تقی آزاد ارمکی، محمد ترکمان، هادی خانیکی، علی اصغر سعیدی، محمد تقی فاضل میبدی، حسن طایی، فرشاد مؤمنی، سراج وحیدی، علی دهباشی و علی رضا قلی در این مراسم سخنرانی کردند و متن پیام محسن رنانی را رسول رئیس جعفری قرائت کرد.
علی دهباشی در ابتدای این مراسم با طرح عنوان «چرایی اکنون در هر زمان» چنین سخنانش را آغاز کرد: در تاریخ دور و دراز این سرزمین که در چهارراه حوادث قرار گرفته است همواره یک پرسش اساسی از سوی بزرگانش که شامل ادبا و دیگر دردمندان بوده است مطرح بوده و آن چرایی اکنون در هر زمان. این درد و جستجو در تمامی آثار باقی مانده چه شعر و چه نثر را در طی قرون میتوان مشاهده کرد. بعد از انقلاب مشروطیت این جستجوها و پرسش ها شدت گرفت. مجموعه آنچه به عنوان تاریخ، مردم شناسی، جامعه شناسی و سفرنامه باقی مانده است حکایت از پرسشهایی از این دست هست که به صور گوناگون مطرح شده است. اندیشه وران ما در این جستجو به نتایج گوناگونی رسیدهاند از منظر شیوه تولید آسیایی بگیرید تا جامعه کوتاه مدت تا نتایجی که از منظر تاریخ طبقاتی مطرح شده است.
علی دهباشی از جایگاه علی رضاقلی در حوزه اقتصاد و جامعه شناسی سخن گفت و با یادی از جایگاه او در نظریه پردازیهای حوزه اقتصاد و جامعه شناسی و... ادامه داد: اما در مورد استاد رضا قلی کاملا با همه استادان و نظریه پردازان ما بحث متفاوت میشود. ایشان از همان نوجوانی که درد ایران را در خود حس کردند و در جستجوی چرایی آنچه که می گذشت پا به اندیشه وری و پا به جستجو در عرصههای گوناگون گذاشتند، حاصل مطالعات خود را در بستر زندگی پرماجرای شخصی و اجتماعی شان که در بطن زندگی اجتماعی مردم ایران میگذشت، پیدا کردند؛ که نتیجهاش نظریهای است که مطرح کردند و امروز یکی از پرمراجعه ترین و پربحث ترین و معتبرترین شناخت تاریخ جامعه از ماست.
حسن طایی رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه این مراسم با اشاره به حوزههای مطالعاتی علی رضاقلی در مطالعات سیاسی، ایران شناسی، اقتصاد، جامعه جغرافیا، حقوق، مردم شناسی، فقه و کلام و تاریخ، از نگاه چند بعدی ایشان به دگرگونی جامعه ایران سخن گفت و بیان کرد: رضا قلی تلمیذی خودساخته و مدرسی بدون مَدرس بوده است و از زمانی که در کوچه باغهای شمیران با دوچرخه روزنامه فروش میکرد تا زمانی که ناخدای تریلی و از کوره پز خانه ها مصالح بود و چه هنگامی که در دانشگاه تهران یا دانشگاه سوربن درس میخواند یا هنگامی که فرماندار یک شهر جنگ زده و … بود کنجهای تاریخی و جامعه را میکاوید و بذر فهم و دانایی را از تن و جان خود از یک سو و کالبد اجتماع از سوی دیگر میپاشید.
