جمعه ۴ آبان ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۲
روند دیگری سازی به تبعیض اجتماعی مهاجران افغان منجر می‌شود

فاتحی بیان کرد:. با توجه به اینکه در مقالات و سخنرانی‌های تخصصی دائماً به اهمیت موضوع نقش انکارناپذیر ادبیات در فهم تفاوت‌ها پرداخته می‌شود ولی سهم ادبیات کودک و نوجوان ایران در بازنمایی کودک افغان کمرنگ است. تحقیر و توهین کودکان افغان آزار دهنده است که در نهایت این روند دیگری سازی به تبعیض اجتماعی مهاجران افغان منجر می‌شود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) سومین همایش دوسالانه ادبیات کودک و مطالعات کودکی با عنوان «ادبیات کودک و دیگری» با حضور جمعی از نویسندگان و اعضای شورای کتاب کودک صبح چهارشنبه (2 آبانماه) در سرای کتاب موسسه خانه‌کتاب آغاز شده و تا عصر پنجشنبه (3 آبانماه) ادامه داشت.

پنل ششم این همایش درباره «دیگری در مقابل شهروند» است که شامل مقالاتی است که به موضوع تولید ادبیات کودک و سایر محصولات مربوط به کودک در مواجهه واقعی با افرادی که دیگری تلقی می‌شوند می‌پردازد.

ردپای بردگان سیاه آفریقایی در ایران
در این پنل حمیدرضا شاه‌آبادی از تصویر غلامان و کنیزان سیاه در افسانه‌های عامیانه دوره قاجار صحبت کرد و گفت: به بردگی گرفتن انسان‌ها از گذشته وجود دارد؛ از زمانی که بشر جنگیدن را آغاز کرد به اسارت گرفتن دشمن و خانواده‌اش امری مرسوم در تمام دوره‌های تاریخی و در تمام کشورها رودپای بردگان را می‌توان دید و جایگاه آن‌ها در تاریخ و در موقعیت‌های اجتماعی‌شان می‌توان بررسی کرد. اما پدیده بردگان سیاه آفریقایی به دوره بعد از رنسانس بر می‌گردد و زمانی که قطب نما اختراع شد و کشتی‌ها به سفرهای طولانی‌تری رفتند و دریانوردی گسترش پیدا کرد.
 


 
وی در ادامه افزود: شاید رنگ ‌سیاه مردم آفریقا و ویژگی‌های چهره‌شان موجب می‌شد بیش از هر موجودی مورد تعریف قرار بگیرند و افراد دیگری که از هر نژادی به آنجا سفر کردند آن‌ها را از خود پست تر می دانستند. کشور ما ایران چندان در پی کشور گشایی نبود؛ اولین مواجهه ایران با بردگان به اوایل قرن ۱۳ شمسی برمی‌گردد که بردگان وارد ایران شدند. به طور متوسط حوالی سال ۱۲۵۸ شمسی چیزی حدود سالی ۱۰۰۰ نفر برده وارد ایران می‌شد. نکته مهم درباره بردگان سیاه در ایران این است که موقعیت آن‌ها هیچ‌گاه مشابه موقعیتی که در کشورهای دیگر مانند آمریکا داشتند نبود. نیروی کار سیاهان در آمریکا برای کار تولید به کار گرفته می‌شد، در ایران به عنوان خدمتکار و سرباز از آن‌ها استفاده می‌شد. اعتقادات دینی مردم ایران باعث می‌شد که به بردگان سخت نگیرند. بین مردم ایران این اعتقاد نیز وجود داشت که آزاد کردن بردگان کار خوبی است. بعضا این بردگان را برای برآورده شدن نذرشان می‌خریدند و آزاد می‌کردند.

شاه‌آبادی همچنین بیان کرد: در مواردی بردگان را مانند فرزند خوانده خود در نظر داشتند و برخی بردگان از صاحبان خود ارث می‌بردند. به همین دلیل از نیمه قرن 19 زمانی که انگلیسی وارد راه برده‌داری ‌شدند و آن‌ها را از ایران به هند می‌فرستادند اصولا بردگان امتناع می‌کردند. بشیر خان از ثروتمندترین بردگان بود که گفته می‌شود تمام دارایی او ۵۰ هزار تومان بود که در آن زمان مقدار زیادی بود. در واقع می‌توان گفت در بدترین شرایط این بردگان مانند ایرانیان فقیر آن زمان زندگی می کردند. نکته مهم دیگر این است که برخی بردگان در بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی در داخل شهرهای ایران حضور داشتند، مانند برخی شورش‌هایی که علیه وضع عمومی شهر رخ می‌داد.
 
