دوشنبه ۹ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۶
سقوط در سکوت

یکی از تلخ‌ترین وقایع جنگ تحمیلی، سانحه سقوط هواپیمای فرماندهان ارشد جنگ در مهرماه 1360 بود. نویسندگان حوزه دفاع مقدس درباره شهیدان این واقعه کتاب‌های متعددی نوشته‌اند. سرنوشت تلخ این کتاب‌ها را از نویسندگان آن‌ها جویا شده‌ایم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در حادثه سقوط هواپیمای c130 ارتش پس از عملیات بزرگ ثامن‌الائمه (ع) علاوه بر تعدادی از نیروهای نظامی و مجروحان، کشته شدن پنج تن از فرماندهان ارشد جنگ شوک بزرگی بعد از یک پیروزی حماسه‌ساز بود. تیمسار سرتیپ ولی‌الله فلاحی، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرهنگ موسی نامجو، وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع، سرهنگ جواد فکوری، مشاور ستاد مشترک ارتش و فرمانده پیشین نیروی هوایی ارتش، یوسف کلاهدوز، قائم‌مقام فرمانده کل سپاه پاسداران و محمد جهان‌آرا، فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر فرماندهان در این اتفاق شهید شدند.
 
درباره هریک از این فرماندهان کتاب‌های زیادی به رشته تحریر درآمده که گویای زوایا و برش‌های مختلفی از زندگی آن‌هاست. نویسندگان این آثار هر کدام بنا بر رسالتی که احساس می‌کردند، آثاری قابل تامل نوشتند تا کتاب‌های‌‌شان یادی باشد از فرماندهان مهم دفاع مقدس. با چند تن از نویسندگان این آثار گفت‌وهایی درباره چگونگی تالیف اثر و به‌ویژه سرنوشت آن‌ها پس از چاپ صورت گرفت. پرسش اصلی این است که آیا در ماندگاری و خوانده‌ شدن این آثار آن‌طور که باید و شاید تلاش کرده‌ایم؟
 
سقوط در سکوت / ابراهیم زاهدی مطلق

کتاب «سقوط در سكوت: زندگينامه‌ داستانی شهيد جواد فكوری» در سال 1385 به قلم ابراهیم زاهدی مطلق به رشته تحریر درآمد که نشر شاهد آن را در سه هزار نسخه راهی بازار نشر کرد.
 
این نویسنده و منتقد ادبی درباره سرنوشت این اثر پس از چاپ، بیان کرد: متاسفانه کتاب‌هایی که از سوی مراکزی همچون بنیاد شهید و بیشتر مراکز و ناشران دولتی به چاپ می‌رسند، دچار غم‌انگیزترین سرنوشت‌ها می‌شوند، چون مسئولان آن‌ها دغدغه و تعهد چندانی نسبت به سرنوشت کتاب پس از چاپ ندارند. مجموعه‌های دولتی معمولا برای دریافت بودجه و ارائه بیلان کاری، کتاب‌ها را چاپ کرده و پس از آن دغدغه‌ای برای تبلیغات، توزیع، جذب مخاطب و خوانده شدن و چاپ مجدد کتاب ندارند، در حالی‌که ناشر خصوصی چون از جیب خود هزینه کرده، برای دیده شدن اثر و فروش بیشتر تلاش می‌کند. به این دلیل بسیاری از نویسندگان تمایلی برای همکاری با چنین مراکزی ندارند.
 
وی ادامه داد: برای این کتاب و کتاب دیگرم که درباره شهید رضا دستواره نوشتم، زحمات زیادی کشیدم ولی عملا به‌دست مخاطب نرسید و دیده نشد. اگر علاقه شخصی خودم به شهید فکوری نبود، تالیف این اثر را از سوی ناشر نمی‌پذیرفتم.
 
زاهدی مطلق با اشاره به روند تالیف اثر نیز گفت: حدود 13 سال پیش از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران، درباره مجموعه کتاب‌هایی با موضوع وزرای شهید پیشنهادی به من ارائه شد که ابتدا به دلایلی آن‌را نپذیرفتم ولی هنگامی که اسامی فرماندهان مطرح شد در میان آن‌ها به نام شهید جواد فکوری برخوردم و موضوع برایم رنگ دیگری گرفت. پس از آن به چند دلیل کار را پذیرفتم؛ نخست اینکه خودم سرباز نیروی هوایی بودم و درباره نیروی هوایی اطلاعاتی داشتم، دوم اینکه شهید فکوری فرمانده نیروی هوایی بوده و دلیل دیگر اینکه خودم در شب حادثه در همان محدوده سقوط هواپیما کشیک بودم.
 
