هادی معیری نویسنده و شاعر، یادداشتی در روز درگذشت استنلی، نویسنده کنابهای کمیک و ویراستار آمریکایی نوشته و برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است.
شاید به نظر عجیب برسد که برای انسان امروز با این حجم اطلاعات و حقایقی که هر روز بر روی یک صفحه کوچک به نام تلفن همرا ه از جلوی دیدگانش میگذرد دیگر چه نیازی به اسطورهسازی هست.
اسطوره به معنایی که میشناسیم کهنروایتهایی از آفرینش و دنیای پس از آن است، روایت نیمهخدایانی که هر کدام حاوی قدرتهایی هستند که در موازات ضعف بشر درعدم توانایی کنترل طبیعت به وجود آمده و میتوانند برخلاف بشر ضعیف نیروهای ناشناخته را کنترل کنند.
این اسطورهها در زمانی که بشر از محیط ناشناخته اطراف خود دچار ترس شد و اندیشید که هیچ پناهگاهی ندارد به یاری او آمدند و او را مانند پدری یا مادری خردمند و قدر قدرت تا روزگار به وجود آمدن ادیان وحدانی بدرقه کردند.
چنان که میدانیم این اسطورهها با ورود ادیان جدید به حوزه نفوذ معنوی آنها از بین نرفتند و در تعامل با آنها مفاهیم و قهرمانان جدید را تکامل بخشیدند.
به عنوان مثال در حوزه اساطیر اسکاندیناوی که اتفاقا این روزها بسیار مورد استقبال سینما و انیمیشن قرار گرفته است شاهدیم که ورود مسیحیت باعث شد که بسیاری از کهنالگوهای آفرینش و خدایان باستانی در مفاهیم مسیحی پیوند بخورد و حتی در روایتهای آخر زمانی مکاشفات یوحنا با «راگناروگ» اقوام باستانی شمال اروپا همانندیهایی دیده شود. که حتی در سالهای اخیر دستمایه ساخت چند فیلم با این موضوع در سینمای هالیود مانند \« ثور؛ دنیای تاریکی و آخرالزمان » قرار گرفته است.
همه اینها به دلیل خاصیت سیالبودن فرهنگ است که در طول زمان نابود نمیشود بلکه برای خود کارکردهای جدید پیدا میکند.
از جمله این کارکردها که افرادی چون «استن لی» به آن پی برده بودند همان کارکرد باستانی در پوشش ترسهای بشری است. ترس از تنهایی و دنیای تهی شده از ارزشهای اخلاقی هنوز ما را بر آن میدارد که علاوه بر مفهوم و واقعیتی به نام سرگرمی ، ابرقهرمانهای جدیدتر را دوست داشته باشیم.
دنیایی که از نجاتدهنده تهیشده و سیاستمداران و حاکمان آن هر لحظه تنها به فکر حفظ موقعیت سیاسی خود و کشور مطبوعشان در کشاکش جهانی بسیار بیرحمتر از گذشته هستند. هنوز برای بشر ترسهای فراوانی به ارمغان میآورد.
از ترس به جامانده از جنگ جهانی دوم گرفته تا جنگ اتمی از ترس گرسنگی گرفته تا نبردهای عقیدتی خونین ...همه و همه در دنیای ادبیات و سینما رنگ میبازد؛ وقتی ابر قهرمانهای مدرن باز هم برای عدالت به میدان میآیند و با شرارت و پلیدی مبارزه میکنند. کاری که بشر امروز خود و سیاستمداران اطرافش را از انجام آن وظیفه عاجز میبیند.
در حقیقت در این دنیا که علم و حقیقت نمود بیشتری از گذشته پیدا کرده و عقلانیت سهم بزرگتری از زندگی امروز ما را اشغال کرده است هنوز اسطوره و اسطوره سازی کارکردهایی دارد. کارکردهایی که از سرگرم سازی فراتر رفته و برخی ضعف های ما را در عدم توانایی کنترل دنیای اطراف را پوشش می دهد و یا به بیان دقیق تر دلداری می دهد.
این کارکرد روانی مخصوصا در کودکان و نوجوانان نمود بیشتری دارد. گرچه ممکن است حالت آسیبشناسانهای در دوری از دنیای حقیقی نیز داشته باشد که این دژکارکرد همیشه توسط حقیقت صیقل داده میشود و والدین و مدرسه و دیگر عوامل محیطی بین اسطورههای مدرن و دنیای حقیقی خط تمایز میکشند.
کوتاه کلام اینکه اسطوره و اسطورهسازهای جدید چون «استن لی» در دنیای ادبیات و سینما مجالی برای تنفس میدهند . مجالی برای اینکه از درون چشم قهرمانها به درون سیاهچاله ترسهایمان بنگریم و بدانیم که قهرمان کسی است که بتواند با نترسیدن، خود و دنیای اطراف خود را از سقوط شهابسنگ تباهی و بیتفاوتی که سالهاست زمین را نشانه گرفته، برهاند.
نظر شما