نویسنده در کتاب «ساخت و کار ذهن» به اولین توجه دانشمندان به ساز و کار مغز و تاثیرات روانی و رفتاری آن میپردازد. مطالعاتی که به 170 سال پیش یعنی به سال 1848 بازمیگردد درست مقارن با انقلاب اروپا.
در فصل نخستین کتاب نویسنده داستان فردی را شرح میدهد که در ایالات متحده زمینهساز بروز انقلاب دیگری همزمان با انقلاب اروپا شد. این فرد فیتیاس پی گیج سرکارگر محبوب بیست و پنج سالهای بود که در اثر سانحهای دچار آسیب مغزی شد. نویسنده درباره گیج اینگونه مینویسد که گیج و کارگرانش در ساعت 4.5 بعدازظهر روز 14 دسامبر در شهر کوچک کاواندیش در ورمونت بر روی خط آهن تازهای در راه آهن راتلد و برلینگتون کار میکردند؛ در همین حین در اثر انفجار صخرهای که مسیر خط آهن را سد کرده بود دچار آسیب مغزی شدیدی شد تا حدی که امیدی به زنده بودنش نبود؛ اما وی بعد از آسیبدیدگی و بیهوشی سطحی روانه خانهاش شد و بعد از چند روز مداوای جسمی از سوی پزشکان با رفتارهای عجیب و دور از انتظار در شهر ظاهر شد.
کالین بلیک مور اینگونه ادامه میدهد که گیج در اثر این ضربه دچار یک مشکل بزرگ شده بود؛ توازن یا تعادل میان قوای عقلانی و حیوانی وی درهم شکسته بود. گیج رفتارهایی داشت که تا پیش از این از او سر نزده بود. دمدمی مزاج و بینزاکت و گاهی به زشتترین وجه به مقدسات توهین میکرد و احترامی برای عقاید دوستان و اطرافیانش قایل نبود. این فرد در محل کارش نقشههای بسیاری را طرح میکرد اما قبل از آنکه به مرحله عمل درآید به دست فراموشی سپرده میشد آنچه برای کارگران و دوستان و اطرافیان گیج مسلم شده بود این بود که او دیگر گیج نیست.
روند داستان گیج در این کتاب و تغییرات رفتاریاش پس از ضربه مغزی به گونهای است که مخاطبان در ادامه داستان با نوع برخورد دانشمندان و پزشکان درباره آسیبهای مغزی آشنایی بیشتری پیدا میکنند. در حقیقت گیج اولین نمونهای بود که برای پزشکان سوالهایی را درباره ماهیت مغز برانگیخته بود و مبنای اختلاف نظرهای بسیاری شد. تقریبا از همان آغاز جمجمهشناسی موضوع طنز و مسخره بسیاری از دانشمندان قرار گرفت همانگونه که نظریه انتخاب طبیعی چالرز داروین در ابتدا مورد استهزا و نشخند دیگران قرار گرفته بود.
مخاطبان در کتاب «ساز و کار ذهن» در حقیقت از سیر تاریخی آثار شناختی مغز و ذهن آگاهی مییابند و نویسنده تلاش کرده است در قالب داستانهایی جذاب و خواندنی این سیر تاریخی را به مقصد برساند. در تمام داستانهایی که نویسنده در اثرش آورده است تنها به روایت قصه نمیپردازد، بلکه شواهد علمی که حاوی اطلاعات پزشکی جالب توجهی است را به طرز ماهرانهای گنجانده است.
در بخش دیگری از کتاب نویسنده به افرادی اشاره میکند که میتوانند ببینند اما ادراک بینایی ندارند. در حقیقت چشمان آنها کار میکند اما آنها خود از چیزهایی که چشمانشان میبینند و بر اساس آن میتوانند عمل کنند آگاه نیستند. این افراد همگی دچار آسیب مغزی در ناحیه عقب قشر مخ شدهاند؛ یعنی جایی از مغزشان آسیب دیده است که پیامهای رسیده از چشم را دریافت میکند. در حقیقت این افراد میتوانستند ببینند بدون اینکه خود از آنها خبر داشته باشند.
مور در کتابش به این نکته اشاره جدی میکند که همانگونه که جنگها باعث پیشرفت علومی چون هوانوردی و دریانوردی و تکنولوژی شدند عصبشناسان هم زوایای دیگری از مغز را دریافتند و به حقایق تلخی رسیدند. تاثیر آسیبهای مغزی برای اولین بار در جنگ روس و ژاپن در سال 1904 به شکلی منظم ثبت و مورد بررسی قرار گرفت. روشهای معالجه به شدت پیشرفت کرد و به تعداد میزان افرادی افزوده شد که در حقیقت سربازانی بودند که از ضربههای مغزی جان سالم به در برده و تبدیل به انسانهایی با آسیب مغزی شده بودند. هر کدام از این افزاد به نوع آسیبدیدگی که داشتند ذهن دگرگون یافتهتری پیدا کردند.
«ساخت و کار ذهن» در 299 صفحه، به قیمت 24هزار تومان، از سوی انتشارات فرهنگ معاصر از مجموعه دانش معاصر به چاپ رسیده است.
نظر شما