در نشست نقد و بررسی کتاب «عاشورا چگونه و چرا؟» مطرح شد؛
اسفندیاری:اگر این بحثها 30 سال پیش مطرح میشد، شاید تازگی داشت
محمد اسفندیاری در نشست نقد و بررسی کتاب «عاشورا چگونه و چرا؟»، بیان کرد: برخی مباحث مطرح شده در این کتاب، امروز جزو اطلاعات عمومی مسلمانان شده است. اگر این بحثها 30 سال پیش مطرح میشد، شاید تازگی داشت، ولی امروز تا حدودی توضیح واضحات است.
سنگری در معرفی اجمالی از این کتاب، گفت: این اثر حاصل سلسله مباحث مطرح شده از استاد محمدعلی جاودان بوده که چاپ ششم آن نیز در 128 صفحه در سال جاری از سوی موسسه ایمان ماندگار راهی بازار نشر شد. مباحث این کتاب در 6 فصل تنظیم شده است. چند بحث بسیار خوب درباره عاشورا در این کتاب محور قرار گرفته است. فصل نخست، به اختصار ماجرای کربلا را مطرح میکند. نویسنده در فصل دوم به این موضوع پرداخته که امام حسین (ع) در پی اقدام مسلحانه نبود.
وی افزود: فصل سوم کتاب به این مبحث که نهضت کربلا حرکتی برای تشکیل حکومت نبود، اشاره دارد. در فصل چهارم، دلایل و علل قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مورد بررسی قرار گرفته و در فصل پنجم این موضوع محور قرار گرفته که هدف نهضت امام، نهی از منکر بود. فصل پایانی کتاب نیز درباره آثار و نتایج قیام حضرت اباعبدالله (ع) است.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه دین، با اشاره به برخی محاسن این کتاب، بیان کرد: یکی از ارزشهای این کتاب کمحجم این است که بسیار پرمحتوا است. هندسه مجموعه این بحثها و چینش آنها، بسیار عالمانه و دقیق صورت گرفته است. همچنین منابع و مواخذ با یک انتظام تاریخی در حاشیه جزء به جزء بحث مطرح شده که این شیوه کاربرد میتواند بهعنوان چراغی فراروی دیگران باشد. استاد جاودان بیشتر از منابع دست اول و اولیه استفاده کرده و عمدتا از منابع دست دوم و کمتر معتبر پرهیز کرده است. روان بودن نثر از دیگر نکات مثبت این کتاب بهشمار میرود.
سنگری در ادامه گفت: از دیگر خصوصیات ارزشمند کتاب، ارائه پاورقیها آنهم با اِعرابگذاری است. البته برخی نامها هم اِعرابگذاری نشدهاند. نکته مهم دیگر این است که بخشهای مهم و برجسته سخنان، با رنگی و شکلی متفاوت مشخص شده است. هنر بزرگ یک نویسنده، پاراگرافبندی متن است و نخستین بند هر پاراگراف باید اصلیترین حرف را بزند. این اصل در کتاب حاضر به شکلی دیگر و با رنگی بودن نکات و جملات مهم لحاظ شده است.
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: نویسنده هم به منابع شیعه و هم به منابع اهل سنت مراجعه و بهخوبی از آنها استفاده کرده است. در این کتاب، در کنار نگاه فلسفی و برهانی، نگاه کلامی را هم بهخوبی بهویژه در بحثهای اصلی میبینیم.
وی در طرح چند نقد بر محتوای این کتاب نیز اظهار کرد: در مورد بحث مربوط به فصل سوم کتاب مبنی بر اینکه نهضت کربلا حرکتی برای تشکیل حکومت نبود، اتفاقا نکتهای که نشان میدهد امام در پی تشکیل حکومت بود، فحوای کلام خودِ امام است. معتقدم که امام در هر مرحله از مسیر در پی یک هدف بود. هدف را باید در موقعیتهای مختلف تبیین کرد. اگر هم بگوییم وظیفه امام تحقق دین است، حکومت شرط تحقق دین است. اصلا دین بدون تشکیل حکومت تحقق پیدا نمیکند.
