علیاصغر محمدخانی که مسئولیت برگزاری و اجرای این هزاره را برعهده داشت، در ابتدای این نشست به ارائه توضیحاتی درباره ابوسعید ابوالخیر و آثار او پرداخت و ضمن اشاره به مباحثی که در آراء ابوسعید ارائه شده و بحثهایی که پیرامون اشعار او وجود دارد؛ افزود: نقل شده که تعالیم عرفانی ابوسعید برپایه نفی نفس است. نکته دیگر درباره ابوسعید رابطه اندیشهها و اعمال او با ملامتیههایی است که آن زمان در خراسان بودند و تاثیراتی بر هم داشتند. روش عرفانی ابوسعید و شباهتهای آن با روش عرفانی حلاج و بایزید، از دیگر مسائلی است که درباره او مطرح شده و جای بحث فراوان دارد.
شهرت ادبی ابوسعید به سبب رباعیات منسوب به است
معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب در بخشی از سخنان خود به آثار باقیمانده از ابوسعید ابوالخیر هم اشاره کرد و گفت: بیشتر شهرت ابوسعید، از جهت آثار ادبی، به سبب رباعیاتی است که در طول قرنها به نام او در کتابها و تذکرهها ثبت شده و محل بحث فراوان است. شرح حال ابوسعید در دو کتاب در دسترس است؛ یکی حالات و سخنان او است که سالها بعد از فوت او توسط نوادگانش نوشته شده و دیگر "اسرار توحید فی مقامات شیخ ابوسعید" است، که هر دو به همت محمدرضا شفیعیکدکنی تصحیح شده و شاید بتوان گفت بخشی از شناخت ابوسعید در ایران و جهان، مدیون کارهایی است که شفیعیکدکنی انجام داده است. بدون تردید شفیعی در حوزه ابوسعیدشناسی یکی از برجستهترینها است و سهم عمدهای برای شناساندن او داشته است.
محمدخانی ضمن اشاره به شرقشناسانی که درباره ابوسعید ابوالخیر کار کردند، بیان کرد: مهمترین کاری که در میان شرقشناسان درباره ابوسعید انجام شده، کتاب "ابوسعید ابوالخیر؛ حقیقت و افسانه" است، که فریتس مایر، استاد سوئیسی آن را نوشته و ۲۰ سال پیش هم در ایران ترجمه و چاپ شده است. این کتاب بیتردید یکی از بهترین کتابهای تحقیقی درباره ابوسعید ابوالخیر است.
معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب ضمن ارائه توضیحاتی درباره زندگی، تحصیلات و آثار فریتس مایر، آماری هم از ابوسعیدپژوهی در دورههای اخیر در ایران ارائه داد و افزود: در صدر این آثار کتاب اسرار توحید شفیعیکدکنی است، که از زمان انتشار تا بیش از ۱۰ بار چاپ شده. دیگر کتاب شفیعی نیز تقریبا همین مقدار چاپ داشته است. همچنین رباعیات ابوسعید را هم چند نفر چاپ کردهاند، که بیشتر شبیه کتابسازی است. علاوه بر این در این سالها چند تکنگاری درباره ابوسعید نوشته شده، که خیلی دیده نشده است.
سید علی میرافضلی
ویترین هفت قرن تاریخ رباعی فارسی
در ادامه سید علی میرافضلی، از محققان حوزه رباعیات، بحث خود را درباره «رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر» شروع کرد و گفت: مهمترین کتابی که در حوزه رباعیات منسوب به ابوسعید گردآوری شده، «سخنان منظوم ابوسعید ابوالخیر»، گردآورده مرحوم سعید نفیسی است، که پایه همه تحقیقات بعدی درباره شعر ابوسعید بوده و جایگاه ابوسعید را به عنوان یکی از چند شاعر بزرگ رباعی سرای فارسی تثبیت کرده است.
او ادامه داد: دفتر رباعیات منسوب به ابوسعید ابوالخیر، که مشتمل بر ۷۲۶ رباعی است، ویترین هفت قرن تاریخ رباعی فارسی از قرن پنجم تا یازدهم هجری است. البته این گزیدهها لزوماً بهترین رباعیات این چند قرن نیست، منتهی اصناف و اکناف تاریخ رباعی را پوشش میدهد و تنوع فرم و محتوا در این رباعیات به قدری است که باعث شگفتی میشود.
نوادگان ابوسعید منکر شاعری او بودند
میرافضلی ضمن اشاره به تنوع در رباعیات ابوسعید و کتب به جا مانده از او گفت نوادگان ابوسعید به کلی منکر شاعری او بودند و از پل ابوسعید نوشتند که هرگز شعر نگفته است البته دو نواده او که مقامات او را گردآوری کردهاند، فقط سه بیت شعر ابوسعید را تایید کردهاند و به گمان برخی صاحبنظران نوادگان ابوسعید چون شاعری را دون شخصیت شیخ میدانستند، به همین دلیل منکر شاعری او بودند.
