به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، یک روز بعد از قتل رزمآرا در هفدهم اسفند 1329، کمیسیون نفت به اتفاق آرا پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را تصویب کرد و ضمن تقدیم گزارش خود به مجلس، درخواست کرد برای تعیین روش اجرای این اصل، ماموریت کمیسیون به مدت دو ماه تمدید شود. (فخیمی: 42) در متن پیشنهاد کمیسیون آمده بود: «به نام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، پیشنهاد مینمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.»
این در حالی بود که انگلیسیها بعد از قتل رزمآرا بر آن شدند تا با ملاقات با شاه، سهم ایران در منافع نفت را به پنجاه درصد افزایش داده و به این ترتیب بحران نفت را خاتمه بخشند. پس از انتشار خبر این مذاکرات که به صورت مخفیانه از زمان نخستوزیری رزمآرا آغاز شده بود، همگان حس کردند انگلستان در بازی نفت احساس ضعف کرده و فضا را برای برداشتن گامهای بلندتر رو به جلو مناسب دیدند. آیتالله کاشانی در گفتوگو با روزنامه دیلی اکسپرس چنین گفت: «اگر انگلیسیها حاضر شوند دو برابر آنچه از نفت ایران میبرند به ما بدهند، باز هم باید دست آنها از نفت ایران قطع شود.» (کارگر جهرمی: 162)
آیتالله کاشانی بر منبر فریاد میکشید: «ای سگهای انگلیسی ما هیچ موافقتنامهای با شما امضا نخواهیم کرد، دست از منافع ما کشیده و کشور ما را ترک کنید.» (هیکل: 66) کاشانی همچنین بیانیهای صادر کرد و از مردم خواست روز هجدهم اسفند در بهارستان تجمع کنند. محمدحسنین هیکل روزنامهنگار مصری که در روز تجمع هجدهم اسفند در تهران بوده است فضا را اینگونه توصیف کرده است: «اولین قسمت از سری عجایب، قصه صد هزار نفری بود که آیتالله به هنگام مناقشه لایحه نفت در مجلس به آن امر کرد. سیل جمعیت از طریق خیابانهایی که به میدان بهارستان منتهی میشد، در حال شعار دادن و فریاد پیش میرفتند. در میان صفوف متظاهرین شایع شده بود که پلیس در صورت نزدیک شدن جمعیت به مقر پارلمان دستور دارد به سوی آنها تیراندازی کند. این خبر منزل آیتالله نیز رسیده بود. در این هنگام شنیده شد که ایشان به پسرش میگفت: کفن مرا بیاور... ولی هنگامی که مردم به مقر پارلمان رسیدند ناگاه افراد پلیس که بالای ساختمان مجلس بودند، مواضع خود را ترک کردند؛ زیرا طبق یک دستور از کاخ مرمر گفته میشود در برابر آیتالله مقاومت نکنید.» (هیکل: 70 تا 72)
در 22 اسفند گزارش کمیسیون نفت راجع به پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در جلسه علنی مجلس مطرح شد و دکتر مصدق سخنرانی پرشوری درباره تاریخچه و ضرورت ملی شدن شدن صنعت نفت در ایران ایراد کرد. سرانجام مجلس در 24 اسفند برای رای گیری تاریخی خود تشکیل جلسه داد. 69 نماینده در جلسه حضور پیدا کردند و در این میان عدهای نمایندگان که قول عدم حضور در جلسه را به شاه داده بودند نیز به چشم میخوردند. همه نمایندگان حاضر به ملی شدن صنعت نفت رای دادند و غوغایی از شادی به پا شد. آن شب در تهران و همه شهرهای ایران چراغانی و شادی بر پا شد.
با پیگیری و هوشیاری مصدق و همچنین همراهی کاشانی، پنج روز بعد از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی، مجلس سنا نیز که نیمی از اعضای آن سناتورهای منصوب شاه بودند، در جلسه 29 اسفند 1329 گزارش کمیسیون نفت دایر بر ملی شدن صنعت نفت را تصویب نمود و بدین ترتیب صنعت نفت ایران ملی اعلام شد.
