در آخرین نشست از سلسله درسگفتارهایی درباره سنایی پیشنهاد شد:
اختصاص روزی به عنوان روز سنایی در تقویم
در آخرین و پنجاهمین جلسه از سلسله درسگفتارهایی درباره سنایی با عنوان «از سنایی چه آموختیم؟» علاوه بر جمع بندی مباحث مطرح شده در این جلسات، پیشنهاد اختصاص یک روز به نام سنایی در تقویم مطرح شد.
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی ضمن اشاره مختصری به آنچه که طی این ۵۰ جلسه درسگفتار درباره سنایی ارائه شده، گفت: از مهمترین نکاتی که طی این سلسله جلسات بر آن تاکید شد، تقسیم شعر فارسی به دو دوره قبل و بعد از سنایی بود که درباره ویژگیهای هر دو دوره هم فراوان بحث شد. از دیگر نکات مهم این درسگفتارها، تاکید بر این مسئله بود که سنایی پایهگذار شعر عرفانی فارسی است، که تاثیر فراوان او بر ادبیات عرفانی هم مورد بحث قرار گرفت.
جای تالیف یک تکنگاری درباره سنایی در ادبیات ما خالی است
محمدخانی فضای اجتماعی دوران سنایی، مسائل سیاسی و دینی در شعر او را، از دیگر موضوعات بررسی شده طی این ۵۰ جلسه خواند و افزود: تاثیر سنایی بر شاعران بعد از خود از نکات مهمی است که در این درسگفتارها مورد توجه بود. همچنین تجزیه و تحلیل قصاید، غزلیات و رباعیات سنایی، از دیگر مسائلی بود که به آن پرداخته شد. بخش و بحث دیگری که مطرح شد، حکمت و فلسفه در آثار سنایی بود.
او ادامه داد: علاوه بر زیباییشناسی در آثار سنایی، طنز، هجو و هزل در شعر او، از دیگر مباحث مطرح شده در این سلسله جلسات بود. همچنین خداشناسی و انسانشناسی در آثار این شاعر بزرگ قرن ششم، از آن دسته بحثهایی بود که به طور گسترده مورد بحث قرار گرفت. سناییشناسی و سناییپژوهی در داخل و خارج ایران از دیگر موضوعات مورد توجه در این درسگفتارها بود.
معاون فرهنگی و بینالملل موسسه شهر کتاب سنایی را شاعر گذار از شعر مدحی خواند و افزود: دو دوره قابل ذکر و بحث در زندگی سنایی وجود دارد؛ یکی دوره اول حیات اوست، که شاعری مدیحهسرا است و دوره دوم به عنوان فردی حکیم و عارف مطرح است. غیر از زندگی او، شعرش هم دارای دو سویه است که به این دو مرحله زندگی او ارتباط دارد. دوره اول شعر او بیشتر از شاعران درباری چون خاقانی متاثر است، اما در مرحله دوم زندگی سنایی که با انقلاب درونی او آغاز میشود، شعر او کاملا متحول میشود.
او ادامه داد: سنایی در مرحله دوم زندگی خود، شاعری صاحبسبک و معنیآفرین است و از اینجاست که تاثیرگذاری او بر شعر فارسی آغاز میشود. مایه شعر سنایی در این دوره هم زهد و حکمت است. سنایی همچنین در قصیدهسرایی باعث تحول بود. نقش مهمی در سنت قصیدهسرایی فارسی دارد و نخستین چهره شاخص است که عرفان را در قصیده مطرح کرده است. او در غزلسرایی هم نقطه عطف است و بسیاری او را واضع بوطیقای غزل عرفانی میدانند.
محمدخانی ضمن ابراز امیدواری برای اینکه این ۵۰ جلسه درسگفتار درباره سنایی گامی بزرگی در جهت سناییشناسی بوده باشد، در پایان چند پیشنهاد هم برای ادامه بحث درباره سنایی برای نهادهایی که امکان کار در این حوزه دارند، مطرح کرد و گفت: جای تالیف یک تکنگاری درباره سنایی، در ادبیات ما خالی است. باید کسی پیشقدم شود و یک کتاب تکنگاری درباره سنایی به سبک امروزی بنویسد. پیشنهاد دیگر ایجاد همکاریهای مشترک بیشتر، میان دانشگاهها و مراکز ادبی کشورهای زبان فارسی، بهویژه ایران و افغانستان درباره سنایی است.