او ادامه داد: با این همه، اگر با خوشبینی به این مسئله نگاه کنیم و همه رباعیات منسوب به ابوسعید را از خود او بدانیم، ۲۵ رباعی تمام سرمایهای است که در سه منبع اصلی سرگذشت ابوسعید به اسم او است. البته ۵ رباعی هم موجود است، که خود شیخ به نقل از دیگران گفته، اما در مقامات از آن او دانستهاند و اگر آنها را هم اضافه کنیم، در مجموع ۳۰ رباعی از ابوسعید به جا مانده است.
این پژوهشگر حوزه رباعی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در «نزهتالمجالس» که دربردارنده ۴۰۰۰ رباعی از ۳۰۰ شاعر فارسیزبان تا نیمه قرن هفتم و منبع اصلی خیلی از روایات کهن فارسی است؛ فقط یک رباعی به اسم شیخ ابوسعید آمده. همچنین در مجموعه «سفینه کهن رباعیات»، که ۱۲۵۰ رباعی دارد، اصلا رباعی به اسم ابوسعید نیست؛ یعنی ابوسعید در دو منبع مهم کهن رباعیات، فقط یک رباعی دارد. در سفینههای دیگر نیز هرکدام یک یا دو رباعی منسوب به عمو سعید است، در مجموع از ۱۰ منبع و جنگهای قدیم، حدود ۱۵ رباعی حاصل میشود، که بعضی از آنها هم از مقامات نشأت گرفتهاند.
میرافضلی ضمن اشاره به عدم تناسب بین حداکثر ۵۰ رباعی منسوب به ابوسعید ابوالخیر، با ۷۲۶ رباعی که مرحوم نفیسی گردآورده؛ بیان کرد: جالب اینجا است که شاعران حرفهای هم روزگار با ابوسعید هم این میزان رباعی ندارند، البته از همان تعداد رباعی هم که به ابوسعید منصوب شده، برخی رباعیات بین او و دیگر شاعران چون خواجهعبدالله انصاری، خیام و... مشترک است؛ یعنی ما در زبان فارسی ۱۰۰ تا ۲۰۰ رباعی داریم، که سرمایه مشترک چند شاعر هستند، تعیین تکلیف آنها هم دشوار است و به روایات سرگردان مشهور هستند.
این پژوهشگر حوزه روایات ضمن بیان اینکه دیوانها منبع موثقتری نسبت به جُنگها برای بررسی رباعیات سرگردان هستند، به برخی دیوانهای شامل این رباعیات اشاره کرد و در پایان گفت: مجموعه سخنان منظوم منسوب به ابوسعید، از این جهت که مجموعهای از رباعیات قدیم و جدید فارسی است و شاید برای خواننده و مخاطب عام لذتبخش باشد، ایرادی ندارد، منتها نمیتواند سرمنشأ بررسیهای ما درباره شخصیت، دستگاه فکری و حتی زبان گفتاری ابوسعید باشد، چون این روایات چیزی به شخصیت ابوسعید نمیافزاید.
مریم مشرف
در ادامه مریم مشرف، دیگر سخنران نشست به ارائه سخنرانی درباره فریتس مایر نویسنده کتاب "ابوسعید ابوالخیر؛ حقیقت و افسانه" پرداخت، که یکی از بهترین منابع برای شناخت ابوسعید ابوالخیر و عرفان اسلامی است.
فریتس مایر؛ قله شاخص و نقطه عطف جدی در میان خاورشناسان
مشرف در ابتدای سخنان خود گفت: فریتس مایر در میان خاورشناسان یک قله شاخص و نقطه عطف جدی است، که نمیتوان او را به یک حوزه خاص منسوب کرد. مایر فارسی و عربی را خوب می دانست و یونانی، لاتین، انگلیسی و ترکی را هم آموخته بود. او در ابتدا به فلسفه یونانی روی آورد، ولی خیلی زود به راه اسلام شناسی افتاد و عرصههای وسیع فرهنگ شرقی بود که به ذوق لطیف او را پاسخ داد؛ اما نگاه فلسفی را تا پایان عمر با خود نگاه داشت.
