صاحبنظران علوم اجتماعی به خصوص حوزه خلقیات پژوهی بر این باور هستند که هرچند ریشههای بسیاری از خلقیات میتواند به دورهای مثل کوروش هم برسد، اما در دوره محمد علی جمالزاده و با نگارش کتاب «خلقیات ما ایرانیان» توسط او نوعی نگاه شبه علمی به موضوع خلقیات پژوهی سایه افکند. به ویژه که جمالزاده در این کتاب تجارب خود را از خلقیات ایرانیها مدون کرد و نگاه برخی سیاحان خارجی را در موضوع خلقیات ایرانیها به رشته تحریر درآورد، با این حال هرچند نمیتوان این کتاب را به عنوان یک اثر علمی با ویژگیهای چنین آثاری طبقهبندی کرد اما از آنجایی که به شکل مدون موضوع خلقیات ایرانیها را مورد توجه قرار داد توانست این پدیده را به عنوان یک ژانر در علوم اجتماعی معرفی کند.
از دورانی که جمالزاده کتابش را نوشت تا زمان حال آثار مختلفی در مورد خلقیات نوشته شده است، کتابهایی که گاهی اوقات خیلی هم پرفروش بودهاند. اما به لحاظ ارزشهای علمی کمتر نظر پژوهشگران را جلب کرده است، تا اینکه مقصود فراستخواه کتاب «ما ایرانیان؛زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی» را نوشت. کتابی که برای دستیابی به هدف خود علاوه بر بررسی تجربی در خلقیات، رویکردهای نظری اولیه و مدلهای تحلیلی را به مخاطب خود عرضه میکند و چنین ویژگیهایی باعث شد این اثر در محافل دانشگاهی مورد نقد و بررسیهای مختلفی قرار بگیرد.
اما با وجود ارائه این اثر مفید هنوز موضوع خلقیات پژوهی نتوانسته در مورد بررسی خلقیات مردم ایران دستاوردهایی ارائه کند که تمام پژوهشگران و اندیشمندان داخلی را راضی کند، به ویژه برای بسیاری از رفتارهای مردم در زمان حال پاسخی وجود ندارد و کماکان نسبت دادن این رفتارها به خلقیات ایرانیها از نگاه برخی تنها یک امر خیالی است. به قول سعیده زاد قناد، کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه و مولف کتاب «مجموعه ایرانیان در زمانه پادشاهی: خلقیات ایرانیان از نگاه بیگانگان» و مترجم کتاب «سفرنامهنویسی، سیر تحولات سفرنامه نویسی در غرب» ریشه بعضی رفتارها مربوط به خلقیاتی است که در مردم وجود دارد و چنین موضوعی در مواجهه برخی خارجیها با فرهنگ ایرانی که برایشان غریبه بوده است، جلوه گر شده است.
مدیر انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات بر این نظر است که تحقیقات در زمینه خلقیات نیاز به روشهای ترکیبی دارد، چرا که بدون ریشهیابی تاریخی بعضی خلقیات نمیتوان دلیل رفتارها در زمان حال را مورد شناسایی قرار داد. همچنین او میگوید برای تحقیق به منظور ریشهیابی در زمینه خلقیات یکی از روشهای مناسب مصاحبههای عمیق است و طرحهای سنجش نگرش و ارزشهای مردم که توسط این پژوهشگاه با روش پیمایش انجام میدهد بیشتر به عنوان یک مکمل برای محققان خلقیات پژوهی کارآیی دارد. با او گفتوگویی درباره خلقیات پژوهی ایرانیان داشتهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
موضوع خلقیات ایرانیان به لحاظ تاریخی چگونه شکل گرفته است؟
خلقیات ایرانی با این رویکرد که خودمان را بشناسیم و بدانیم که این موضوع از کجا اهمیت پیدا کرد در اولین مواجهههای ما با غرب معنا پیدا میکند. اولین دغدغههایی که عباس میرزا در جنگ بین ایران و روس دارد. در این زمان مسالهای بوجود میآید که چرا آنها پیش رفتهاند و ایرانیها عقب ماندهاند. این مواجهه ما با غرب است که باعث طرح این سوال شد که ایرانیها چه خصوصیتی دارند که باعث شده که چرا ایرانیها دچار عقب ماندگی شدهاند.