وی همچنین گفت در برخی از داستان‌ها سیاهان را در جایگاه خودشان به‌عنوان خدمت‌کار و سرباز ... می‌بینم در برخی دیگر مانند قصه نارنج و ترنج سیاه در مقام فردی بد ذات دیده می‌شود. در این داستان موضوع چهره و رنگ به عنوان ویژگی منفی تلقی شده و جایگاه کنیز به عنوان شخصیت منفی روایت می‌شود و این عجیب است در حالی که در دوره قاجار رفتار نژاد پرستانه دیده نمی‌شود. شاه‌آبادی خلاصه‌ای از داستان نارنج و ترنج بیان کرد تا این بد ذاتی عیان شود.
 
یکی از گروه‌های دیگری معلولین هستند
شیما حجازی‌زاده دیگر سخنران این پنل با موضوع «مروری بر کتابخانه های تخصصی کودکان با اختلال اتیستیک (کودکان اتیسم) در ایران و خارج از ایران» در این رابطه گفت: با توجه به اینکه کودکان اتیسم تفاوت‌هایی با سایر کودکان دارند به عنوان «دیگری» در جامعه محسوب می‌شوند. تعداد مبتلایان به اتیسم در ایران به ۷۰۰ هزار نفر رسیده است و با توجه به این تعداد که تعداد کمی نیست و به خدمات خاصی نیاز دارند وجود کتاب‌ها و کتابخانه‌های تخصصی برای این کودکان لازم است. همچنین او برای بهبود عملکرد کتابخانه‌های تخصصی راهکارهایی را در مقاله خود ارائه می‌دهد.
وی در پایان گفت: کتاب‌های بدون متن، مهارت‌های گفتاری و نوشتاری آنها را افزایش می‌دهد. همچنین استفاده از عکس برای این دسته از کودکان مناسب‌تر است زیرا این کودکان ترجیح می‌دهند کلمات و عکس‌ها آشنا و تکراری باشند تا حس اطمینان در آنها دست دهد.
 
مهشید دولت از دیگر سخنرانان این همایش مطرح کرد: فعالیت من درباره کودکان دومعلولیتی (ناشنوا ـ نابینا) و خواندن برای آنها بود؛ یکی از گروه‌هایی که ما به‌عنوان دیگری می‌شناسیم معلولین هستند. ما هرچقدر همدیگر را بهتر بشناسیم، ارتباط بهتری با یکدیگر برقرار می‌کنیم؛ درباره این دسته از کودکان نیز به همین نحو خواهد بود. باید نحوه برخورد با آنها و مدلی که آنها ما را می‌بینند را درک کرده و بشناسیم و از دید آنها نگاه کنیم.
 
وی همچنی بیان کرد: این افراد چند معلولیتی به سه گروه اصلی تقسیم می‌شوند: 1) افرادی که نابینا به دنیا آمده و به دلیل بیماری ناشنوا می‌شوند، 2) افرادی که ناشنوا به دنیا آمده و به دلیل بیماری نابینا می‌شوند و 3) کودکانی که نابینا و ناشنوا به دنیا آمده‌اند که این گروه سخت تلقی می‌شوند و باید توجه کنیم که این کودکان غیر از اینها چه معلولیت‌های دیگری دارند و با توجه به این موضوع رفتار کنیم. با توجه به شناختی که نسبت به کودک به دست می‌آوریم که در کدامیک از این سه گروه قرار می‌گیرد باید محیط را برایش آماده کنیم.

