داروین دانشمندی بوده است که با نظریه تکامل در سراسر جهان مشهور شد و پس از آن تحولات گسترده ای در علوم به ویژه زیستشناسی به وجود آمد. وی پس از سفر پنجساله خود با کشتی شروع به تحریر دستاوردهایش کرد و در طول این سفر مشهور شد و چند سال بعد نظریه تکامل را در انجمن لینه ارائه داد.
وی ادامه داد: درواقع ما در ایران از سه ناحیه با نظریات تکاملی آشنا شدیم. از ناحیه شمال از سوی عثمانی و قفقاز، از ناحیه غرب توسط کشورهای عربی و سوریه و در نهایت از ناحیه شرق در شبهقاره هند که ما اطلاعاتی از آنها گرفتهایم. در آن زمان آنها به زبان فارسی سخن میگفتند. از این سه ناحیه آثاری داریم که اولین مواجهات ما با داروین را نشان میدهد و در حال حاضر این آثار در دسترس هستند. در حقیقت شناخت ما از داروین متاثر از شناخت این سه ناحیه بوده است.
معصومی گفت: متاسفانه از سوی این واسطهها واسطهگریهای خوبی صورت نگرفته است و آنها هم تحتتاثیر عقاید شخصی خود بودند. آنها داروین را به خوبی نشناختند و تفکرات وی را به نوعی ایدئولوژیزه کردند. درواقع در شمال برداشتها از نظریه داروین بر جنبه سیاسی سوار بود و در کشورهای عربی و از منطقه غرب نگاهی ماتریالیستی بر این جریان غالب بوده است؛ بنابراین نگرشهای ماتریالیستی و سیاستزده از نظریه تکامل وارد ایران شد. در حقیقت داروینی نداریم که زیستشناس است و یک نظریهپرداز علمی است، ما داروینی را شناختیم که به خداوند ملحد و ماتریالیست است. میتوان گفت هم داروین است هم نیست.
این مورخ علم با اشاره به ترجمههای داروین در ایران گفت: تاکنون کتابی که بیانگر درک درست و دقیقی از نظریه تکامل باشد منتشر نشده است. در سال 1318 متونی که درباره نظریه تکامل به فارسی منتشر کردهایم برگرفته از متون عربی و ترکی بوده است. در این سال عباس شوقی با ترجمه این متون کتابی با عنوان «پیدایش گونهها» را به زبان فارسی در شش فصل ترجمه کرد. اما در حال حاضر هم ترجمه کاملی از «منشا انواع» نداریم. ترجمهای که نورالدین فرهیخته در زمان پهلوی دوم منتشر کرد نقایصی دارد که باز هم به شناخت دقیق از منشا انواع نرسیده است. داروین در طول حیات خود شش بار کتابش را ویراستاری و آخرین نسخه را در 1872 منتشر کرد؛ در حقیقت مرجع اصلی درباره منشا گونهها همین کتاب است که 15 فصل دارد.
وی ادامه داد: فرهیخته در این کتاب برخورد مجتهدانه در برابر نویسنده داشته است؛ از طرفی مترجم هم تمایلات و گرایشات مارکسیستی داشته است؛ در حقیقت ما به لحاظ تاریخی درک درستی از نظریه تکامل نداشتیم البته لازم به ذکر است که یک یا دو دهه اخیر در متون زیستشناسی نگاهی متفاوتتر به این نظریه شده است.
معصومی افزود: اگر بخواهیم وجه مادیگرایانه نظریه داروین را در نظر بگیریم شاید بتوان گفت وجه کلامی علم در کشور ما با این نظریه تقویت شده است؛ یعنی دانشمندان در پی سوالاتی که مواجه شدند تلاش میکردند خودشان را در این عرصه به روزرسانی کنند. در کل ما با واسطهها و از پی عینک آنها به این نظریه نگاه کردهایم.