سیاحان ایرانی هم ـ در طول تاریخ ـ در سفرهایی که به نقاط مختلف دنیا انجام دادهاند چنین دغدغهای را داشتهاند که چرا ایرانیها از بقیه نقاط دنیا عقب ماندهاند. آنها مدام ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کردهاند و در بسیاری موارد حالت حیرت و شگفتی به خود گرفتهاند. در سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی که شاید بتوان او را اولین وزیر امور خارجه ایران هم معرفی کرد، دغدغه عقب ماندگی ایران را در دو سفرنامه (دلیل السفرا و حیرت السفرا) که حاصل سفر او به روسیه و انگلیس است به خوبی ملاحظه میکنیم.
مطالعه دو سفرنامه فوق به خوبی نشان میدهد یک ایلچی ایرانی در قامت یک سفیر در مواجهه با فرهنگ و تمدن غرب دچار حیرت شده است. همین طور سفرنامه حاج سیاح و افراد دیگری که سفرنامههایی از خود به جا گذاشتند نیز همین وضع را نشان میدهد. این سفرنامهها به طور ضمنی در مورد خصوصیتهای اخلاقی ایرانی هم صحبت کردهاند.
آیا بحث خلقیات یک امر واقعی است یا خیالی است که واقعی تلقی شده؟
به طور دقیق نمیتوان گفت این موضوع واقعی است یا خیالی، اما به طور دقیق از جایی که خلقیات به یک ژانر تبدیل میشود و درباره آن به صورت علمی اثری تدوین میشود یعنی کتاب «خلقیات ما ایرانیان» جمالزاده است که با فکتهای تاریخی به شکل مدون این موضوع مورد توجه قرار میگیرد. بعضی فکتهای این کتاب از همان سفرنامههایی است افراد خارجی به ایران انجام دادهاند، اینکه آنها در این سفرها چه چیزهایی را مشاهده کردهاند. بخشی از این کتاب هم حاصل مشاهدات تجربی نویسنده از دور و بر خود است.
باید اضافه کنم در مورد خیالی بودن خلقیات نمیتوان قضاوت کرد که آنچه دیده شده و به خلقیات ایرانیها نسبت داده شده است را یک موضوع خیالی یا اغراق شده قلمداد کرد. اما مشکلی که وجود دارد این است که متد (شیوه) علمی مشخصی برای پژوهش خلقیات ایرانی وجود ندارد.
گزارههایی که در خلقیات به ایرانیها نسبت داده شده، آیا با واقعیتهای اجتماعی و سیاسی ما تطبیق دارد؟
به طور قطع با واقعیتها تطبیق دارند، چرا که اینها حاصل مشاهدات آدمهایی است که در مورد خلقیات مردم ایران مطالبی را نوشتهاند. به عنوان مثال نمیتوانیم به کل منکر این قضیه بشویم که ایرانیها «دروغ» نمیگویند، چرا که هر روز خود ما هم داریم آن را لمس میکنیم. اما این دروغگویی در جامعه ایرانی کارکرد داشته که پایدار مانده است. خیلی دیگر از ویژگیهایی که به خلقیات ایرانی نسبت داده میشود هم همین گونه است همچون بینظمی، وقت نشناسی و خیلی دیگر از صفاتی که خارجیها به ما نسبت دادهاند و در لابهلای سفرنامهها به آن اشاره شده است و باید آنها را واقعی تلقی کرد.