سنگری در نقد کتاب افزود: در بحث مربوط به تبدیل جایگاه خلافت به ربوبیت هم باید گفت که این بحث از مبنا غلط است. یکی از مواردی که غلط است در صفحه 29 کتاب آمده که مسلم بن عقیل را نخستین شهید نهضت امام حسین (ع) معرفی کرده در حالیکه اولین شهید سلیمان بن رزین بوده است. بسیاری از دلایل مطرح شده در کتاب ناقص هستند که دلایل قیام امام حسین (ع) از آنجمله است.
بحث تبدیل جایگاه خلافت به ربوبیت از نقاط درخشان کتاب است
محمد اسفندیاری؛ سرپرست دانشنامه امامت، دیگر سخنران این نشست، در طرح نظر کلی خود درباره کتاب «عاشورا چگونه و چرا؟»، گفت: برخی مباحث مطرح شده در این کتاب، امروز جزو اطلاعات عمومی مسلمانان شده است. اگر این بحثها 30 سال پیش مطرح میشد، شاید تازگی داشت، ولی امروز تا حدودی توضیح واضحات است. برخی از مطالب خارج از موضوع هم در کتاب یافت میشود. یک نکته مهم اینکه، سخنرانیها ارزندهتر از معمول سخنرانیهای کشور است.
وی ادامه داد: درباره دلایل و علل قیام امام حسین (ع) که در فصل چهارم کتاب مطرح شده، تاکنون بحثهای زیادی صورت گرفته است، ولی بهنظرم درباره این موضوع نباید بحث شود. اگر امام قیام نمیکرد، باید دلیل میآوردیم، نه برای قیام امام که یک چیز طبیعی است. باید باب دلایل و علل کشتن امام بهجای دلایل و علل قیام امام مطرح میشد.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه دین، بیان کرد: در فصل چهارم بحث تبدیل جایگاه خلافت به ربوبیت وجود دارد که استاد جاودان خیلی خوب آنرا طرح کرده که از نقاط درخشان کتاب بهشمار میرود. کتاب ضمن روایت وقایع، وارد تحلیل و تاریخنگاری شده و فصلهای آخر کتاب، بحثهای تحلیلی است. پاورقیهای توضیحی کتاب نیز از نقاط قوت آن است. همچنین لفظ و معنا در این کتاب برابر است و علیرغم بسیاری از کتابهای عاشورایی، اِطناب در آن دیده نمیشود.
اسفندیاری در ادامه بحث نقدهایی را نیز به کتاب وارد کرد. وی گفت: ازجمله اشکالات متعددی که میتوان به کتاب وارد کرد این است که نویسنده به دو حدیث نامعتبرِ «مشیت» و «وصیت امام به محمد حنفیه» استناد کرده است. ایشان در صفحات 17 و 84 کتاب نیز به حدیث غیرمعتبر دیگری اشاره که بخش نخست آن در همه منابع آمده و مورد قبول است و بخش دوم آن در«الفتوح» ابن حسن که منبع معتبری نیست آمده است. نکته مهم درباره حدیث این بوده که در آن وضعیت، امکان صدور چنین سخنی از امام محال است، چراکه تا جایی که من از تاریخ میدانم، یزید تا آن زمان «قاتل النفس المحرمه» نبوده است.
سرپرست دانشنامه امامت افزود: در کتاب آمده که قیام امام برای تشکیل حکومت نبود و در ادامه هم این بحث تکرار شده، اما در صفحات 76 و 77 کتاب جملهای کاملا در تعارض با این گفته بیان شده و آن این است که وظیفهای برای امام بهوجود آمده بود و آن وظیفه تشکیل حکومت بود. چنین تناقض آشکاری آنهم از سوی نویسندهای چون آیتالله جاودان بعید بهنظر میرسد و احتمالا بهنحوی به کتاب اضافه شده است. اما اینکه چرا قیام هدف امام نبود، باید مراحل قیام امام را بررسی کنیم: 1- هدف امام از مدینه به مکه، امتناع از قیام بود. 2- از مکه تا دریافت نامهها، هدف امام تشکیل حومت بود. 3- در کربلا، هدف امام جلوگیری از جنگ بود.
