روزشمار انقلاب به هفتم بهمن 1357 رسیده است. شاپور بختیار بیانیهای تلویزیونی اعلام کرد که برای درک فیض و کسب نظر درباره آینده کشور به دیدار امام خمینی در نوفل لوشاتو خواهد رفت.
مهندس بازرگان شخصا با بیانیه فوق موافق بود. او در تماس تلفنی با ابراهیم یزدی در نوفل لوشاتو گفت: این بیانیه زیانی ندارد و تعهدی در کار نیست. بازرگان افزود: «قرار است که درباره این مسئله با سایر دوستان (اعضای شورای انقلاب) مشورت کند. البته هنوز فرصت تشکیل جلسه را پیدا نکردهاند. اما مطلب را گزارش میدهند تا آقا هم نظر خودشان را بدهند و جلسه که تشکیل شد همه مسائل را با هم بحث خواهند کرد و نتیجه را گزارش میکنند.» (یادداشتهای احمد صدر حاج سید جوادی- نشر شهید سعید محبی- 1386- صص 264-261)
درباره چگونگی صدور این پیام امام خمینی روایتهای مختلفی بیان شده است. حجتالاسلام صادق خلخالی در این باره در خاطرات خود مینویسد: «پس از فرار شاه از ایران حضرت امام خمینی تصمیم گرفت که به ایران برگردد. البته قبل از آن شاپور بختیار میخواست با عنوان نخست وزیری نزد امام برود که مورد موافقت قرار نگرفت.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره میگوید: «شبی که فردایش فرودگاه را بستند قرار بود بختیار اعلامیهای را در رادیو بخواند، چون چند نفر از اعضای شورای انقلاب با بختیار سوابق دوستی و شاید هم تا حدودی رودربایستی داشتند. اعلامیه را به شورای انقلاب فرستادند تا ببینند که آیا شورا با آن موافق است یا نه. البته آن روز شاید اسم شورای انقلاب هنوز بر این جمع اطلاق نمیشد، اما میدانستند که شورایی وجود دارد. البته از اینکه چه کسانی مجموعه شورا را تشکیل میدهند اطلاعی نداشتند. همین قدر میدانستند که عدهای با امام در تماسند. بارزترین آنها شهید بهشتی، شهید مطهری و برخی دیگر از برادرانمان مثل آقای هاشمی و شهید باهنر بودند.
درست به خاطر ندارم، شهید مطهری یا شهید بهشتی مطلب را به عنوان خبر جدید در آن مجلس خواند که بختیار چنین اعلامیهای داده است. برادرانی که در آن مجلس بودند از جمله آیتالله منتظری گفتند که «نه امام قبول نکرده» و این همان نظر ما بود، یعنی ما هم فکر میکردیم این برای امام غیرقابل قبول است. بالاخره بر سر این قضیه بگومگو شد که آیا امام متن جدید اصلاح شده را قبول میکنند یا نه. همه معتقد بودیم که اگر امام متن را قبول کنند کار عجیبی انجام گرفته است. به نظرم آقای منتظری تلفن کرد و به پاریس گفت که: «این را که من میگویم بنویسید و خدمت امام بگویید و جوابش را به من بدهید.» ما به مدرسه رفاه برگشتیم و منتظر جواب امام بودیم. نیمه شب بود که اعلامیه کوتاه حضرت امام رسید. حضرت امام گفته بودند: نخیر من به کسی قول ندادهام. تا استفعا ندهند قبول نمیکنم. فردای آن شب این مطلب را در روزنامهها نوشتند.» (ستوده، امیررضا، پابه پای آفتاب-جلد 2- تهران-نشر پنجره-1380-ص 192)
ابراهیم یزدی درباره لغو سفر بختیار به پاریس میگوید: «بلافاصله آنجا در خود نوفل لوشاتو، این اطلاعیه کوچک آقای خمینی را گرفتند و برای همه خبرگزاریها پخش کردند. انتشار این اطلاعیه، عملا برنامه را برهم زد. اگر بختیار در ایران استعفا میداد که دیگر نخست وزیر نبود و اهمیتی نداشت که بیاید پاریس. او یک شهروند عادی شده بود مثل خیلی از ایرانیان که میآمدند پاریس و اکر در تهران استفا میداد، نخست وزیر نبود و دیگر ارتش به او اجازه نمیداد که با هواپیمای نظامی به پاریس بیاید. مهم این بود که او به عنوان نخست وزیر با هواپیمای اختصاصی ارتش به پاریس بیاید و آنجا بگوییم تا استعفا ندهی نمیپذیرند آن وقت در واقع ما توپ را زدهایم توی زمین بختیار. او با هواپیما آمده پاریس و حال اگر آقای خمینی را نبیند و دست خالی برگردد خیلی بد میشود، یا باید استعفا میداد و میآمد پیش آقای خمینی که در این صورت یک موفقیت بزرگ بود برای جنبش.»
حجتالاسلام روحالله حسینیان در کتاب «یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه» درباره این ماجرا مینویسد: «بختیار به امید گرفتن حکم نخست وزیری از امام خمینی به مذاکرات خود با بازرگان ادامه داد و بیانیه امشب را صادر کرد. بازرگان به علت خصلت تکروی و احتمال مخالفت اعضای شورای انقلاب چندان بر طرح این موضوع در شورا راغب نبود. ولی با توجه به اهمیت موضوع ناچار به طرح آن در شورای انقلاب شد.»
آیتالله بهشتی در این باره میگوید: «یک شب به من خبر دادند که شورای انقلاب یک جلسه فوری دارد. من به علت مشکلات کاری قدری دیر به جلسه رسیدم. در این جلسه عباس انتظام گفت: امروز با پاریس صحبت شده و قرار است بختیار اعلامیهای صادر کند و برود به پاریس و در آنجا تکلیف استفایش روشن شود. اما چون این امر برخلاف قرار قبلی بود، برای من تعجبآور بود. گفتم؛ عجب با این توافق شده است؟ اگر صحبت رایگیری است؛ متن آن دیگر توافق نشده است. من با این متن مخالفم؛ حالا که داریم متن تهیه میکنیم جملهای در آن بگذارید که بختیار متعهد شود، که من به پاریس میروم و تسلیم نظر امام خمینی میشوم.» (اطلاعات- ش 15770-8/11/1357-ص8)
مهندس مهدی بازرگان در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» در ارتباط با یان واقعه مینیوسد: «دکتر بختیار را راضی به این عمل کردیم و طبق قول وق راری که شورای انقلاب در جریانش بود و همکاری داشت، دکتر بختیار متنی را که پس از چند برو بیا، شورای انقلاب تصویب کرده بود و در واقع تجلیل و تمکین نسبت به امام و تا حدودی تایید و تبعیت از انقلاب بود، در رادیو قرائت کرد. چون هر کسی دارای عزت نفس بوده حیثیتی برای خود قایل است، قول داد به پاریس رفته بعد از ملاقات و بیان نظریات، استعفای خود را شخصا به ایشان تقدیم کند. حتی در مذاکرات خصوصی قول داده بود از شاه اسعفای کتبی بگیرد. اگر به همین ترتیب عمل میشد خدا میداند که چه صرفهجوییها و چه احترازها از مکافات و خونریزی و خرابیهای بعدی میداشتیم، اما بعضی جنگ و جنجال بیشتر مطلوبشان بود تا حل مسائل و حصول مقاصد.»
دکتر صادق طباطبایی که در نوفل لوشاتو همراه امام خمینی بود درباره ماجرای سفر بختیار به پاریس مینویسد: «در قضیه سفر بختیار به فرانسه جهت دیدار با امام، برخی تحلیلهای غلط تاریخی وجود دارد. در آستانه فروپاشی رژیم به ویژه پس از خروج شاه از ایران، طرحهای مربوط به نحوه انتقال قدرت مورد بحث و بررسی قرار میگرفت. بدیهی بود در آن شرایط همه دوستان و اطرافیان امام دارای یک فکر و ایده نبودند و ضرورت رعایت پارهای نکات امنیتی و تاکتیکی و حساسیت اصل غافلگیری دشمن نیز ایجاب میکرد که همه در جریان تمامی مسائل نباشند. سفر بختیار به پاریس و دیدار نیز از جمله پیشنهاداتی بود تا روال انتقال قدرت طبیعیتر اتفاق بیفتند، پس از آنکه بختیار اعلام کرد: میخواهم به پاریس بروم برای دیدار آیتالله خمینی و مطالب را با ایشان در میان بگذارم، هم در تهران و شورای انقلاب و هم در پاریس این مسئله مطرح شده بود که بهتر ست بختیار به پاریس بیاید و از امام درخواست ملاقات کند. این نکته مسجل بود که امام بدون استعفای بختیار او را نمیپذیرفتند ولی برنامه از این قرار بود که یان استفا در پاریس از او گرفته شود، در واقع امام شرط ملاقات را منوط به استفای او میکردند.» (طباطبایی، صادق-خاطرات سیاسی-اجتماعی صادق طباطبایی- جلد 3-عروج-1388-صص 156-153)
خبرگزاری فرانسه هم به نقل از قطبزاده اعلام کرد که اگر بختیار برای تسلیم کردن استفای خود به پاریس بیاید مسلما آیتالله خمینی او را خواهند پذیرفت. قطبزاده در گفتوگو با بی.بی.سی نیز گفت: آیتالله خمینی فقط در صورتی حاضر ه دیدار با بختیار است که وی از مقام خود استفا دهد و اعلام کند که دولتش غیرقانونی است. در همین حال خبرگزاری فرانسه به نقل از یک منبع آگاه گزارش داد که بختیار به اعضای دولت اطلاع داده است که ممکن است در آیندهای نزدیک از مقام خود استعفا دهد. این خبرگزاری افزود: شایع است بختیار برای آنکه با آیتالله خمینی ملاقات کند ممکن است از نخستوزیری استعفا دهد.» (اطلاعات-ش 15770-8/11/1357-ص 8)
نظرات