طوطی فلوبر که منتقد ساندی تایمز ترکیبی نامحسوس از زندگینامه، رمان و نقد ادبی میخواندش اثری است که میتواند ذهنیت شما را از رمان تغییر دهد و مرزهای داستان ادبی را از نو تعریف کند.
عرفان مجيب مقدمهيي بر اين كتاب دارد كه در ادامه آن را ميخوانيد:
«مواجهه با رمانِ پیشرو برای دلباخته ادبیاتی که دست بر قضا عاشق پرندههای سخنگوست تصادف چندان چشمگیری به شمار نمیآید. در عین حال، طوطی فلوبر ظاهراً از آن طوطیهایی نیست که به راحتی پر بکشد و روی شانه انسان فرود بیاید. مسبب آشنایی من با این رمان مقاله جذاب آنتونی گات لیب، منتقد بریتانیایی نیویورک تایمز، در باب طوطیهای مشهور عالم ادبیات بود. گاتلیب در این مقاله، ضمن کنکاش در نقش پرندههای سخنگو در فرهنگ غرب، پرونده طوطیهای داستانی متعددی را، از طوطی قرن شانزدهمی جان اسکلتون تا طوطیهای متأخر رمانهای مارکز و آتوود، مرور میکند. اما شاید جذابترین پرنده در فهرست گاتلیب طوطی داستان سادهدل فلوبر باشد که به گواه منتقدان یکی از مشهورترین طوطیهای ادبیات قرن نوزدهم نیز به شمار میآید: پرنده خارقالعادهای که تجسم روحالقدس پنداشته میشود و با حضو در بستر مرگِ صاحبش، فلیسیته، او را به دروازه بهشت مشایعت میکند. از اینجا به بعد مسیر آشنایی با رمان جولیان بارنز سرراست است، چراکه جستوجویی مختصر در احوال پرنده فلوبر خواننده را مستقیما به «طوطی» بارنز میرساند.
اتفاقا رمان بارنز نیز از یک جستوجوی بهظاهر پیش پاافتاده در پیشینه همین پرنده آغاز میشود. راوی که یک پزشک انگلیسی بازنشسته است در بازدید از موزه فلوبر با دو طوطی خشکشده مواجه میشود. او که بنابه شواهد و قرائن از وسواسی بیمارگونه رنج میبرد سعی دارد بفهمد کدام یک از این دو طوطی منبع الهام فلوبر برای نوشتن داستان سادهدل بودهاند. این پرسش بیاهمیت در نهایت به کنکاشی ژرف در زندگی و آثار فلوبر منجر میشود و بستری را فراهم میآورد تا نویسنده موضوعات متعددی را مورد واکاوی قرار دهد و در نهایت رمان پرمغزی خلق کند که به باور گراهام گرین قبل از هر چیز «خوراک اندیشیدن» است.
همانطور که از چنین طرحی برمیآید، اثر بارنز قرار نیست رمان متعارفی باشد. در حالی که منتقدان آن را در رسته رمانهای پست مدرن طبقهبندی میکنند، طوطی فلوبر، برخلاف بسیاری از نمونههای اینگونه ادبی، خواننده را با زبان پریشی و زمان گسستگی سردرگم نمیکند. در عوض، طنازی هوشمندانه و زبان کنایهآمیز بارنز باعث میشود تا در سراسر داستان حضور توانمند منتقدی سودایی، جزئینگر و نکتهسنج را حس کنیم که زمین و زمان را به باد انتقاد میگیرد و در این میان حتی فلوبر را نیز از تیغ تیز انتقاداتش بینصیب نمیگذارد. بارنز، در این رهگذر، با کنار هم گذاشتن بریدههایی از یادداشتها و مکاتبات مفرح فلوبر، کلاژ باشکوهی میسازد که حتی منتقدان سختگیر فرانسوی را نیز به تحسین وامیدارد. شگفت آنکه، به رغم وفور اشارات و ارجاعات به زندگی و آثار فلوبر، خواننده برای لذت بردن از داستان نیازی به مطالعه رمانهای فلوبر نخواهد داشت. با این حال بارنز چنان شخصیت جذابی از فلوبر ارائه میدهد که پس از خواندن رمان سراغ گرفتن از شاهکارهای جاودان این نابغه ملول اتفاق دور از ذهنی به نظر نمیرسد.
نثر پویای جولیان بارنز در طوطی فلوبر با حجم گستردهای از تلمیحات، اشارات فرامتنی و کنایههای زیرپوستی غنای دوچندان یافته است. هرچند چنین ویژگیهایی بر دشواری ترجمه کتاب میافزاید، در ترجمه کوشیدهام تا ضمن پرهیز از سادهسازی متن با انتخاب معادل گویا و ترجمه عبارتهای فرانسوی لابهلای متن کمترین وقفه را در لذت خوانش رمانی ایجاد کنم که به گواه جان اروینگ به طرز بیشرمانهای ادبی است و در عین حال از سرگرم کردن خواننده هیچ ابایی ندارد.
طوطی فلوبر که منتقد ساندی تایمز ترکیبی نامحسوس از زندگینامه، رمان و نقد ادبی میخواندش اثری است که میتواند ذهنیت شما را از رمان تغییر دهد و مرزهای داستان ادبی را از نو تعریف کند. پس همه پیشفرضهایی را که احیاناً با خواندن سایر رمانهای بارنز در سر دارید کنار بگذارید و خودتان را برای داستانی آماده کنید که بیشک شگفتزدهتان خواهد کرد.»
پشتجلد:
رمان طوطی فلوبر یکی از مشهورترین و پرخوانندهترین آثارِ جولین بارنز (1946)، نویسنده انگلیسی، است. او این کتاب را در میانههای دهه هشتاد میلادی نوشت که نامزد جایزه «من بوکر» شد. رمان داستانی است خاص و عجیب از روزگارِ گوستاو فلوبر، نویسنده فرانسوی ساختارشکن، منتها نه یک زندگینامه، بلکه روایت است با دخالتِ یک راوی مشکوک که سعی دارد رازهای را کشف کند که در نامهها و یادداشتهای دیگران درباره فلوبر خوانده و درک کرده است. طوطی فلوبر مخاطب را با نویسندهای روبهرو میکند که انگار در جهانِ خود نمیگنجد، قهرمانی که راوی بارنز میکوشد به ذهنش نفوذ کند اما درمییابد که فلوبر چنان تکثیر شده که باید در دل زمان راه بیفتد تا او را بیابد. بارنز در این رمانِ درخشان خوانندهاش را به سفری میبرد که درباره رهایی است، و البته غمِ نبوغ. رمانی که راوی نبوغی است گمشده در دلِ زمان. نشر چشمه پیش از این رمان هیاهوی زمان را نیز از این نویسنده منتشر کرده است.»
کتاب «طوطی فلوبر» اثر جولین بارنز و ترجمه عرفان مجیب در 249 صفحه و شمارگان 700 نسخه به بهای 27هزار تومان از سوی نشر چشمه راهی بازار کتاب شد.
نظر شما