نقش سفرنامه نویسان خارجی در شکل دادن (معرفی) این خلقیات ایرانی چگونه است؟
سفرنامه نویسان خارجی نقش موثری در معرفی این خلقیات داشتهاند، بسیاری از ویژگیهای اخلاقی جامعه در کاربرد فراوان آن تبدیل به عادت میشود. به عنوان مثال تعارف کردن که اگر رعایت نکنیم بی ادب تلقی میشویم یا سلسله مراتب قدرت را نادیده گرفتهایم. اما از نگاه یک خارجی این ویژگی عجیب جامعه ایرانی بوده است. به این ترتیب موضوعی که ما هر روز آن را رعایت میکنیم و به آن پایبند هستیم به چشممان نمیآید اما از نگاه یک خارجی قابل برجسته شدن است، چرا که آنها در مواجهه با فرهنگ ما نگاه متفاوتتری دارند و نسبت به آن خو نگرفتهاند. همین هم سبب شده است که برخورد آنها با فرهنگ ایران سبب شود شناخت بهتری نسبت به خصوصیتهای خودمان پیدا کنیم.
به طور خاص در این سفرنامهها آیا فقط خصوصیتهای منفی ایرانیها دیده میشود یا اینکه ممکن است ویژگیهای مثبت هم مورد توجه قرار گرفته باشد؟
در سفرنامهها ترکیبی از خلقیات مثبت و منفی ایرانیان به چشم میخورد، از ویژگیهایی همچون مهماننوازی، آداب معاشرت، مهربانی و دستگیری از فقرا از جمله خصوصیتهای خوب ایرانیهاست که مورد اشاره قرار میگیرد. اما مطالعاتم نشان میدهد ویژگیهای منفی ایرانیان بیشتر در سفرنامهها برجسته شده است. بخش زیادی از این قضیه به همان تفاوتهای فرهنگیمان بر میگردد. خصوصیتی مثل تعارف کردن هم که از جمله ویژگیهایی است که در جامعه ایرانی مثبت تلقی میشود در نگاه سفرنامهنویسان خارجی به عنوان عملی اغراق آمیز و منفی معرفی شده که باعث سردرگمی و آزارشان شده است. ویژگیهایی همچون دروغگویی، بینظمی و تبعیض نسبت به اقلیتهای مذهبی هم از جمله مواردی است که به طور تقریبی در تمام سفرنامهها مورد اشاره قرار میگیرد.
از نکات جالب توجه در مورد سفرنامههای خارجی این است که افرادی که به ایران سفر کردهاند قبل از شروع سفر و نگارش سفرنامه، مطالعاتی از سفرنامههای قبلی انجام دادهاند که همین باعث شده یک ذهنیت از پیش شکل گرفته داشته باشند. آنها در سفرشان به دنبال این موضوع بودند که شواهدی برای تایید حاصل تجربیات سفرنامههای قبلی پیدا کنند و به عبارتی تجربهشان را با آن موارد تطبیق دهند. در خیلی موارد هم روایت مجددی از سفرنامههای پیشین را نوشتهاند.
چقدر سهم شرقشناسان و غربشناسان در معرفی خلقیات ایرانی به ويژه خلقیات منفی قابل تفکیک است؟
مردمان شرقی که به کشورمان سفر کردهاند و پیرامون جامعه ما مطالعاتی داشتند، هندیها و ژاپنیها هستند، نگاه این سفرنامهنویسان شرقی با غربیها متفاوت است. به این دلیل که فرهنگ جامعه ما به شرقیها نزدیکتر است. خیلی از مسائلی که در نگاه غربیها به عنوان خصوصیت منفی ایرانیها تلقی شده است از نگاه سفرنامهنویسان شرقی موضوعی عادی تلقی شده است.
در مقایسهای میان انواع سفرنامهنویسانی که به ایران سفر کردهاند، روسها نگاه منفیتری به ایران داشتهاند. به عنوان مثال در دورهای از تاریخ سفرنامهنویسی روس را داریم که از شمال کشور سفر خود را به داخل آغاز میکند. در همان دوره یک خانم فرانسوی دیگری هم از همان نقطه وارد کشور شدهاست و از همان مسیری که فرد روس سفر میکرده است تجربههای سفر خود را مینویسد. این درحالی است که مقایسه بین نوشتههای این دو نفر تفاوت فاحشی را نشان میدهد گویی دو روایت مختلف است. این دو نفر موضوعاتی که در مورد شمال ایران، طبیعت آنجا و برخورد مردم آن مناطق مطرح میکنند دو ماهیت متفاوت دارد.