او با تعریف برنامه درسی و جایگاه آثار علی رضا قلی به عنوان برنامه درسی پنهان برای دانشجویان افزود: به لحاظ نظری برنامه درسی به آنچه که در مدرسه یا دانشگاه ارائه شده، اطلاق میشود. با این حال دارای دامنه وسیع تری است که دانش و نگرش، رفتار، شیوه، عملکرد و مهارتهایی را که در یک دانشجو تقویت میشود را پوشش میدهد. برنامه درسی به چند دسته تقسیم میشود: صریح و پنهان و حدف شده و فعالیتهای فوق برنامه. علی رضا قلی و برنامه درسی پنهان. برنامه درسی پنهان به درسها و ارزشها و دیدگاههایی غیر مدون و غیر رسمی و اغلب غیر عمدی که شاگردان در طول دوران تحصیل تحت تأثیر آن قرار می گیرند اشاره میکند. برنامه درسی پنهان اثر جانبی آموزش است، دروسی که بدون اینکه به صورت آشکارا قصد داشته باشیم، آموخته میشود، مانند انتقال هنجارها و ارزش ها و باورهایی که در کلاس درس و محیط اجتماعی اتفاق میافتد، برای دانشجو ارائه میشود.
محمد ترکمان نیز از علی رضاقلی به عنوان محققی حاضر در بین اقشار مختلف ایران و زندگی در بطن جامعه و ایران دوستی او یاد کرد و از عدم برجستگی تاریخ و تطبیق آن با رشتههای دیگر علوم انسانی در حوزههای تحقیقاتی مختلف از جمله جامعه شناسی و اقتصاد سخن گفت و افزود: او روی به تاریخ آورده و برای ما تاریخ را ورق زده، از تاریخ کهن و البته دیوان اشعار که اشعار ما هم تاریخی است و کتابهای ادبی ما هم سراسر آموزه و عبرت است، با مراجعه به شاهنامه و با مراجعه به کتاب خواجه رشید الدین فضل الله و سعدی و دیگر بزرگان و در دوران اخیر قائم مقام و امیرکبیر و دکتر مصدق برای ما درسهای بسیار ارزشمندی به ارمغان آورده و کوشیده است افق دیدمان را وسیع و وسیع تر کند.
در ادامه نیز، رسول رئیس جعفری پیام محسن رنانی را قرائت کرد. محسن رنانی در این پیام گفت: از رضا قلی بپرسید که همین چند وقت پیش به دل کوههای مرکزی ایران زده بود و با عشایر همراه شده بود تا شواهد بیشتری برای نظریهاش درباره نقش ایلات و عشایر و در تحت تأثیر قرار دادن فرآیند توسعه ایران فراهم آورد. از او بپرسید تا به شما بگوید که کتاب سخت و پیچیده «نهادها، تحولات نهادی و عملکردی اقتصادی» داگلاس نورث را بیش از بیست بار خوانده تا دقیق تر بفهمد و امکان پذیری کاربست آن را برای فهم تحولات تاریخی ایران بسنجد. از او بپرسید تا بگوید که دانشجویی اش را با علوم سیاسی آغاز کرده است و وقتی دیده است کافی نیست، کارشناس ارشدیش را در جامعه شناسی ادامه داده است؛ و وقتی دیده است کافی نیست جامعه شناسی اقتصادی را هم خوانده است؛ و وقتی دیده است کافی نیست متدولوژی را عمیق و دقیق مطالعه کرده است؛ و وقتی دیده است کافی نیست تاریخ ایران را از اول تا آخر و دقیق و مو به مو خوانده است، و هنوز هم هر شب میخواند و پنجاه سال است که تاریخ و فرهنگ ایران از دل آنها بیرون بکشد و با همین نگاه شاهنامه را مکرر و مکرر مرور کرده است؛ و وقتی دیده است کافی نیست پیرانه سر دانشجوی به علم اقتصاد روی آورده است و از اقتصاد نهادگرای جدید هر چه یافته است، چندبار خوانده است به گونهای که اکنون به جرأت میتوان گفت درک حضرت والا از اقتصاد نهادی از خیلی از اقتصاددانها رسمی عمیق تر است.