در ادامه محمدرضا معمارصادقی در گفتوگو با ایبنا با اشاره به همزمانی تولد چارلز داروین با ادوارد فیتزجرالد مترجم رباعیات خیام گفت: قرابت زمانی تولد چارلزداروین با تولد مترجم رباعیات خیام یعنی ادوارد فیتزجرالد کاملا اتفاقی بوده است؛ در حقیقت سال تولد چارلزداروین با سال تولد این مترجم یکی است و سالی که کتاب تبار گونهها در انگلستان منتشر میشود، با سالی که جرالد رباعیات خیام را به انگلیسی ترجمه میکند یکی است. لازم به ذکر است که تبار گونهها در ایران با عنوان منشا انواع مشهور است.
وی درباره آغاز تحقیقات داروین درباره پدیدهها و منشا حیات آنان گفت: داروین در سال 1809 به دنیا میآید و در سال 1831 سفر پژوهشی خود را با کشتی آغاز میکند این سفر پنج سال به طول میانجامد. پس از بازگشت از سفرش زمان زیادی را صرف دستهبندی و مرتبکردن تحقیقات و مشاهداتی میکند که در سفرش انجام داده بود. این دانشمند به تدریج هم درباره ساختار زمین و زمینشناسی مکانهایی که دیده بود و هم در زمینه زیستجانوری و گیاهی شروع به انتشار یافتههای خود با کمک بقیه دانشمندان هم عصر خود میکند.
این ویراستار پرسابقه با اشاره به مقاله داروین – والاس گفت: در همان زمان داروین درباره مسئله گونهها میاندیشید و سوالش این بود که گونهها از کجا آمدند و چگونه یافت شدند؟ در حقیقت مکانیزم تکامل دستاورد داروین است نه نظریه تکامل؛ چراکه تا پیش از داروین بحثهای پذیرفته شده درباره تکامل شده بود. در حقیقت پیش از کتاب منشا انواع، داروین نزدیک به بیست سال تمرکز خود را بر کتابی گذاشته بود که این موضوع را شرح دهد؛ کتاب مذکور پژوهشی بزرگتر از منشا انواع بوده است. تا اینکه نامهای از آلفرد والاس میرسد؛ در آن زمان والاس خود دانشمند مشهوری بوده در این نامه والاس درخواست کرده بود که داروین مقالهاش را بخواند و پس از مشاهده و ارزیابی اگر درخور انجمن لینه است ارائه دهد و این مقاله در مجله آن روز این انجمن چاپ شود.
معمار صادقی ادامه داد: وقتی داروین مقاله والاس را بررسی میکند متوجه میشود که این دانشمند دقیقا به موضوع مشابه ایده خود اشاره کرده است؛ یعنی انتخاب طبیعی. در واقع والاس به صورت مستقل به این ایده دست یافته بود. پس از مطالعه مقاله والاس؛ داروین آن را با دیگر دانشمندان هم عصر خود مطرح میکند. دانشمندان وی را تشویق میکنند که به صورت مشترک مقالهای با والاس ارائه کند؛ آن زمان داروین داغدار مرگ یکی از فرزندانش بوده و به همین دلیل دوستان و اطرافیانش که دانشمندان مطرح آن زمان هم بودند از سوی وی با والاس یک مقاله مشترک ارائه میدهند؛ داروین هم میپذیرد و این مقاله با عنوان داروین - والاس منتشر شود. مدتی بعد داروین برای اینکه نقش خود را در کشف انتخاب طبیعی تثبیت کند، خلاصهای از همان کتاب بزرگی که بیست سال مشغولش بود را منتشر میکند اما این کتاب برای همیشه نیمه کاره ماند.
وی در ادامه خبر از انتشار ترجمه جدیدی از کتاب منشا انواع با عنوان تبارگونهها داد و گفت: در حال حاضر در مرحله ترجمه و ویراستاری نسخهای جدید از کتاب منشا انواع با عنوان تبارگونهها هستیم؛ این کتاب در حال ترجمه از سوی آرش رئیس بهرامی است و من هم مسئولیت ویراستاری آن را برعهده دارم. لازم به ذکر است که کتاب ترجمه شده از منشا انواع در ایران ایراداتی دارد که ما در کتاب تبار گونهها قصد به رفع کامل این ایرادات داریم.
نظر شما