وی تصریح کرد: نگاهی به سیر قیام امام در کتابهای تاریخی بسیاری از ابهامات را روشن میکند: 1- مردم کوفه امام را دعوت کردند تا پیشوای آنها شود. 2- امام به مردم کوفه نامه نوشت که رفتن به آن شهر، مشروط به فرستادن نماینده و راستیآزمایی صدق سخن مردم کوفه است. 3- نماینده امام به کوفه میرود و از بیش از 18 هزار نفر بیعت میگیرد و به امام مینویسد که همه مردم کوفه با تو همراهند، هنگامی که نوشته مرا میخوانی سریع به اینجا بیا. 4- امام به مردم کوفه مینویسد نامه مسلم آمده و از همراهی شما گفت... من همین روزها به سوی شما میآیم.
اسفندیاری با اشاره به موانع پذیرش نظریه حکومت نیز گفت: گروهی امام را از رفتن به کوفه نهی میکردند، با این استدلال که کوفیان مردمانی سست عنصر و پیمانشکن هستند. همچنین این نظریه را با علم مطلق امام در منافات میدانند. اگر این نظریه را بپذیریم لازمه آن این است که امام شکست خورده است.
متن کتاب در سطح بیان وقایع نمانده است
سعید طاوسی مسرور نیز در ادامه مباحث این نشست، در بیان برخی از محسنات کتاب اظهار کرد: ششمین چاپ این کتاب، پاییز سال جاری با صفحهآرایی و طراحی زیبا همراه با ارجاعات و استنادات در حاشیه صفحات و توضیحات در پاورقی، منتشر شده است. در این کتاب برخلاف بسیاری از آثار اینگونه، با استناد به منابع متقدم توضیحات مربوط به اعلام و رجال و ... در پاورقی آمده است. از چاپهای متعدد و منابع معتبر در فهرست منابع کتاب استفاده شده و تنوع منابع نیز قابلتوجه است. جانِ کتاب و حرفهای اصلی در مقدمه 72 صفحهای به خواننده منتقل میشود. اینکه متن در سطح بیان وقایع نمانده و تحلیلهای قابلتوجهی مطرح شده، از محاسن دیگر کتاب است.
وی در نقد کتاب نیز افزود: هم اشکالات شکلی و هم اشکالات محتوایی به کتاب دارم. در چندین مورد این اشکالات را برای نویسنده نوشتم که چندان ترتیب اثری داده نشد. همانقدر که زیبایی کتاب مهم است، دقت در آن هم مهم است. در فهرست منابع،اشکالات متعدد دیده میشود ازجمله عدم نظم الفبایی و ذکر نشدن اسم اشهر مولف. نکته دیگر اینکه چه اشکالی دارد در هر سطحی هستیم به تحقیقات و نوشتههای معاصرین هم استناد و ارجاع داشته باشیم. معمول ایشان نیست که بهجز علامه عسکری و باقر شریف قریشی، به معاصرین ارجاع دهند. همچنین در بیشتر موارد، ترتیب ارجاعات رعایت نشده است.
این پژوهشگر گفت: مباحث مناقشهبرانگیز کتاب در فصلهای 5 و 6 آمده است. اینکه هدف امام، امر به معروف و نهی از منکر معرفی شده، خالی از اشکال نیست، چون امام در همه زندگی این کار را انجام میداد. باید ابتدا تعریف درستی از امر به معروف و نهی از منکر ارائه شود. در یکی دیگر از فصلهای کتاب، نویسنده در بحث تبدیل خلافت به ربوبیت، آورده که امام حسین (ع) خلافت را رسوا کرد که این حرف جای مناقشه است. نباید حرکت امام را به رسوایی تقلیل داد. هدف قیام امام، رسوایی دستگاه خلافت نبوده، بلکه هدف قیام، اّبطال حکومت باطل و تاسیس حکومت حق بوده است. نویسنده در بیان هدف امام و استراتژی امام و تبیین سیاست امام در موضوع رسوایی، موفق نبوده است.
نظر شما