به گفته این استاد اقتصاد، رضاقلی از نظریه پردازانی است که خیلی خیلی میخواند، و خیلی فکر میکند اما خیلی نمینویسد و آنچه نوشته است را کم تنقیح می کند و کمتری از آن را منتشر میکند و خیلی اندک خودش را در چارچوب قواعد نظام آکادمیک محدود میکند و به همین خاطر متاسفانه دیالوگ مستمر و موثری بین او و جامعه علمی ایران برقرار نشده است. گرچه او با روان نویسی و ساده نویسیاش توانسته است ذهن بخش بزرگی از روشنفکران و دانشجویان و علاقه مندان به مباحث توسعه و کنشگران مدنی را تسخیر کند، اما در فرایندها و نظامات رسمی علمی، جای پایش کمرنگ است، چون خودش را به سازوکارهای نهادی آکادمیک محدود نمیکند. این، هم حُسن بزرگی است و هم عیب بزرگی. حُسن بزرگی است چون توانسته است با گروههای گستردهای از جامعه ارتباط برقرار کند. این که کتابهایش چهل و چند چاپ خورده است نشانه آن است که در برقراری ارتباط با جامعه کامیاب بوده است، و البته کماند اندیشمندان اجتماعی و روشنفکرانی که از این مهارت برخوردار باشند. اما عیب این روش آن است که جامعه علمی او را جدی نمیگیرد و بنابراین اندیشههای او را ترویج نمیکند و حتی گاه سرکوب میکند و این موجب می شود که فرصت تعمیق این اندیشهها در یک نظام آکادمیک فراهم نشود و نظریات او برای نسلهای بعد بسط نیابند و نقد نشوند و بنابراین باز در کویر اندیشهورزی توسعه ایران، با تک ستارگانی مواجه میشویم که برای زمانی کوتاه آسمان اندیشه را زینت میدهند اما تبدیل به ستارهای دنباله دار و منظومهای ماندگار نمیشوند.
او با بیان اینکه علی رضاقلی نمونه اصیل یک انسان ایرانی است افزود: او در حوزه علم، غنیمت پیشهای غارتگر است. برای فهم نظریه غارتی ـ غنیمتی او، کافی است به خود او بنگرید. او خود گواه صادقی بر درستی نظریهاش است. رضاقلی وقتی میخواند، غنیمتبرانه میخواند و وقتی نقد میکند غارتگرانه نقد میکند. او فراوان میخواند و دقیق میخواند و از بسیاری از جملهها یا دادههایی که ما به راحتی از آنها میگذریم، ایدههایی مرواریدی و شواهدی جواهرآسا استخراج میکند. در مقابل، او در نقد بی رحم است و گاه نیز اگر تیغ حجتش نبرید، دیکتاتوروشانه سرکوب میکند و حجم عظیم پیشینه و تلاش علمی خود را به رخ میکشاند. گاهی با خود میگویم اگر قرار بود در حوزه علم، سلطان محمودی پدیدار میشد، به هیبت دکتر رضاقلی ظاهر میشد.
رنانی در پایان گفت: به گمان من استاد رضاقلی در حوزه اندیشه ورزی توسعه ایران به درخت تناوری میماند که گرفتار بادهای موسمی و گردوغبار روزگار شده است. اما اگر شرایط مساعد شود مستعد آن است که میوههایی تازهتر و آبدارتر و شیرینتر به طالبانِ فهمِ مساله توسعه نیافتگی ایران بدهد. او اکنون سرشار از ایدهها و فرضیهها و تحلیلهایی است که فرصت و احتمالا حوصله ثبت و بسط آنها و تبدیل آنها به نظریهای منسجم و فراگیرنده را ندارد.
او تاکید کرد: اندیشه رضاقلی اکنون دستکم یک ربع قرن از «جامعه شناسی نخبه کشی» فراتر رفته اما جامعه ما هنوز به ایدههای همان کتاب مشغول است و البته این شکاف باید جبران شود. شاید لازم باشد که گروهی یا نهادی پا پیش بگذارد و تیمی علمی را بسیج کند تا به طور منظم با رضاقلی در حوزه توسعه گفتوگو کند و آن گفتوگوها را منتشر کند و به نقد بگذارد تا بتوانیم به تصویر تازهتری از نظریه رضاقلی در حوزه توسعه ایران دست یابیم. ما در «پویش فکری توسعه»، یک دور گفتوگو را به استخراج «روایت والا از مساله توسعه نیافتگی ایران» اختصاص دادهایم، اما چون روایت استخراجی متکی به نوشتههای پیشین ایشان است تصویری که در آن روایت به دست دادهایم همچنان یک تصویر قدیمی از اندیشههای حضرت والاست. به گمان من رضاقلی را باید از نو استخراج کرد. او اکنون با اِشرافی که به تاریخ ایران دارد و با عمقی که در مطالعه جامعه شناسی اقتصادی و اقتصاد نهادی یافته است حرفهای بسیاری برای توسعه ایران خواهد داشت که شایسته است برای آن وقت وانرژی ویژهای بگذارد و بر ماست که بکوشیم سامانی برای استخراج این اندیشهها برقرار کنیم. اگر ایشان موافقت داشته باشند دوستان «پویش فکری توسعه» آمادهاند تا این کار مهم را بر عهده بگیرند.
سپس بخشهایی از مستند زندگی علی رضاقلی به نمایش در آمد. در ادامه این شب، سراج وحیدی از شاهنامه شناسی علی رضا قلی و جلسات تحلیل شاهنامه ایشان در میبد چنین گفت: ایشان در یک سخنرانی با نگاهی نو شخصیت کیخسرو را بررسی کرده بود پادشاهی که در تاریخ و اساطیر کهن و فرهنگ دیرپای آن خواسته قدرت سرکش را وانهاده و خود در افقهای روشنایی نا پدید شده. این سخنرانی که در چند سایت در فضای مجازی نشر یافته بود که انگیزهای شد تا در یکی از سفرهای خود به میبد به جناب استاد پیشنهاد کردند کلاسهای شاهنامه شناسی برگزار کنند. این آغاز ماجرای میمون و خجستهای بود تا هر ماه گفتارهایی درباره موانع توسعه از دیدگاه شاهنامه در جمع علاقهمندان برگزار شود. درس گفتارهایی که به لطف استاد هنوز ادامه دارد و مشتاقان فزاینده آن از نظرات بدیع و بلیغ ایشان بهره میبرند.
او یادآور شد: من به نمایندگی از جوانان و اهل فرهنگ آمدهام تا سپاس ویژه خود را خالصانه تقدیم ایشان کنم که حرکتی بسی ژرف فرهنگی را در میبد باعث شدند و طیف گستردهای را با شاهنامه آشنا کردند و افقهای نویی را روی ما گشودند. او در صراحت، شجاعت و صداقت کم نظیر است و یافتن این انسانها امروز مانند یاقتن سیمرغ است.
در بخشی دیگر محمد تقی فاضل میبدی با اشاره به کتاب «جامعه شناسی نخبه کشی» که درباره عملکرد نخبگان سیاسی و برخورد جامعه ایران با آنهاست، از جمله قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و مصدق عنوان کرد: کاری که رضا قلی در کتاب جامعه شناسی نخبه کشی دنبال کرد کار بسیار بکری بود اما کم بود. این کتاب در سال ۷۷ چاپ شد و در عرض شش ماه به چاپ نهم رسید. شاید بهتر باشد با توجه به نکاتی که عرض کردم جامعه شناسی خرد کشی را هم بدان اضافه کنند. جامعه شناسی خرد کشی به نظر بنده هم مهمتر است و هم خطرناکتر و هم ریشهایتر. این چیزی است که مورد درد و گله شاعران و ادیبان ما در تاریخ بوده است.
علی اصغر سعیدی هم از مقدمه علی رضاقلی بر ترجمه فارسی کتاب «جامعه شناسی اقتصادی» سخن گفت و با اشاره به نبود جایگاه تحلیل اقتصادی میان حوزه جامعه شناسی در ایران بیان کرد: کتابی تحت عنوان «جامعه شناسی اقتصادی» که آقای رضا قلی مقدمهای به عنوان ویراستار نوشت. آقای رضا قلی در آن مقدمه میخواهد جایگاهی برای جامعه شناسی اقتصادی باز کند. برای همین آن را از نئوکلاسیکها جدا میکند. ولی اگر بخواهم روند کار ایشان را جامعه شناختی نگاه کنم باید بگویم که در حوزه جامعه شناسان ایرانی جایی برای اقتصاد نیست و یکی از مشکلات کشور ما این است که جامعه شناسان از اقتصاد صحبت نمیکنند. فکر میکنم در نظریههای اقتصاد دانان نهادگرای ما این نفوذ نظریات جامعه شناختی از طریق آقای رضا قلی آمده و این هم برای جامعه شناسی و هم برای اقتصاد نهادگرا یک ضرورت هست.
سپس تقی آزاد ارمکی با بیان اینکه سخنان من از باب آشنایی و رفاقت نیست بلکه از باب طرح یک مساله در جامعه ایرانی تحت عنوان نخبه کشی است که پشت آن اراده قوی با عنوان شناخت جامعه معاصر وجود دارد اظهار کرد: ایرانی که تلاشهای بزرگی برای اصلاحگری رقم زده و در مسیر هم خودکشی، دگر کشی و نخبه کشی دارد و جنجال داشته است. این ایده مرا متوجه کتاب جامعه شناسی نخبه کشی میکند.
او افزود: جامعهشناسی ایرانی نمیتواند فقط درس بدهد! در حالیکه اهالی علوم انسانی فقط میگویند چه شده است و بی اعتنا به جامعه ایرانی و سرنوشت آن هستند، این بخش از اصحاب علوم انسانی که دغدغه شناخت جامعه ایرانی دارند و در این باره قلم زدند کم هستند. برای من همواره این سوال بنیادینی بوده که آیا متفکران ایرانی درباره جامعه ایرانی همان مفهوم شرق شناسانه را بازتولید میکنند و از هر بهانهای استفاده میکنند تا بگویند استبداد ایرانی امر ماندگاری است که یقه مردم و این سرزمین را گرفته و باعث شده ما به این استبداد تن بدهیم و اساسا اصلاحات حاصلی به جز مرگ ندارد؟ شما وقتی کتاب جامعهشناسی نخبه کشی را میخوانید میبینید که این کتاب به دنبال پاسخ به چالشهایی مانند یاس است. او میخواهد به پشت این واقعه برود و نمیخواهد مدافع نخبه کشی و استبداد ایرانی باشد! چون به غیر از این تحلیلها ساده انگارانه میشود در حالیکه جامعه ایرانی متکثر است و باید فهم چند بعدی درباره آن داشت.
به گفته این استاد جامعهشناسی، این کتاب قرار است یک متن جامعه شناسی تاریخی باشد و درکی از تحولات ایران به لحاظ تاریخی ارائه دهد. همچنین در این اثر از فرهنگ ایرانی به عنوان فرهنگ نارس یاد میشود. اگر جامعهشناس ما به خوبی به فرهنگ و تاریخ نپردازد جامعهشناسیاش ساده انگارانه و بازاری است. حتی خیلیها از همین کتاب جامعه شناسی نخبه کشی کتابهای بدلی تولید کردند!