دولت درباره این راه‌های ارتباطی گفت:‌‌ اولین راه ارتباطی و بهترین راه توجه به «دست» است. قرار است با دست بشنویم، بفهمیم و حرف بزنیم. این کار هم برای فرد و هم برای کودک چند معلولیتی مهم است و یکی از مهمترین راه‌های ارتباطی تلقی می‌شود. از جمله راه‌های ارتباطی دیگر، کتاب بریل، خود جسم، کتاب‌هایی دارای خط‌های برجسته، کتاب‌های حسی ـ لمسی و مهمترین آنها طبیعت است. طبیعت برای کودکان نابینا و ناشنوا بسیار مهم است. همچنین لازم به ذکر است کتاب‌های مناسب برای این افراد کتاب‌هایی هستند که ذهنی نباشد؛ رئال، واقعی و ساده باشد، متن و تصویر به یکدیگر وابستگی نداشته باشد و در تجربه‌های اجتماعی به آنها کمک کند.
 
 
ویکتوریا فاتحی از اعضای شورای کتاب سخنرانی خود را با موضوع «تعدیل نگرش، «دیگری‌سازی» در کودکان ایرانی از راه ادبیات داستانی (در مواجهه با کودکان افغانستان) آغاز کرد و گفت: کودکان افغان بسیار مورد تحقیر کودکان ایرانی قرار می‌گیرند این نگاه وام گرفته از نگاه خانواده‌ آنهاست. یکی از بدترین ناسزاهایی که بچه‌ها به یکدیگر می‌دهند افغانی است. با توجه به اینکه در مقالات و سخنرانی‌های تخصصی دائماً به اهمیت موضوع نقش انکارناپذیر ادبیات در فهم تفاوت‌ها پرداخته می‌شود ولی سهم ادبیات کودک و نوجوان ایران در بازنمایی کودک افغان کمرنگ است. تحقیر و توهین کودکان افغان آزار دهنده است که در نهایت این روند دیگری سازی به تبعیض اجتماعی مهاجران افغان منجر می‌شود. در بخش تالیف آثار برای مهاجرت افغان‌ها دو رمان داریم که کودکان مهاجر افغان در یکی از این دو، شخصیت اصلی و در دیگری در حاشیه داستان قرار دارند. غیر از این دو کتاب، کتاب دیگری پیدا نکردم و در بخش ترجمه نیز چندان به این موضوع توجهی نشده است. پژوهشی در رمینه تاثیر ادبیات داستانی و موضوع مهاجرت با همکاری واحد مددکاری موسسه توانمندسازی مهر و ماه انجام دادیم.
 
او درباره این پژوهش گفت: در این پژوهش که شیوه عمل آن با همان شیوه پروژه با «من بخوان» که یک برنامه ترویج کتابخوانی است یکی است. در این پژوهش بلندخوانی به‌عنوان متغیر مستقل و همدلی به‌عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته شده است. در این پژوهش 30 دانش‌آموز در دو گروه 15 نفره هم از کودکان ایران و هم کودکان افغانی در پایه‌های اول، دوم و سوم ابتدایی انتخاب شده که پرسشنامه‌هایی در پیش از آزمون و پس از آزمون در اختیارشان قرار داده شد. این پژوهش با 6در 7 جلسه با 6 عنوان کتاب برای بلندخوانی انجام شد که یک نشست به گفت‌وگو و نقاشی پرچم کشورها و نمایش خلاق اختصاص یافت. این آزمون با یکسری محدودیت‌هایی همراه بود که یکی از آنها بی‌نظمی و متغییر بودن تعداد کودکان بود.
 
فاتحی همچنین خلاصه‌ای از آن هفت جلسه نشست، اهداف و تعداد کودکان در هرکدام از این جلسات را بیان کرد. در این جلسات کودکان با رنگ پرچم، غذا و گویش ایران و افغانستان آشنا شدند. همچنین پس از پایان این جلسات علاقه افغان‌ها به افغانستان بیشتر دیده شد.
 
آزادمهر دانش‌فاطمیه آخرین سخنران پنل ششم نیز سخنرانی کوتاهی در زمینه مقاله خود با نام «رصد و تحلیل مفهوم دیگری در فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» انجام داد و  در ابتدای سخنرانی خود درباره مفهوم دیگری از دیدگاه فلسفی و دیگری در فرهنگ ایران توضیحاتی ارائه کرد. همچنین هدف پژوهش خود را شناسایی مفهوم دیگری و مصادیق مشابه آن در فرهنگنامه کودکان و نوجوانان شورای کتاب کودک خواند و گفت این پژوهش کاربردی است و برای انجام آن از روش تحلیل محتوا استفاده شده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها