در مقدمه کتاب نیز در توضیحی درباره «مطالعات فرهنگی» آمده است: «حتی به فرض اینکه بدانیم «فرهنگ معاصر» دقیقا چیست، به طرق بسیاری میتوانیم تحلیلش کنیم. برای نمونه از نظر جامعهشناختی میشود به «شیوهای عینی» بنیادها و کارکردهایش را طوری تشریح کرد که گویی به نظامی بزرگ و تنظیمشده تعلقق دارد؛ یا از نظر علم اقتصاد میشود تاثیرات سرمایهگذاری و دادوستد را بر تولیدات فرهنگی تبیین کرد. بهطور سنتیتر میتوان به شیوهای انتقادی شکلهای عمده مثل ادبیات یا متون یا تصاویر خاص را ستایش کرد. پرسش هنوز باقی است: آیا مطالعات فرهنگی به این اشکال تثبیتشده تحلیل جهت خاص خودش را میبخشد؟
مطالعات فرهنگی همچنین میتواند فضا و دانشی از مخاطبان و اجتماعات چندگانه فراهم آورد، اجتماعاتی که، در پیوندهای متنوع، رای دادن، خرید آلبومهای موسقی، تماشای تلویزیون و فیلم و غیره، چندان با مقولاتی چون عامهپسند، معمول یا بههنجار جور درنمیآید. این مورد دلیل دیگری است برای آزمودن تکنیکهایی که به کمک آنها امیال، گرایشها و ارزشهای اجتماعی ارزیابی میشوند و دلیلی است برای ابهامزدایی از کاربردهای سیاسی عباراتی چون اکثریت خاموش و آمریکایی عادی و ...
از نگاه ریچارد هوگارت نیز فرهنگ مقولهای مهم است، زیرا به ما یادآور میشود که یک عمل زندگی مثل خواندن را نمیتوان از شبکه گستردهای جدا کرد که از بسیاری اعمال زندگی نظیر شغل، جهت جنسی و زندگی خانوادگی تشکیل شده است.
در هر حال یکی از وجههای مطالعات فرهنگی متقدم این بود که شکل پیچیدهای از تحلیل را در پیش میگرفت. مطالعات فرهنگی متقدم از رویارویی با این واقعیت شانه خالی نکرد که جوامع بهطور نابرابر ساختار یافتهاند و همگان بهطور یکسان به آموزش، پول، مراقبتهای بهداشتی و درمانی و ... دسترسی ندارند؛ و این رشته به شرایط و زندگی کسانی میپرداخت که از حداقل امکانات برخوردار بودند. از این منظر، مطالعات فرهنگی نهتنها از علوم اجتماعی عینی متفاوت بود بلکه از اشکال قدیمیتر نقد فرهنگی، خصوصا نقد ادبی، نیز متمایز بود، یعنی از نقدی که پرسشهای سیاسی را در ارتباط با شناخت و بررسی فرهنگ حاشیهای میانگاشت.
به قولی دیگر از نظر مطالعات فرهنگی، فرهنگ به عنوان علامت اختصاری فرهنگ والا که فرض میشد واجد ارزش یکسانی در طول زمان و مکان است، نبود. مطالعات فرهنگی اصرار دارد که تبعیض و نزاع اجتماعی نادیده گرفته نشود یا بدتر از آن پذیرفته نشود.
از طرف دیگر مطالعات فرهنگی میتواند در شکست بازار فرهنگی نقش داشته باشد تا بدین طریق چندگانگی تام فرهنگی را تصدیق کند. به خصوص اگر از نظر پوپولیسم فرهنگی قبول کند که بازارهای فرهنگی اصولا میتوانند مجموعهای متنوع از تولیدات، لذات و کاربردها از جمله از نوع قانونشکنانه و آوانگاردش فراهم آورند.»
همچنین از نگاه کتاب نمیتوان گفت که تولیدات به اصطلاح عامهپسند فرهنگی کاملا ترجیحات عمومی را نشان نمیدهند؛ چراکه تمامی گروههای اجتماعی ظرفیت یکسانی برای تبدیل سلایقشان به خرید ندارند و تمامی تولیدات فرهنگی فروخته شده هم یکسان خوانده، تماشا یا گوش داده نمیشوند. اگرچه شاید بازاها بر این باشند تا سلیقه عامه را از نو بازسازی کنند.
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: نظریه و روش، زمان و فضا، ناسیونالیسم، پسااستعماری و جهانیشدن، قومیت و چندفرهنگگرایی، کارناوال و آرمانشهر، مصرف و بازار، اوقات فراغت و رسانهها و عرصه عمومی.
کتاب «مطالعات فرهنگی» با گردآوری و ویراستاری سایمون دیورینگ با ترجمه نیما ملکمحمدی و شهریار وقفیپور در ۶۲۷ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و به قیمت ۲۰۰۰۰ تومان از سوی انتشارات علمیوفرهنگی منتشر شده است.
نظر شما