تصویب پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت ایران از سوی مجلسین به عنوان مهمترین رویداد روز در سراسر دنیا انعکاس یافت و مورد بحث و تفسیر قرار گرفت. رادیو بیبیسی گفت: «امروز پارلمان ایران پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت در آن کشور را تصویب کرد. این پیشنهاد از طرف عده معدودی از مرتجعین و ثروتمندان و همچنین یک عده ملاهای متعصب که در راس آنها سید ابوالقاسم کاشانی قرار گرفته پشتیبانی میشود... چند نفر از منفیبافان که عدهای از جوانان سادهلوح از آنها پیروی میکردند، فریاد میکردند:
«نفت ایران برای ایرانی» ولی هیچ کس نگفت چطور ممکن است که ایرانی نفت خود را اداره کند. فقط کسانی از قبیل رزمآرا که میدانستند اداره کردن نفت به دست ایرانی عملی نیست، با پیشنهاد ملی کردن مخالفت کردند...» (هوشنگ مهدوی: 58 و 59)
همزمان با تصویب قانون ملی شدن نفت در مجلسین، گردانندگان انگلیسی شرکت نفت با کسر سی درصد از دستمزد چندین هزار کارگر، موفق شدند اذهان برخی از کارگران و نیروهای سیاسی را از مسئله اصلی که ملی شدن صنعت نفت بود به شعارهای صنفی معطوف ساخته و آنان را به اعتصاب وادار کنند. اعتصاب کارگران نفت جنوب در پنج فروردین بهانه مناسبی به دست شاه و علاء (که پس ار رزمآرا به نخستوزیری رسیده بود) داد تا با سوءاستفاده از تعطیلات نوروزی مجلسین، ابتدا در تاریخ 29 اسفند 1329 تهران و سپس در چهارم فروردین 1330 در خوزستان اعلام حکومت نظامی نماید تا از این طریق مانع اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت شوند. (ترکمان: 26)
اما این اقدامات نتوانست آب رفته را به جوی باز گرداند. کمیسیون نفت در پنجم اردیبهشت 1330 گزارشی مشتمل بر نه ماده به مجلس شورای ملی تسلیم کرد. این گزارش به استعفای علاء از نخستوزیری در ششم اردیبهشت انجامید و در هفتم اردیبهشت، جمال امامی رئیس مجلس به دکتر مصدق پیشنهاد داد نخستوزیری را بپذیرد. مصدق پذیرش نخستوزیری را منوط به تصویب لایحه نه مادهای کرد. این لایحه در نهم اردیبهشت به تصویب رسید و مصدق روز بعد نخستوزیری را پذیرفت. وی ضمن معرفی کابینه خود به مجلس شورای ملی، برنامه دولت را در دو محور اصلی اعلام کرد:
1. اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور طبق قانون اجرای اصل ملیشدن مصوب نهم اردیبهشت ماه 1330 و تخصیص عواید حاصل از آن به تقویت بنیه اقتصادی کشور و ایجاد موجبات رفاه و آسایش عمومی.
2. اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداریها
برای تحقق هدف نخست، خلعید از شرکت سابق ایران و انگلیس، اولویت نخست بود. به همین جهت از سوی دکتر مصدق، آقایان مهندس مهدی بازرگان، دکتر علیآبادی و مهندس بیات به عنوان اعضای هیاتمدیره موقت شرکت ملی نفت ایران انتخاب شدند. این هیئت پس از ورود به شهرهای استان خوزستان مورد استقبال وسیع مردم قرار گرفت و در روز 20 خردادماه سال 1330 در ساختمان مرکزی نفت در خرمشهر مستقر شد.
در پی کارشکنیهای مدیران هیئت نمایندگی سابق نفت انگلیس و تمکین نکردن آنها به اصول ملیشدن نفت و شکست مذاکرات اعضای هیئت نمایندگی ایران (وارسته وزیر دارایی، دکتر سنجابی وزیرفرهنگ، یوسف مشار وزیر پست و تلگراف، دکتر شایگان عضو هیات مختلط و مهندس حصیبی، قائممقام وزیر دارایی) با جکسن رئیس هیئت نمایندگی اعزامی شرکت سابق به وساطت دکتر گریدی سفیر آمریکا در تهران که خبر آن توسط دکتر مصدق، در یک پیام رادیوی به ملت ایران اعلام شد، در روز 29 خردادماه 1330 خلع ید از شرکت سابق نفت رسما انجام شد.
پس از آن، «اریک دریک» مدیر شرکت، ایران را ترک کرد و هیئت مدیره، مهندس مهدی بازرگان را به جای او به سمت نخستین مدیرعامل شرکت ملی نفت انتخاب و وی از 30 خردادماه رسما کار خود را آغاز کرد. به موازات اجرای خلع ید در خوزستان، دیگر تاسیسات و ادارات شرکت سابق در تهران، کرمانشاه و نفت شاه، از متصدیان شرکت سابق تحویل گرفته شد.
منابع:
ترکمان، محمد. تشنج و درگیریهای خیابانی در دوران حکومت دکتر مصدق. موسسه خدمات فرهنگی رسا
کارگر جهرمی، وحید. آیتالله کاشانی و ملی شدن صنعت نفت. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
هوشنگ مهدوی، عبدالرضا. روزهای افتخار. نشر گفتار
هیکل، محمدحسنین. ایران کوه آتشفشان. ترجمه سید محمد اصفیائی.
نظر شما