والتر دین مایرز در رمان «دیو» داستان زندگی پسر 16سالهای را بازگو میکند که به جرم شرکت در قتل متصدی داروخانه در زندان به سر میبرد.
مخاطب داستان این رویدادها را در قالب فیلمنامه و یاداشتهای استیو در دفترچه یاداشتش میخواند و با فلشبکهایی به گذشته ذره ذره با داستان قتل و سرقت از داروخانه، از آشنایی او با سارقین و زندگی استیو هارمون، این نوجوان متهم، آشنا میشود.
نویسنده به خوبی ماجرای برههای از زندگی استیو را با تلفیقی از قالب فیلمنامه و خاطرهنویسی روایت میکند و به قضاوت درباره او و زندگیاش نمیپردازد و این کار را برعهده خواننده به عنوان هیات منصفه قرار میدهد تا مخاطب تصمیم بگیرد؛ تا آخرین صفحه کتاب این شک در وجود خواننده باقی میماند که حق طرف کدام یک از متهمین است.
در قسمتی از رمان میخوانیم:
«وقتی او رفت، من باید به سلولم بر میگشتم، احساس کردم افسردهتر از همیشه هستم. کاش جری اینجا بود. نه این که توی زندان باشد، فقط با من بود. آن وقت به او چی می گفتم؟ می گفتم به فکر فردای خودش باشد. آره، همین را میگفتم. میگفتم به فکر فردای خودش باشد. وقتی چراغها را خاموش کردند، فکر کنم صدای یکی را شنیدم که گریه میکرد.
صحنه کمکم روشن میشود. داخلی: سالن دادگاه. دورتی مور در جایگاه شهود نشسته است. زنی گندمگون و خوش چهره است و با حالتی صمیمانه به بریگز نگاه میکند.
بریگز: یادتون مییاد اون روز بعد از ظهر چه ساعتی آقای کینگ به خونه شما اومد؟
مور: سه و نیم.
بریگز: کاملا مطمئنید؟
مور (با اطمینان): بله آقا! کاملا مطمعنم.
بریگز: سوال دیگهای ندارم. » (صفحه 158-157)
نسخه اصلی این رمان در سال ۱۹۹۹ چاپ شد؛ «دیو» نامزد بخش نهایی جایزه کتاب ملی، برنده جایزه مایکل الپرینتز و دیپلم افتخار جایزه کاتاکینگ شده است.
نشر پیدایش رمان «دیو» اثر والتر دینمایرز با ترجمه شیدا رنجبر را در 1000 نسخه، در 228 صفحه و با قیمت 36000 تومان منتشر شده است.
نظر شما