وی ضمن اشاره به تحصیلات و تحقیقات مایر و سفر او به ایران گفت: هنگامی که مایر در رباعی فارسی تحقیق میکرد، اکثر کتابهای مرتبط، فقط به صورت نسخه خطی بودند؛ ولی او به اینها بسنده نکرد و گاه برای یافتن صورت صحیح مصرع یک رباعی، به ساختمانها و مسجدهای ایران، ازبکستان و تاجیکستان سر میزد. مخصوصاً در قبرستانهای قدیم به جستوجو میپرداخت، تا صورت صحیح یک مصرع شعر را پیدا کند.
ایرانشناسی که ریاست دانشگاه هاروارد را رد کرد
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: مایر برای اینکه بهتر بتواند تحقیق کند، بسیاری از پستها و مقامها، از جمله ریاست دانشگاه هاروارد را رد کرد؛ اما به عنوان استاد زبان فارسی در دانشگاههای اروپا، آسیا و اسکندریه به کار خود ادامه داد و در عرصه های مختلف به تحقیق پرداخت. او ذوق و علم را با هم داشت و غیر از دانشگاه بازل سوئیس که زادگاه و محل تحصیل اولیه او بود، از دانشگاه تهران و فرایبورگ دکترای افتخاری داشت. همچنین عضو آکادمی علمی هایدلبرگ و عضو افتخاری انجمن شرقشناسان آلمان بود و آثارش را نیز به زبان آلمانی مینوشت.
مشرف ضمن اشاره به وسواس و سخت گیری مایر در شیوه به کار بردن زبان علمی و توضیح درباره آن، عنوان کرد: مایر احترام زیادی برای اندیشمندان ایران، بهویژه فروزانفر قائل بود. او چهار کتاب مهم درباره چهار عارف نوشته و به معرفی سه سلسله معروف ایرانی پرداخته است. اولین اثر مهم او بر پایه رساله دکتریاش، زندگی شیخ ابواسحاق کازرونی بود، که تالیف فارسی بر اساس یک کتاب عربی است و نخستین بار ایرج افشار با چاپ این کتاب، فریتس مایر را به جامعه ایرانی معرفی کرد.
مترجم کتاب "بهاءولد" اثر فریتس مایر، در ادامه ضمن نام بردن فهرست وار آثار مایر، گفت: خواندن آثار مایر، بدون تردید در نوع نگاه به مسئله تحقیق و شیوه کار علمی در جامعه ما تأثیر بسیار دارد؛ بهویژه امروز که بازار مطالعات سطحی و امتیازبگیر بسیار داغ شده است؛ نمونه و الگویی از عالمی که سرتاسر عمر خود را وقف ادبیات و عرفان ایرانی کرد، پیش چشم قرار میدهد.
در ادامه و در بخش دوم نشست، غلامرضا خاکی به عنوان اولین سخنران این بخش، صحبتهای خود را با پرسش عرفان چیست و عارف کیست؟ شروع کرد و در پاسخ به آن پرسشها گفت: در نگاه ابوسعید ابوالخیر تصوف عبارت از یکسو نگریستن و یکسان دیدن است و عارف کسی است که درشت میستاند و نرم پس میدهد.
او ادامه داد: ابوسعید ابوالخیر صداقت با خدا ورزیدنن و مدارا با خلق خدا را، راه و صراط مستقیم میداند، که از معانی بزرگ در عرفان ما است. البته در برداشت از معنا و مفهوم حرفهای عارفان، باید دقت داشت که صحبت عارفان در بسیاری جاها، در سطح انسانهای معمولی نیست و صحبت بر سر انسانهایی است که یک سری مقدمات را طی کردهاند؛ بهویژه عارفان مسلمان که تقیههای شریعت را مفروض گرفتهاند و درباره بعد از آن سخن میگویند. بنابراین سخن بر سر این است که یک استاد طریقت باید پیام خود را بنا بر مناسبت و اقتضاء تنظیم کند.
در ادامه بخشی از فیلم «پری» ساخته «داریوش مهرجویی» که مربوط به ابوسعید ابوالخیر بود، پخش شد و پس از آن مهدی محبتی به مسئله رهایی و بند در نگاه و آثار ابوسعید ابوالخیر پرداخت و گفت: دو نوع نگاه میتوانیم به سنت داشته باشیم؛ یکی نگاهی است که بندها ها را برای ما بیشتر میکند و نگاه دیگر نشان میدهد ما میتوانیم از این سنت میراث دیگری هم برای خود بسازیم و با دنیای مدرن بهتر به تعامل برسیم.