آزاد ارمکی با بیان اینکه من پروژه رضا قلی را ناتمام میدانم یادآور شد: این شب پایان رضاقلی نیست و نقادی اوست. در این پروژه ناتمام برخی میخواهند او را جامعه شناسی مانع شناس معرفی کنند که فقط میخواهد به موانع توسعه بپردازد در حالی که این گونه نیست و بخش اعظم این کتاب که مخاطب فراگیر دارد این است که صورت مسأله را خوب توضیح میدهد و بحث دومش این است که باید تبیین تاریخی ارائه دهد و نهایتا برود به سراغ آن چیزی که به فرآیندها و نهادها جریانها و تحولات و اتفاقات تاریخی که مورد توجه است. این جامعهشناسی ساختاری است و اینجاست که امیرکبیر را یک شاه نمیکشد بلکه ساختارها و جامعه امیرکبیر را میکشند، بنابراین مؤلفههای ساختاری برای فهم جامعه شناسانه اهمیت دارد.
او گفت: یکی از موضوعات اساسی در تاریخ اندیشه ایرانی این سوال است که چرا نخبهها در ایران ظهور میکنند و به سرعت میمیرند! چرا جامعه ایرانی به نخبهها تن میدهد و به سرعت از آنها عبور میکند؟! باید تمامی ابعاد این موضوع را بررسی کنیم و ببینیم که نکند فرهنگ ما به پختگی رسیده باشد اما فهم ما نادرست باشد.
این استاد جامعه شناسی در پایان با بیان اینکه جامعهشناسی نخبه کشی یکی از آثار مهم تاریخ اجتماعی ایران است عنوان کرد: این کتاب به یکی از اتفاقات نادری که در جامعه ایرانی به آن بی اعتنایی و به عنوان یک دعوای بین مادر شاه و با دیگران معرفی میشد، میپردازد و آن را تحت تاثیر عوامل اجتماعی، تاریخی و ... از جمله فرهنگ نارس میبیند. من به عنوان یک جامعه شناس اعتقاد دارم جامعه ایرانی خیلی وقت است متولد شده است و این جامعه 300 سال پیش نیست. در این جامعه امکان عمل اجتماعی متفاوت را فراهم میکند تا زمانی که قائم مقام کشته میشود.
هادی خانیکی در این مراسم طی سخنانی گفت: زندگی در پارادوکس پویایی به فرد داده و او را چند ضلعی میکند و این امکان را هم از دست مشاهده گر میگیرد که تنها سوژه را به یک وجه بشناسد. زیستههای رضا قلی آنچنانکه دیدیم نشان میدهد تناقضها را از کجا فهمیده است. در انجمن جامعهشناسی یک بار من و ایشان درباره شریعتی گفتوگو کردیم و بیشتر شبیه دوئل شد. ایشان گفت من شریعتی را دوست دارم و شما نمیتوانید این را از من بگیرید! چون در آن روزها به من عشق و علاقه میداد. نمیتوان تفکر فرد را جدای از جهان زیسته او کرد، گرچه متفاوت و حتی متناقض باشد.
این استاد ارتباطات با اشاره به دو کتاب جامعه شناسی نخبه کشی و جامعه شناسی خودکامگی افزود: این دو کتاب بیش از 20 بار تجدید چاپ شده و من میخواهم بگویم مولفههایی که رضا قلی به آنها پرداخته است این دو اثر را برجسته کرده است.
خانیکی با اشاره به دو موضوع اصلی در حیات فکری و کنش گری اجتماعی علی رضاقلی و تلاش او برای پیدا کردن یا تأکید بر حافظه تاریخی و بخصوص احیای حافظه ایرانی و روشن کردن لوازم فهم تاریخی گفت: مسیحا رضا قلی (دختر ایشان) که من مشاور رساله دکتری او در جامعه شناسی هستم، ایشان کارش را مبتنی بر سیاست حافظه در ایران کرده و در این کار به خوبی نشان میدهد که چطور در سیاست گذاری حافظه در ایران ما به نوعی گزینش از تاریخ متوسل شدیم. به این دلیل هم هست که کنشگری اجتماعی که مسأله امروز ماست دچار نوعی اختلال و لکنت زبانی میشود، چون مبتنی بر کل حافظه ایرانی نیست. فصل مشترک همه کارهای رضاقلی این است که این حافظه را به گونهای احیا کند.