وی اختصاص روزی به عنوان روز سنایی را از دیگر پیشنهادات خود خواند و افزود: حتی اگر شورای فرهنگی به صورت رسمی این کار را انجام ندهد، ما در شهر کتاب، از سال آینده یک روز را به نام سنایی اختصاص میدهیم و در آن روز کارنامه سناییپژوهی را مورد بررسی قرار میدهیم. پیشنهاد دیگرم، انجام پژوهشهای تطبیقی درباره سنایی، بهویژه سیرالعباد است که این کار را هم شهر کتاب با برخیکشورها آغاز کرده است. رسانههای ما باید مقدار بیشتری به ادبیات کلاسیک توجه کنند. پیشنهاد آخر هم توجه دانشگاهها و گروههای زبان و ادب فارسی به پژوهشها و پایاننامههای عمیق و جدی درباره سنایی است.
بعد از سنایی شعر زبان بلند عرفان ما شد
حسن بلخاری، از سخنرانان نشست، در ابتدای صحبتهای خود، استمرار یازده سال درسگفتار در شهر کتاب، درباره ادیبان و شاعران کلاسیک را کاری شگرف و بینظیر خواند و گفت: ما تا به حال در هیچ دوره و هیچ مکان، محفل و فضای آکادمیکی شاهد این نبودیم، که در باب سنایی ۵۰ جلسه برگزار شود و ابعاد مختلف شخصیت این شاعر بینظیر ادب فارسی، مورد توجه و تامل قرار گیرد. بنابراین کار آقای محمدخانی و شهرکتاب در این درسگفتارها را، در حقیقت نوعی تدوین دانشنامههای مستقل بزرگان ادب و فرهنگ ایران میدانم.
او ادامه داد: درباره سنایی حتما باید باب جدیدی آغاز شود. یعنی این ۵۰ جلسه درسگفتار از لحاظ بست مفاهیم معنایی و معنوی سنایی مهم است، اما به نظر من، این پرونده تازه گشوده شده و بسیاری از مباحث درباره سنایی، نهفته و مستور مانده است که باید مفتوح شود.
بلخاری در ادامه ضمن اشاره به برخی مباحثی که احتمالا در این ۵۰ جلسه درباره سنایی، به آن پرداخته نشده، اضافه کرد: جلسات شهر کتاب بیشتر من باب افتتاح بحث درباره یک شاعر است، نه اختتام آن. سنایی خود را زندهای دانسته که تا ابد کلامش، که بیان حقیقت است، در جان و جهان آدمیان جاری است. بنابراین اختتامیهای که ما برای درسگفتارهایی درباره سنایی گرفتهایم، در صورت و ظاهر است و در حقیقت افتتاح بابی برای شناخت سنایی است.
رئیس انجمن مفاخر و آثار فرهنگی ضمن اعلام آمادگی آنها در انجمن برای همکاری با شهرکتاب در اختصاص روزی برای سنایی و پژوهش بیشتر درباره او، بیان کرد: با سنایی عرفان و تصوف وارد شعر شد و آن زبان عرفانی و تعلیمی را در کسوت شعر، جهانی را آفرید که نتیجهاش کسی چون مولاناست.
این استاد دانشگاه تهران درباره جایگاه شعر و ورود عرفان به قلمرو شعر توسط سنایی، بیان کرد: یقین بدانید یکی از عوامل استدام عرفان، بهویژه در جان و جهان انسان ایرانی، به شعر و نظم درآوردن حقایق عرفانی بود. شعر معنا را در جان ما ماندگار میکند، به همین دلیل کار سنایی بزرگ و سترگ است. امثال سنایی چنان شعر را پرداختند و از انبان معنا انباشتند که بعد از سنایی، مولانا و حافظ، هیچکس را پیدا نمیکنید که به شعر تهمت بزند و ناسزا بگوید. بعد از آن، شعر زبان بلند عرفان ما شد.
بلخاری در پایان ضمن قرائت متن مقدمه دیوان سنایی که از خود اوست، تصویرگریهای سنایی در مقدمه را فوقالعاده خواند و اضافه کرد: سنایی در این مقدمه، جایگاه شاعر را پس از انبیاء و اولیاء، در مرتبه سوم قرار میدهد و خود را از آنان میخواند.
اوج شعر سنایی میزان هماهنگی بین وزن و محتواست
نجمه درّی، دیگر سخنران نشست، موضوع بحث خود را یکی از دلایل اعجاز شعر سنایی خواند و گفت: عوامل زیادی دست به دست هم داده تا ما در مجموع شعر سنایی را در اوج ببینیم. یکی از عوامل اوج شعر سنایی، میزان هماهنگی بین وزن و محتوا در شعر او است. تطبیق وزن و محتوا در شعر شاعرانی چون مولوی، حافظ، سعدی و سنایی، به گونهای است که نهایت انتقال پیام را در پی دارد.
