عضو هیات علمی دانشگاه سلطان محمد فاتح استانبول در گفتوگو با ایبنا عنوان کرد:
الیف شافاک نماینده واقعیت ترکیه نیست/ایرانی که ما میشناسیم، ایران واقعی نیست
زینب کوثر شرفاغلو میگوید: الیف شافاک نماینده واقعیت ترکیه نیست و اگر شما مولانا را براساس نوشتههای الیفشافاک بشناسید، به این معنی است که هم ادبیات کلاسیک ترکیه و هم ادبیات کلاسیک ایران به نقطه پایان خود رسیده است.
شناخت بهتر ایران و ترکیه از روی داستانهای زنان نویسنده
عضو هیات علمی دانشگاه سلطان محمد فاتح استانبول که دکترایش را هم بر روی داستاننویسی زنان نویسنده ترک، کار کرده است در ادامه بیان کرد: بر این باورم که از روی داستانهای زنان نویسنده یا نویسندگان هر دو کشور ایران و ترکیه خیلی خوب میتوانیم نسبت به همدیگر شناخت پیدا کنیم و از طرفی از همین طریق میتوانیم داستاننویسی و دنیای داستانی دو کشور را به یکدیگر نزدیک کنیم.
شرفاوغلو درباره شناخت خود از ادبیات ایران اظهار کرد: شناخت من از ادبیات ایران بیشتر به شاعران و نویسندگان کلاسیک ایران مثل سعدی شیرازی، حافظ و ... محدود است و با شاعران و نویسندگان معاصر خیلی آشنایی ندارم. البته در همایش «بررسی نقش و جایگاه زنان شاعر و نویسنده در ادبیات معاصر ترکیه» نام چند نویسنده و چند کتاب از ادبیات معاصر را یادداشت کردم و به عنوان تکلیفی برای خودم تصمیم دارم که روی این اسامی کار کنم و اطلاعاتم در این زمینه را افزایش دهم.
وی ضمن بیان اینکه از میان شاعران ایران بیشتر از همه با سعدی و شعر او ارتباط برقرار کرده، ادامه داد: از آنجا که ادبیات دیوان در ترکیه از ادبیات عرب و فارس هم وام گرفته است؛ بنابراین کلمات زبان فارسی خیلی برای ما ناآشنا نیستند و به این طریق میتوان گفت که یک آشنایی از قبل وجود داشته؛ یعنی ادبیات کلاسیک ما خیلی شدید از زبان فارسی و ادبیات ایران تاثیر گرفته است؛ که ما از این ادبیات کلاسیک به عنوان ادبیات دیوان اسم میبریم.
استاد دانشگاه سلطان محمد فاتح استانبول در پاسخ به این که کدام دوره ادبیات ترکیه را درخشانترین دوره آن میداند، عنوان کرد: هر دورهای برای خودش جذابیتها و امتیازهای ویژهای دارد، که ادبیات کلاسیک هم شامل این امتیازها هست؛ ولی ادبیات پست مدرن ترکیه این جذابیت و خاصیت را بیشتر در خود نشان میدهد.
ایرانی که ما میشناسیم ایران واقعی نیست
شرفاوغلو در ادامه گفت: ایرانی که ما میشناسیم، ایران واقعی نیست و ترکیهای هم که ایرانیها میشناسند، ترکیه واقعی نیست. برای شناخت بیشتر و واقعی دو ملت و کشور ایران و ترکیه از یکدیگر باید ادبیات یکدیگر را خوب بشناسیم. غیر از نشستها و همایشهایی که امسال بین دو کشور برگزار شد، سینمای ایران هم خیلی پربار است و میتواند در این راه کمک کند؛ یکی از این سینماگران مجید مجیدی است که ما آثار او را در ترکیه دنبال میکنیم و تاثیرگذار است و میتواند به شناخت فرهنگ دو کشور از همدیگر بسیار کمک کند.
وی همچنین ضمن اشاره به برخی نویسندگان ترکیه که آثارشان بیش از دیگران در ایران ترجمه شده، بیان کرد: الیف شافاک نماینده واقعیت ترکیه نیست و اگر شما مولانا را براساس نوشتههای الیفشافاک بشناسید، به این معنی است که هم ادبیات کلاسیک ترکیه و هم ادبیات کلاسیک ایران به نقطه پایان خود رسیده است و در واقع راه را اشتباه رفته است.
نظر شما