان خیلی زیباست، البته مثل تهران نیست ولی خیلی جادویی و شگفتانگیز است. ساختمانها و بناهای قدیمی ایران را خیلی دوست دارم. در کل در ایران رفتار یا فرهنگی خیلی عجیب یا غریب نبود. چون پدربزگ و مادرم خیلی زیاد درباره ایران با من حرف زده بودند و خودم هم درباره ایران و زبان و ادبیات ایران کتاب خواندم؛ بنابراین هیچ چیز در ایران برای من خیلی عجیب نبود؛ ولی تجربه دیدن ایران از نزدیک واقعا با تعریفها خیلی متفاوت است و از اینکه اینجا هستم، خیلی خوشحالم؛ چون واقعا ایران را دوست دارم.
نظر شما