فرزانه طاهری میگوید در آشفتهبازار ادبیات امروز، مستقل بودن یک جایزه ادبی اصلی اخلاقی است که ترویج و ایستادن به پای آن میتواند سرمشقی باشد.
او افزود: ولی همه اینها تنها برای کسانی است که مخاطبان جایزه هستند و در سطح عموم ظاهرا هیچ کدام از این جایزهها نقش مهمی در افزایش کتابخوانی ندارند. نقش مهم را جاهای دیگری برعهده دارند که به خاطر خودی و غیرخودی کردن و نگاه ایدئولوژیک به ادبیات، قابل اعتماد نیستند. ولی به هرحال ما هم باید یک گوشهای تلاش خودمان را بکنیم.
طاهری همچنین درباره انتقادها و حاشیههایی که علیه جوایز مستقل شکل میگیرد، گفت: این یک بیماری ملی است. من یک بار هم گفته بودم که ای کاش میشد به همه جایزه داد. من معتقدم کسی که نویسنده یا شاعر خوب یا حرفهای است اهمیتی برای این چیزها قائل نمیشود، او رضایت خاطرش را از جایی دیگر به دست میآورد. در هرحال هر جایزه یک عده داور دارد، با سلایق مختلف و نمیتوان سلیقه را از بحث داوری حذف کرد. فقط میتوانیم بگوییم که سلیقه داوران را قبول نداریم.
این مترجم تصریح کرد: در دوران جایزه گلشیری برخی در خلوت ایرادهایی به داوران میگرفتند. من هر بار از این قبیل افراد خواستم پنج نفر داور مورد تأیید خودشان را به ما معرفی کنند و واقعاً هیچ وقت جوابی نگرفتم. برای این که در خلأ حرف زدن راحت است. میشود هیچ کاری نکرد و کناری ایستاد و مدام انتقاد کرد. البته انتقاد حق آدمهاست و کسی نمیخواهد مانع این حق بشود، ولی با توجه به بضاعتی که در زمینه شعرشناس و داستانشناس داریم، و این که همین افراد هم راضی به همکاری بشوند یا نه، در نهایت کاری نمیشود کرد جز این که سعی کنیم جایزه سالم برگزار شود. بقیه موارد اجتنابناپذیر است.
او افزود: اگر نقدی واقعاً بر کار وارد باشد، باید توجه کرد و در صورت لزوم پاسخ داد، ولی اگر صرف نق زدن و بر محور خراب کردن باشد و پیشنهاد مشخصی را وسط نگذارد، نباید به چنین مطالبی اعتنا کرد. گاهی به من ایراد میگرفتند که چرا در برابر برخی حرفها سکوت میکنی. من اتهامزنی و تئوری توطئهپردازی را اصلا انتقاد نمیدانم که بخواهم به آنها جواب بدهم.
طاهری با اشاره به برخی انتقادها نسبت به داوری جایزه شاملو گفت: برگزارکنندگان این جایزه باید جوری عمل کنند که اکثریتی که مخاطب این جایزه هستند مطمئن باشند روند جایزه سالم بوده و داوریها بدون هیچ تأثیر و دخالت بیرونی اتفاق افتاده است؛ این تنها راه است. برگزارکننده باید بکوشد که از سلامت جایزه دفاع کند. خود ما وقتی که جایزه را متوقف کردیم، صد و خردهای نویسنده لطف کردند و نامهای برای ما نوشتند که جایزه را ادامه بدهید، و در میان این نویسندگان کسانی بودند که در دوران برگزاری جایزه خیلی ما را آزرده بودند. شاید اگر جایزه شاملو هم متوقف شود، در میان این انتقادکنندگان عاشقان سینهچاکی پیدا شود. ولی تا هست، آن را میزنند و این بیماری ملی ماست.
او درباره اعتبار داوری در یک جایزه مستقل ادبی افزود: داوران باید بتوانند از انتخاب خودشان دفاع کنند؛ با استدلال که بخشیاش زیباییشناختی است و بخشیاش اصولی که قاعدتاً باید در شعر رعایت شده باشد. در مورد داستان ما معتقد بودیم این که نویسنده چه جور داستانی نوشته مهم نیست، ممکن است داستانش هیچ ربطی به شیوه داستاننویسی گلشیری هم نداشته باشد، مهم این است که در نوشتن آن نوع داستان موفق بوده باشد، حتی اگر سبک داستاننویسی او با سلیقه یک داور جور نباشد. یعنی داستانی باشد که نشود به آن ایرادات اصولی گرفت.
طاهری همچنین نام یک نویسنده یا شاعر بر روی یک جایزه را تنها راهی برای بزرگداشت آن شاعر یا نویسنده دانست و درباره برخی انتقادها به سطح کیفی آثار برگزیده گفت: تصور این که آدمها میتوانند تکرار شوند تصوری نادرست است. از طرفی جایزه همیشه نسبی است و از میان کتابهای هر سال انتخاب میشود و در خلأ اتفاق نمیافتد. این که منتظر یک پدیده در شعر یا داستان بمانیم، یعنی عمل نکردن. البته نباید برنده را سهلانگارانه انتخاب کرد، باید اصولی وجود داشته باشد که هست، ولی توقع همعرض پنداشتن شاعر یا نویسنده منتخب یک جایزه با کسی که اسمش روی جایزه است به نظرم به معنای عمل نکردن است؛ مثل این است که بگویید آدمی مثل گلشیری که وقتی یک جوان گمنام داستان خوبی مینوشت به وجد میآمد، باید آن جوان را با خودش میسنجید و میگفت چون در سطح من نیست نباید تحسینش کنم.
او افزود: در این مسیر ممکن است دورههایی پیش بیاید که جایزه هیچ انتخابی نداشته باشد. البته ما در ابتدای امر چنین قصدی نداشتیم و خود گلشیری همواره نظرش این بود که به هرحال یک کاری به نسبت کارهای دیگر بهتر است و باید آن را معرفی کرد. ولی به مرور داوران به جایی رسیدند که فکر کردند تعداد کتابهایی که بتوانند با هم رقابت کنند آن قدر کم است که انتخاب کردن درست نیست. به هر حال یک دوره زمانی میگذرد و باید دید در سالهای بعد آیا میشود پای مهری که روی یک کتاب خورده ایستاد یا نه. این دغدغه برخی از داوران بود و میگفتند درست است که امسال اوضاع ادبیات داستانی به دلیل سانسور و موارد دیگر خیلی بد بوده، ولی آیا مجبور به انتخاب هستیم و در این صورت آیا میتوانیم چند سال دیگر پاسخگوی این انتخاب باشیم؟
نظر شما