وی ضمن بیان اینکه وزن شعر یک جنبه تزئینی برای شعر نیست، بلکه پدیدهای طبیعی است که باید با محتوای شعر عجین شود، اشارهای هم به اوزان شعرها قصاید و غزلیات دیوان سنایی داشت و افزود: نتایج تحقیق ما بر روی دیوان سنایی، نشان میدهد که سنایی در اشعاری که با موضوع وعظ، اندرز و مسائل اخلاقی و اجتماعی است، معمولا از بحر رمل و هزج استفاده میکند.
استاد دانشگاه تربیتمدرس در ادامه گفت: سنایی زمانی که میخواهد، حرکت را به پند و اندرز یا سرزنش خود همراه کند، به سراغ بحر خفیف میرود که بسیار کم کاربرد، اما محرک مخاطب است. سنایی در مناجاتها یا زمانی که با خدای خود رازونیازی داشته باشد، سعی میکند از اوزانی استفاده کند که سنگینی و وقار خود را در مقابل معبود یا ممدوح نشان دهد.
درّی در ادامه گفت: تحقیقات ما نشان میدهد، جایی که سنایی به عنوان یک عارف با معبود خود صحبت میکند، متمایل به بحرهای آرام و وزنهای جویباری است. در اشعار عاشقانه که در غزلهای اوست، عدم آرام و قرار عاشق را در تنوع بحر و و وزن نشان داده و علاوه بر بحرهای رمل و هزج که پرکابردترین بحرها در شعر فارسی است، بحرهای دیگری هم به کار برده است.
وی در پایان گفت: سنایی در توصیف معشوق که به همراه توصیف عاشق و عشق، از پربسامدترین توصیفها در غزل او است، از بحر رمل استفاده میکند؛ اما در مدحیات که وجه تاریک وجود سنایی است، در وزن هم مانند محتوا، دست به انتخاب، ابتکار و خلاقیت جدیدی نزده و از بحرهای شاعران پیشین بهره برده است.
تقابل عقل و عشق در اشعار سنایی
محمدرضا ایروانی، آخرین سخنران نشست، سنایی را از شاعران بزرگ و دوران ساز ادب فارسی خواند که بر اغلب شاعران پس از خود تاثیر میگذارد و گفت: سنایی نخستین شاعری است که به صورت جدی، افکار، مفاهیم و مضامین عرفانی را وارد شعر فارسی، بهویژه قصیده و غزل میکند و این ژانرهای ادبی را در خدمت افکار عرفانی خود قرار میدهد.
او ادامه داد: دیوان سنایی در یک نگاه کلی، تحول شعر فارسی را نشان میدهد و این تحول و دگردیسی زائیده تقابل عقل و عشق در این دیوان است. قبل از سنایی و در شعر شاعران دیگر، ساختار ساختارها خرد بوده اما در شعر سنایی نخستین بار، جای خود را به تقابل عقل و عشق میدهد، که مضامین اصلی و حتی تغییر و ابداعاتی که سنایی در قصاید و غزلیاتش داشته، صرفا معلول همین تقابل عقل و عشق است.
سنایی نخستین شاعری است که حکمت یونانی را نکوهش میکند
عضو هیات علمی دانشگاه امام علی(ع)، در ادامه گفت: ساختارگرایان معتقدند ساختار زائیده تقابلهاست و سنایی ساختار اشعارش را بر تقابل عقل و عشق پایه میگذارد. اگر از یک چشمانداز کلی به اشعار سنایی نگاه کنیم، حداقل در ظاهر و رویه اشعار، مهمترین امری که ساحت اندیشهای و ساختار جهانبینی او را نشان میدهد، همین تقابلی است که بین عقل و عشق برقرار میکند و در این میان، عشق را وجه غالب و اصل قرار میدهد؛ اما عقل را مطلقا نفی نمیکند و گاهی کمعقلی را مذمت میکند.
ایروانی ضمن بیان اینکه سنایی نخستین شاعری است که حکمت یونانی را نکوهش میکند، اضافه کرد: سنایی به گواهی اشعارش، عقل را صرفا تا شناخت و اثبات صفات خدا و مراحل ابتدایی سلوک لازم میداند و بیشتر از آن را مجالی برای عقل قائل نمیشود. یعنی عقل را شرط لازم میداند، اما شرط کافی نه. بنابراین تقابل عقل و عشق در اشعار سنایی، حاصل لحظاتی است که، از مقامات و مراحل بالای عرفانی به عقل مینگرد.
نظر شما