علیرضا رئیسدانایی، مسئول انتشارات نگاه برچاپ سوم رمان «گزارش یک آدمربایی» گابریل گارسیا مارکز پیشگفتاری نوشته است و شرحی داده است از جاهد جهانشاهی و این ترجمه.
:«به یاد دوست
جاهد جهانشاهی دوست بود، نازنین و شیرین که گفتارش به دل مینشست و طنز گفتاریاش لحظات لذتبخشی از مصاحبت را برایت رقم میزد.
دو سه دهه پیش او جوانتر و البته آدمی مغرور بود و محکم بر ایدهاش میایستاد، مارکز هم در ایران شهرت یافته و آثارش هوادارانی داشت، ترجمه «گزارش یک آدمربایی» را برای ما آورد، کتاب البته گزارش بود و بیشتر در زمره کارهای خبرنگاری نویسنده کلمبیایی قرار داشت، اما ماجرایی واقعی بود، او خواهان حقالترجمه 15% بود، و پیشنهادی که ما داشتیم چاپ کتاب در تیراژ پانزده هزار نسخه با حقالتألیف 10% بود. جاهد حاضر نبود از حرف خود کوتاه بیاید، در نتیجه کتاب را برد و به نشر تکاپو سپرد که در تیراژ سههزار نسخه چاپ شد و البته فروش آن هم به دراز کشید. پس از آن کتاب دست به دست شد و به گمان هرگز مجموع چاپهای آن به تیراژ پیشنهادی ما نرسید. پس از چاپ این کتاب به سالی چند، جاهد رابطهای گسترده با انتشارات نگاه کرد و چند اثر ترجمه شده را برای چاپ در اختیار ما نهاد، در نشستهایی که با هم داشتیم، همیشه در ته دلش نوعی دلزدگی از اینکه کتاب مارکز را برای چاپ به ما نداده وجود داشت.
افسوس که جاهد نازنین خیلی زود پرکشید و در کوه که همیشه دلبسته آن بود جان از تن رها کرد. ایبسا که او میتوانست آثار بسیار دیگری را به زبان فارسی در آورد و دریغ و درد ای بسا آرزو که خاک شده.
مدتی از درگذشت جاهد گذشته بود، همسر گرامیاش متن کتاب «گزارش یک آدمربایی» را برای چاپ به ما سپرد.
حالا که کتاب در آستانه چاپ هست، دو دلتنگی هنوز مثل یک بغض بیخ گلویم مانده است، نخست اینکه یک وعده که چند سال به تأثیر افتاده حالا به واقعیت بدل میشود که روزگار تنگی نان و معیشت و کمبود همه چیز منجمله کاغذ و کاستی گرفتن پرشتاب تیراژ است و دیگر چاپ کتاب در تیراژهای چندهزارتایی یک حسرت است و اینکه جاهد نیست که شاهد بازچاپ اثرش باشد، کتابی که به آن دلبستگی داشت و البته که نمیتوان آن را در تیراژی چندان زیاد هم چاپ کرد.
این یادداشت را صرفا به یاد جاهد و برای تجدید خاطرهای از آن دوست قلمی کردم. یادش هماره گرامی باد.»
در پشتجلد کتاب آمده است:
«گزارش یک آدمربایی» رمان نیست، یکگزارش از ماجرای واقعی دزدیدن یک خبرنگار است که توسط مارکز خبرنگار تهیه شده است. تلفیق رمان و گزارشپردازی ویژگی برجسته این کتاب خواندنی است. ماجرا پیش از هرچیز برخورد میلیتاریسم با شبکه آزاد اطلاعات و جلوگیری از درز هر خبری است که میتواند در جهان آزاد برای دیکتاتورها تبعاتی داشته باشد. در پی یک طرحریزی دهنفر با هم ربوده میشوند و مارکز از گفتگو یا افراد درگیر در این ماجرا این کتابِ رمان ـ گزارش را فراهم میکند. کتاب بیش از هرچیز حقایق تکاندهندهای از تلاش برای سانسور پرده برمیدارد و برای همه اثری خواندنی است.
کتاب «گزارش یک آدمربایی» نوشته گابریل گارسیا مارکز با ترجمه جاهد جهانشاهی در 344 صفحه و شمارگان 500 نسخه به بهای 40هزار تومان از سوی موسسه انتشارات نگاه راهی بازار کتاب شد.
نظر شما