غلامرضا خاکی
از ابوسعید ابوالخیر چهرههای متعدد داریم
او در ادامه و درباره ابوسعید ابوالخیر بیان کرد: ما هیچ گزارش دقیقی از ابوسعید نداریم؛ هرچه هست، روایتهایی است که دیگران از او داشتهاند. یعنی ما در برخورد با ابوسعید دو مشکل عمده داریم. ابتدا اینکه درباره او، خودش خطی نگفته است و آنچه موجود است، از او نقل شده، یا نوادگان و تذکرهنویسان گفتهاند. دیگر اینکه این روایتها هم از دو جهت قابل مناقشه است؛ ابتدا اینکه اصل آن روایتهاچه بوده و دیگر اینکه روایتگر آنها را بر چه اساسی روایت کرده است. بنابراین کار مورخ در اینجا دو برابر سخت میشود.
محبتی ضمن بیان اینکه ابوسعید ابوالخیر با همین میراث نامکتوب هم نکتههای بسیار زیادی برای امروز ما خواهد داشت، به چهرهای که شاعران و نویسندگان از ابوالسعید ارائه دادهاند، اشاره کرد و افزود: ما از ابوسعید یک چهره واحد نداریم، بلکه چهرههای متعدد داریم؛ چون هر مورخی پنجره خودش را به تاریخ باز میکند. در تاریخ جز روایتها چیز دیگری در دسترس نداریم، که ابوسعید هم از این مطلب خارج نیست؛ بنابراین همه حرفهایی که درباره افراد تاریخی مطرح است، هیچکدام قطعی نیست.
سخنران نشست در بخش دیگری از سخنان خود گفت: طبق گزارشهای رسیده، ذات ابوسعید یک ذات آزادسازنده و رهاکننده است، ولی آنچه که از او برای ما روایت میشود، یک پنجره محدودکننده است و این تعارضی قابل تامل است، چون معمولاً اولیا میآیند که آزادی را به بشر یاد دهند و بگویند که تو باید از همه قیدها رها شوی، اما کسانی که پشت اینها هستند، غالباً این هاله قدرت را وسیلهای برای سلطه میکنند، که ابوالخیر هم از این مسئله مستثنا نیست.
مهدی محبتی
محبتی در پایان صحبتهای خود، ضمن بیان اینکه شخصیت ابوسعید ابوالخیر در کتاب اسرار توحید محمدبنمنور درست نشان داده نمیشود، اضافه کرد: محمدبنمنور همچنین تصویر بسیار نادرستی از قشیری ترسیم میکند؛ ولی در مقابل ابوسعید را بسیار بالا میبرد و میستاید؛ درست مخالف همان چیزی که ابوسعید به آن اعتقاد داشت. بنابراین در نگاه به ابوسعید یک دیدگاه ابوسعید واقعی است و یک دیدگاه هم آنچه است که مورخان در مقامات از او ارائه دادهاند، بنابراین باید تمام این متون را با نوعی نگاه انتقادی خواند.
شفقت ابوسعید را به بودا شبیه میکند
محمودرضا اسفندیار، دیگر سخنران نشست، سخنان خود را با جمله ابوسعید که: "هستی او بس است؛ ما را برای نیستی آفریده است"، شروع کرد و گفت: سهروردی بایزید، ابوالحسن خرقانی، حلاج و ابوالعباس قصابآملی را عارفهای خسروانی میداند، که یکی از شاخصههای اصلی در این عرفان خسروانی، موضوع فتوت و جوانمردی است.
وی ضمن بیان اینکه ابوسعید ابوالخیر از شاگردان ابوالعباس قصابآملی است، به روایتهایی که درباره فتوت و جوانمردی عارفهای خسروانی آمده، اشاره کرد و افزود: جوانمردی باید در ذیل فرهنگ تصوف دیده شود؛ چون بیتردید شعبهای از تصوف است. البته ویژگیهایی در فتوت هست، که اندکی آن را از تصوف متمایز میکند؛ اما به هیچ وجه نمیتوان فتوت را از تصوف جدا کرد.
اسفندیار ضمن برشمردن ویژگیها و فرهنگ جوانمردی، به تطبیق این روحیه و ویژگیها با زندگی ابوسعید ابوالخیر پرداخت و اضافه کرد: از جمله ویژگیهای جوانمردان، تساهل و تسامح با خلق خدا است؛ کاری که ابوسعید به خوبی انجام میداد. تصوف او یک تصوف انسانگرا است، که کرامت انسان را جستوجو میکند؛ چیزی که به کار انسان معاصر هم میآید و نیاز امروز ما است. موضوع دیگر شفقت است که شخصیت ابوسعید را به شخصیتهای بزرگ تاریخ مثل بودا شبیه میکند.
محمودرضا اسفندیار
در انتها این نشست با گفتوگویی پرسش و پاسخی درباره کرامات عارفان و مخصوصا ابوسعید ابوالخیر درمیان غلامرضا خاکی، مهدی محبتی و محمدرضا اسفندیار به کار خود پایان داد.
نظرات