هر ساله و با نزدیک شدن به پایان سال میلادی مجلات و روزنامههای مختلف خارجی، فهرستی از بهترینهای آثار داستانی، غیرداستانی و ادبیات کودک چاپ شده در آن سال را معرفی میکنند. این بار مجله تایم در اقدامی متفاوت بهترین آثار داستانی سال 2019 در شش ماه اول سال را معرفی کرده است.
بهترین آثار داستانی سال 2019 تاکنون به شرح زیر است:
«به ورزش اعتماد کنید» نوشته سوزان چوی
نوشتن از آخرین کتاب سوزان چوی، نویسنده برندهیِ پولیتزر بدون افشا کردن بخشی از داستان امکانپذیر نیست. داستان سارا و دیوید که در زندگی زناشویی خود مورد آزمایش قرار میگیرند. چوی در این کتاب از خوانندگان درخواست میکند درباره مرز واقعیت و قصه تعمق کنند.
«برای آن بخوان» نوشته ایمی هِمپل
مجموعه داستان کوتاهِ «برای آن بخوان» نشاندهندهیِ قدرت نویسنده در نشان دادن ترکیبی از شوخی و غم است. داستان زنی که در پناهگاهی به حیوانات کمک میکند و در خانه با خیانت همسرش روبهرو میشود. به طور کل هِمپل روایتی آرام از عشق و احساس تنهایی را در آثارش انعکاس میدهد.
«پلنگ سیاه، گرگ قرمز» نوشته مارلون جیمز
کتابی که از آن با عنوان «بازی تاج و تختِ» آفریقایی نام برده میشود داستانِ جدیدِ مارلون جیمز، برنده بوکر 2015 است. داستانی فانتزی که در آن تراکر، شخصیت اصلی در تلاش است پسرک گمشدهای را بیابد و گوشی قوی دارد و صدای دشمن را از فرسخهای دور میشنود.
«نهر معجزه» نوشته آنجی کیم
اولین داستان آنجی کیم قصه مرکزی پزشکی است که در یک آتشسوزی به شکل مرموزی از بین میرود. البته داستان با دادگاه قتلی آغاز میشود اما وقتی به اوج میرسد که شخصیت اصلی داستان نشان میدهد که فداکاری برای عزیزان چه احساسی دارد.
«آمریکاییهای دیگر» نوشته لیلا لالَمی
9 شخصیت چهارمین رمان فینالیست جایزه پولیتزر را روایت میکنند. داستان مهاجر مراکشیِ مسن که به جرم زیر گرفتن کسی با ماشین و فرار کردن محاکمه میشود. دختر این مهاجر شاهد تصادف بوده است و راویهای مختلف درباره نگرانیها و ناامنیهایی میگویند که پس از این ماجرا در کالیفرنیا احساس میکنند و این صداها تصویری واضح از آمریکای شکستخورده ارائه میدهند.
«جایی که دلایل به پایان میرسد» نوشته ایون لی
اگر زندهها توانایی صحبت کردن با مُردهها را داشته باشند چه اتفاقی رخ میدهد؟ ایون لی مکالمه بین یک مادر و پسری را، که خودکشی کرده است، تصویر میکند. «جایی که دلایل به پایان میرسد» نگاهی دقیق به پیچیدگیهای اندوهِ انسانی دارد.
«آرشیو کودکان گمشده» نوشته والریا لوئیزلی
خانوادهای با ماشین شخصی به سفر میروند. مرد خانواده دوست دارد جاذبههای توریستی را ببیند اما زن خانواده دوست دارد به مرز برود و خبری از دو دختر دوستش بگیرد که قرار است توسط اداره مهاجرت دیپورت شوند. در این سفر فرزندان خانواده از کافی که بین پدر و مادرشان وجود دارد باخبر میشوند. داستانی درباره برابری و مشکلات مهاجرت.
«اُرکستر اقلیتها» نوشته شیگُزی اُبیاما
دومین رمان فینالیست جایزه بوکر داستان شینونسو، مدیر یک مرغداری است که عاشق زنی میشود. زنی که قصد داشت خود را از پُل به پایین پرت کند اما شینونسو او را از این کار منصرف میکند. داستانی که از «اودیسه»یِ هومر الهام گرفته است.
«مردم عادی» نوشته سالی رونی
برنده جایزه کاستا و فینالیست جوایزی چون فولیو و بوکر داستان تفاوت بین کانل و ماریان را روایت میکند. کانل مردمی اما از طبقه کارگر است. ماریان تنها اما ثروتمند است. این دو در تقلا برای ارتباط با هم هستند؛ گاهی موفق و گاهی دچار مشکل میشوند. «مردم عادی» تعمقی بر طبقه اجتماعی، تردید به خود، و عشق اول است.
«جاسوس آمریکایی» نوشته لورن ویلکینوسن
«جاسوس آمریکایی» داستان ماری میچل، مأمور سابق افبیآی را روایت میکند. داستانی که از طریق نامههای ماری به پسرش دنبال میشود. قصه مأموریت ماری در دوران جنگ سرد و حتی کودکیاش در محله کوئینز در دهه 1960 میلادی در نهایت تصویر زنی را در کشمکش با هویتش نشان میدهد.
نظر شما