رمان «موجها» مانند دیگر آثار لانزدیل از کابوسها و هراسهایی از گذشته میگوید که برای لحظهای کاراکترهایش را رها نمیکند.
کتابهای لانزدیل با داشتن لایههای داستانی متعدد و مجموعهای از اتفاقات هیجانانگیز و غیرمنتظره، داستانهایی عاشقانه و متاثرکننده و پر از سوالهای بیپاسخ هستند که خواننده را تا پایان با خود همراه میکند. فقدان، عشق و مبارزه برای حفظ داشتهها از مضامین مشترک آثار این نویسنده است. لانزدیل در آثارش از شعف و شور عشقی میگوید که قهرمانش برای حفظ آن مرارتها کشیده است.
کاراکترهای آثار لانزدیل در عرض حرکت میکنند و همیشه در خلال داستان به نحو چشمگیری تحول مییابند. سیر این تحول در تمام آثار او مشترک است؛ ناامیدی و سرخوردگی، وفق دادن خود با فاجعه پیش رو و در نهایت آغاز یک مبارزه برای تغییر آن.
قهرمان رمان «موجها» نیز از این قاعده مستثنا نیست. مالی برینان بعد از حادثه تلخی که خانوادهاش را از هم میپاشد، اوون؛ مردی را که دوست دارد، ترک میکند و زندگی جدیدی برای خود میسازد اما بعد از سالها دوباره مجبور میشود به خانهاش در پاسیفیک گرو برگردد و دوباره آن خاطرات تلخ را مرور کند:
«این همه سال زندگیاش را ندیده بودم و مقصر خودم بودم. حالا سالهای جدایی ما بیشتر از مجموعه سالهایی شده بود که دوستان دوران کودکی و عشاق دوران نوجوانی بودیم. در عمق وجودم میدانستم اگر مجبور نمیشدم آن انتخابها را انجام بدهم، حالا هنوز با هم بودیم. احتمالا بچه هم داشتیم.»
میل به بازسازی گذشته از مضامین تکرارشونده آثار لانزدیل است. کاراکترهای لانزدیل همواره در پی ساختن چیزی هستند که در گذشتهای دور از بین رفته است حال خود در فروپاشی آن نقش داشتهاند یا به دست غیر اتفاق افتاده باشد هم در این امر توفیری ایجاد نمیکند:
«بابا موجی بود که مامان را غرق کرده بود. او را از نفس انداخت. روحش را در هم شکست و فرسوده کرد، مثل شیشههای دریایی. حالا مادر زیبا و ظریف من مرده بود.»
جغرافیا در آثار لانزدیل نقش مهمی دارد. این نویسنده از تمام پتانسیل فضایی که داستانش را روایت میکند برای پرداخت فضا و کاراکترهایش بهره میبرد. در این رمان نیز اتفاقات مهم را در شهری ساحلی رقم میزند و با تشبیهات و استعارات فراوانی که برای کاراکترهایش به کار میبرد شخصیت آنها را به شیوهای ادبی میسازد. موج و دریا و ساحل در این رمان نمادهایی از شخصیتها و کاراکترهای مختلف هستند. تغییر، ثبات و تحول از مفاهیمی است که پیوسته در رمان «موجها» تکرار میشوند:
«درونم را جستوجو کردم؛ همان شرمندگی و غم همیشگی. اما حالا احساس تازهای هم داشتم. آسودگی. حس میکردم باری که مدتها به دوش میکشیدم، ذرهای سبکتر شده است. سوالات اوون باعث شده بود به آن فاجعه از زاویه دیگر نگاه کنم.
شاید پدرم مشغول فرار بود. شاید بیش از آن مست بوده که بایستد و منتظر خلوت شدن خیابان بماند. یا شاید همانطور که اوون میگفت، پدرم عمدا خود را جلوی آن ماشین پرت کرده، چون از بلای که به سر مادرم آورده، احساس گناه میکرده.»
خانوادهکُشی در ادبیات سابقهای طولانی دارد. در مدیوم سینما هم از این دست آثار کم نیست. پایه و اساس چنین آثاری هم روانشناختی است و به مسائل روحی و روانی انسان میپردازد. خانوادهکُشی به صورتهای پسرکشی، پدرکشی و مادرکشی بیشترین بسامد را در ادبیات داستانی و سینما داشته است. در رمان «موجها» ما با مادرکشی مواجه هستیم. تعلیق اصلی داستان هم در مرگ مادر خلاصه میشود و این مرگ تبدیل به کابوسی میشود که برای لحظهای دست از سر کاراکتر اصلی برنمیدارد.
در رمانهای نسل جدید معاصر آمریکا که در زمره رمانهای رازآلود و معمایی به شمار میآیند همواره شخصیتی وجود دارد که از آینده خبر میدهد. وجود کاراکترهایی که خواب پیشامدی را در آینده میبینند -عموما رخدادی تلخ- از نقاط مشترک این رمانهاست. اینگونه شخصیتها که معادل آن در این کتاب دختربچهای به نام کیسی است، به اثر خاصیت تصویری میبخشند. این آثار معمولا گزینه مناسبی برای اقتباس سینمایی نیز به شمار میآیند:
«نانا صدایی از سر بیحوصلگی بیرون داد و دستهایش را روی سینه صلیب کرد:
کیسی انگار مریضه. چند وقته این قدرتا رو داره؟
دستهایم را روی سینه جمع کردم و گفتم: سه ماهی میشه.
نانا به اعتراض گفت: تو هم هیچی به من نگفتی. خودم باید میپرسیدم که نشونهای داره یا نه. قدرتای تو هم تو همین سن خودشو نشون داد. مادرت هم همینطور. همهی زنای خانوادهی ما که این اقبال رو داشته باشن،تو همین سن قدرتاشون معلوم میشه. چرا بهم زنگ نزدی؟»
از کری لانزدیل تا کنون کتابهای «تمام چیزهایی که نمیگوییم» و «خاطراتی که نگه میداریم» به فارسی برگردانده و منتشر شده است.
رمان «موجها» نوشته کری لانزدیل با ترجمه فرشاد شالچیان در 384 صفحه و شمارگان 1100 نسخه به قیمت 35000 تومان در تابستان 1397 از سوی نشر آموت راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما