تعبیر او در باره شهادت امام علی علیه السلام جالب است که حضرتش «نه به ضرب ابن ملجم، بلکه به سکنجبین شهد صلاح ابوموسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شرب شهادت نوشید.» امام حسین علیه السلام را هم شهید سقیفه میداند نه خنجر بیداد شمر بن ذی الجوشن.
عبارت او این است: پس زنهار كه به علم ظاهر و صلاح بى بصيرت، مفتون و مغرور نگردى، كه هر شقاوتى كه به مردودان راه يافت، از غرور علم ظاهر و عمل بى اصل راه يافت، و آنچه در قصص الانبياء خواندهاى يا از احوال شهداء و اولياء شنيدهاى، از مصيبتها و محنتها كه بخاندان نبوت و ولايت و اهل بيت عصمت و طهارت راه يافته، اگر نيك دريابى، آنها همه از نفاق و كيد اهل شيد و ريا و غدر و حيله متشبهان باهل علم و تقوى برخواسته.
على مرتضى عليه السلام نه بضرب ابن ملجم بر زمين افتاد، بلكه بسكنجبين شهد صلاح ابو موسى اشعرى و سركه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشيد،
و امام حسين عليه السلام نه بخنجر بيداد شمر ذى الجوشن خوابيد، بلكه بمعجون افيون پر سمّ مكر و افسون و ترياق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاك كربلا آميخته شد، كه" قتل الحسين يوم السقيفة".
و همچنين پارهاى جگر حسن مجتبى عليه السلام از كيد و غدر نهانى معاويه بخاك محنت ريخت،
و برين قياس هر چه بسائر ائمه عليهم السلام واقع شده همه بزور شيد اعدا و مكر و تلبيس ارباب رزق و ريا بوده، و با اين همه ظلم و بيداد و فتنه و فساد كه ازيشان سرزد ذرهاى از جاه و قدر و منزلت اهل ولايت و حقيقت كم نگشت،
و در دنيا و آخرت معزز و مكرم بودند و خواهند بود بلكه اين طايفه اعداء خود را در دين و دنيا رسوا كردند و بعذاب سرمد و سخط الهى تا ابد خويشتن را مبتلى ساختند.
آنان که ره دوست گزیدند همه
در کوی شهادت آرمیدند همه
در معرکه دو کون، فتح از عشق است
با آن که سپاه او شهیدند همه
(رساله سه اصل، ج1، ص: 122)
نظر شما