نگاه روسها خیلی تحقیر آمیز است، شاید بتوان نگاه ملایمتری را در سفرنامههای آمریکاییها دید. آلمانیها و سوئدی هم در جریان مراودات جنگ جهانی اول نگاه بهتری نسبت به ایرانیها دارند و نگاه جانبدارانه نیست. اما نگاه روسها و بعد از آنها انگلیسیها نگاه منفیتری نسبت به ایرانیها دارند.
آیا میتوانیم خلقیات منفی را نشأت گرفته از شکستهای ایرانیها در مقاطع مختلف قلمداد کنیم؟
قطعا همین طور است، همان طور که در ابتدای این گفتوگو اشاره کردم اولین برخورد ایرانیها با غربیها زمینهای را ایجاد کرد که این پرسش مطرح شود که چرا آنها پیشرفتهاند و ما عقب ماندهایم. اما اگر این موضوع را در زمان حال بخواهیم بررسی کنیم و از این زاویه ببینیم که بخشی از باورهای ما نسبت به خلقیاتی که داریم حاصل همان روایتهایی است که غربیها از ما انجام دادهاند بازهم این موضوع قابل تایید است.
در حال حاضر فکر میکنید چقدر ضرورت دارد به موضوع خلقیات پژوهی پرداخته شود و تحقیقات در این حوزه چه کمکی انجام میدهد؟
این حوزه نیاز به کارعلمی دارد، نکتهای که در حوزه خلقیات پژوهی وجود دارد این است که مرزبندی قائل شدن بین کارهای علمی و غیر علمی این بخش سخت است. بسیاری از کتابهایی که نوشته شده و پرفروش شدهاند و مکرر تجدید چاپ شدهاند و همچنین کارهایی که در سالهای اخیر در این بخش انجام شده است نشان میدهد خلقیات را از لحاظ تجربی مورد بررسی قرار دادهاند. به عنوان مثال فردی در موسسه خاصی یک سمتی داشته است و با مدیران و افراد خاصی سروکار داشته است و حاصل تجربههای خود را به عنوان خلقیات خاصی قلمداد کرده است.
آثاری که در این حوزه منتشر شده است بر اساس جامعه آماری مشخص و کار علمی خاص نیست، در میان کتابهایی این حوزه ملاحظه میکنیم که آثاری هست که حاصل مواجهه فرد با افراد کوچه و خیابان است. به عبارتی کارهای تجربی بیشتر منتشر شده است.
کارهای قابل اعتنای پژوهشی در این حوزه هم یکی کتاب دکتر مقصود فراستخواه است که میتوان آن را اثری متفاوت تلقی کرد. دیگر کتاب خوب در این حوزه «برآمدن ژانر خلقیات در ایران» منتشر شده توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات از دکتر توفیق که موضوع ایجاد ژانر خلقیات در ایران را مدنظر قرار میدهد و سیر تاریخی و تطور خلقیات را مورد توجه، نقد و بررسی قرار میدهد. همچنین کتاب «ره افسانه زدند» هم از انتشارات پژوهشگاه اثر دکتر آرمین امیر است که از جمله کتابهای مناسب حوزه خلقیات است و به نقد و بررسی آثار منتشر شده پیشین در حوزه خلقیات میپردازد.
طرح سنجش و نگرشهای ارزشهای ایرانیان که مجموعه پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام میدهد، آیا میتوان اجرای آن را به معنای قبول این موضوع دانست که ایرانیان دارای خلقیات منفی هستند که در قالب این طرح در حال بررسی است؟
طرح سنجش و نگرشهای ارزشهای ایرانیان دامنه گستردهای دارد و فقط به موضوع خلقیات نمیپردازد؛ این طرح ارتباط موضوعی چندانی با خلقیات پژوهی ندارد ضمن اینکه یک کار پیمایشی است و در حوزه ارزشها و نگرشها در دورههای زمانی به دنبال سنجش این شاخصها بر اساس اهداف از پیش تعیین شده است. البته این پیمایشها مفید هستند اما برای خلقیات پژوهی بیشتر مصاحبههای عمیق هستند که کارایی دارند.