به گفته عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، او با انتخاب امیرکبیر، مصدق و مرحوم عالی نسب این احیای تاریخی را نشان میدهد و من امیدوارم این بخش از کارهای رضا قلی دیده شود. فردی مانند عالی نسب کمتر نامی از او به میان میآید به رغم تفکری که داشته و این بخشی از تلاش رضا قلی برای احیای حافظه ایرانی است. از سوی دیگر فهم تاریخی گمشده ادبیات، فرهنگ، تاریخ و ... ماست و رضا قلی در آثارش به این مهم توجه داشته است. فهم تاریخی صرفا به معنی کم کردن اشتباهاتمان با خواندن تاریخ نیست و فراتر از آن آموزههایی که در آثار رضا قلی دیده میشود و او نسبتی میان خلقیات ایرانی و رفتار اجتماعی ما برقرار میکند.
او با اشاره به اینکه رضا قلی خام اندیشی و تک ساحتی را کنار میگذارد افزود: او به متون کلاسیک از جمله شاهنامه توجه ویژهای دارد. از سوی دیگر توجه او به اندیشه ایرانی و ایران به مثابه اندیشه بسیار مهم است.
سپس فرشاد مؤمنی به خدمات علی رضا قلی در راستای شفاف کردن مفهوم تولید توسعه گرا پرداخت و افزود: علی رضا قلی موفقترین تلاشها را در این باره داشته و در همه آثارش به گونهای به آن اشاره شده و بابی است که برای این بلوغ فکری باز کردهاند. ایشان در یک ساخت توسعه نیافته رانتی واقعیتها دست کاری میشوند و واژگونه نمایی میشود و خلاقیت و تولید هم از این ماجرا برکنار نیست. امروز بخش اعظم فاجعههایی که بر سر ایرانی میآید ریشه در این دارد ما برخی ضد تولید را در حسابهایمان به نام تولید مطرح و اندازه گیری میکنیم و خود را دلخوش کرده و فریب میدهیم. رضاقلی بابهایی را باز کردهاند که این هوشیاری و آگاهی ملی که به شدت حیاتی هم هست، برای جامعه مان ارتقا پیدا کند. حتی در زمینه بحثهایی در بزرگداشت مقام تولید و شفاف کردن مفهوم تولید توسعه گرا، تولیدی که قادر باشد فقر را برطرف کند و عقب ماندگی را به حداقل برساند، کارهای درخشانی کردهاند که برخی چاپ شده است.
پس از آن علی رضاقلی به ذکر خاطراتی از دوران جوانی و فراز و نشیبهای زندگی خود از کار در کوره پزی تا تحصیل در فرانسه و … پرداخت. سپس از راهکارهای در حفظ وطن از منظر اقتصادی و سیاسی با خوانش علم کلام و تاریخ و … و ارائه یک تئوری جامعه شناسی و اقتصادی ایرانی چنین گفت: پدیده تام یعنی یک پدیده یک ضلعی نیست و باید از تمام پهلوها نگاهش کنیم. حال این چگونه است کار و زحمت دارد. در ایران اگر یک اقتصاد دان علم کلام نخواند حق ندارد از فرآیند اقتصادی سخن بگوید. تکلیف ما چیست مسائل ما را چه یکی حل می کند همه گردن کلفت های تاریخ علوم انسانی همه تاریخی هستند. وقتی می خواهی مشکلات ایران را مطرح کنی باید ایران شناس و تاریخ شناس شوی.
رضا قلی همچنین از لزوم آموختن ایران شناسی و تاریخ شناسی برای درک اقتصاد ایران سخن گفت. در پایان هدایایی به علی رضا قلی اهدا شد.
نظر شما