علت اینکه مصاحبههای عمیق برای اجرای تحقیقات خلقیات پژوهی مفیدند این است که میتواند ریشهها را مورد شناسایی قرار دهد. به عنوان مثال ممکن است در یک گفتوگوی دو نفره بین من و شما، بگویید ایرانیها دروغگو نیستند، اما در بستر یک مصاحبه عمیق شما اقرار کنید که بنابر دلیلی خاص دروغ گفتهای؛ چنین مواردی را زیاد ملاحظه میکنم که با کمک مصاحبه عمیق قابل شناسایی است.
همین موضوع دروغ اگر قرار باشد در قالب یک طرح پیمایشی مورد سوال قرار بگیرد، فرد به راحتی پاسخ میدهد که دروغگو هستم یا نیستم، یا مردم کشورش را دروغگو قلمداد میکند یا نمیکند. اما در یک مصاحبه عمیق میتوان به ریشهیابی این قضیه پرداخت و مواردی که نشاندهنده تناقضهاست را مورد شناسایی قرار داد. در یک عبارت کلی اگر بخواهم بگویم اجرای طرح سنجش نگرشها و ارزشها تنها میتواند یک منبع مکمل برای خلقیات پژوهان باشد.
چقدر فکر میکنید موضوع «فرهنگ سازی» که برآمده از موضوع خلقیات هم هست، در حیطه خلقیات پژوهی دارای موضوعیت است؟ به عبارتی چقدر با کمک خلقیات پژوهی میتوان در زمینه فرهنگسازی کار کرد؟
مشکلی که در حال حاضر در زمینه خلقیات پژوهی وجود دارد نداشتن یک تعریف جامع از مساله خلقیات است، و به تعبیری اینکه خلقیات چه هست. اول باید به یک وفاق نسبی برسیم و بعد از آن به سراغ ریشههای این پدیده برویم و چیستی آن را پیدا کنیم. بدون این حرکت نمیتوان یک کار علمی دقیق انجام داد.
فکر نمیکنید اجرای کارهای علمی در زمینه خلقیات پژوهی خود عاملی میشود برای اینکه زمینههای تاریخی شکل گرفتن گزاره خلقیات ایرانیها به حاشیه برود و به نوعی خلقیات پژوهی به سرپوشی برای باورهایی که در خصوص خلقیات وجود دارد تبدیل میشود؟
بستگی به رویکرد محققی دارد که در این زمینه کار میکند. به عنوان نمونه من به همراه دکتر جوادی یگانه پروژهای را به سرانجام رساندیم و به صورت یک مجموعه که گزارش نتایج آن تحقیق بود به چاپ رسید. در آن مجموعه حاصل کار سفرنامهنویسان خارجی که به ایران سفر کرده بودند را بررسی کردیم. قریب به 600 سفرنامه و گزارش سفر مورد بررسی قرار گرفت. بعد از دسته بندی به یک مجموع 10 جلدی از خلقیات ایرانیها ـ از نگاه خارجیها ـ دست پیدا کردیم. در آن مجموعه برای ما اهمیت داشت که بدانیم خارجیها در مورد ایرانیها چه نظری داشتند، در واقع این موضوعی است که در تحقیقات خلقیات پژوهی هم دارای اهمیت است که در ابتدا بدانیم در گذشته چه نظری راجع به ما وجود داشته است. در چنین تحقیقاتی است که گاه مشخص میشود چه خصوصیتهایی از گذشتههای دور در ما جود داشته که ممکن است پایدار هم مانده باشد.
در پاسخ به این سوال باید گفت در کل بسته به رویکرد پژوهشگر دارد، اگر در اجرای یک پژوهش در حوزه خلقیات گذشته مدنظر قرار نگیرد ممکن است به نتایج درستی منجر نشود. بنابراین محقق باید از یک متد ترکیبی استفاده کند تا به نتایج مطمئنتری برسد.
نظر شما