نویسنده «سقوط در سکوت» با تاکید بر اینکه کتاب را بسیار با علاقه نوشتم، افزود: سال‌ها بعد که کار خبرنگاری می‌کردم، در سال 75 یا 76 با خبرنگار صدا و سیما که از آن حادثه جان سالم به‌در برده بود، گفت‌وگویی انجام دادم که بسیاری از اطلاعات موجود در داستان مربوط به داخل پرواز و آن لحظات را از همان خبرنگار دریافت کردم. او می‌گفت یک‌دفعه برق هواپیما قطع شد و هر چهار موتور آن خاموش شده و سکوتی مطلق حکمفرما شد. شهید فکوری با چراغ قوه پس از سرزدن به کابین خلبان و بررسی وضعیت، بازگشت و آرام سرجای خود نشست و مشغول خواندن قرآن و ذکر شهادتین شد؛ گویی پذیرفته بود که دیگر نمی‌توان کاری کرد. وی بیان کرد در بیمارستان چند خلبان متخصص به عیادتم آمدند و وقتی شرح مشکوک خاموش شدن برق هواپیما و موتورها را برایشان توضیح دادم، به اتفاق گفتند چنین چیزی از لحاظ فنی غیرممکن است.
 
وی اظهار کرد: برای جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز، علاوه بر خبرنگار بازمانده از سانحه، نزدیک‌ترین دوست شهید فکوری را پیدا کردم و از طریق خانواده و نزدیکانش نیز اطلاعاتی بدست آوردم. کار نوشتن کتاب حدود 6 ماه طول کشید و پس از تنظیم و ویرایش نهایی و طی کردن مراحل چاپ، سال 1385 روانه بازار نشر شد.
 
زاهدی مطلق ادامه داد: در این کتاب داستان زندگی جواد فکوری از کودکی و دوران دبستان و دبیرستان و در ادامه ورود به نیروی هوایی و خلبانی و سفر به آمریکا برای گذراندن دوره خلبانی و بازگشت به ایران و وقوع انقلاب و نقش او در ماجرای کودتای نوژه  که در آن زمان فرمانده پایگاه هوایی تبریز بوده و ماجرای حزب خلق مسلمان و در ادامه دوران جنگ تحمیلی آمده است. در این داستان جلوه‌های مختلفی از رفتار و منش او در خانواده و تخصص‌های برجسته خلبانی‌اش ذکر می‌شود. شهید فکوری مثل دیگر فرماندهان نیروی هوایی خودش هم پروازهای عملیاتی انجام می‌داد. به بیان دوستان و همکاران، او بسیار فنی و باهوش بوده است.   
 
این نویسنده و منتقد ادبی در پایان گفت: شاید این جمله شعاری باشد ولی برای پابرجایی و اقتدار این انقلاب، خون‌های محترم بسیاری ریخته شده ولی ما امروز کاملا این موضوع را فراموش کرده‌ایم. امروز روی زمینی قدم برمی‌داریم که آدم‌هایی دیگر آن‌را حفظ کرده‌اند و امروز نیستند و ما امروز آن‌را خراب می‌کنیم. تاسف‌آور است اینکه یادمان رفته باید به آن‌ها افتخار کنیم.
 
آواز نخلستان / علی‌الله سلیمی

کتاب «آواز نخلستان: داستان‌های كوتاه از زندگی شهيد محمد جهان‌آرا» نوشته علی‌الله سليمی در سال 90 از سوی انتشارات هزاره ققنوس راهی بازار نشر شده است.
 
سلیمی درباره این کتاب بیان کرد: این اثر مجموعه‌ای از داستان‌هایی کوتاه با موضوعی بهم پیوسته درباره زندگی شهید محمد جهان‌آرا برای نوجوانان است. این داستان‌ها که حکایت‌هایی کوتاه از زندگی شهید بوده، ابتدا به‌صورت پاورقی در نشریات منتشر شد که در ادامه در قالب کتاب به چاپ رسید. نحوه تنظیم مطالب به این‌صورت است که در حکایت اول، شمه‌ای کلی درباره شهید ارائه شده و در حکایت‌های بعدی، برش‌هایی از مقاطع مخالف زندگی شهید در توالی زمانی، بیان می‌شود. هر حکایت تقریبا در پنج یا 6 صفحه تدوین شده که با کنار هم قرار گرفتن حکایت‌ها، به یک تصویر کلی از شخصیت می‌رسیم.
 
وی با اشاره به نثر و زبان ساده و ملموس این کتاب برای نوجوانان، افزود: این حکایت‌ها از کودکی، نوجوانی، جوانی، قبل از جبهه و دوران جنگ انتخاب شده‌اند. بیشتر اطلاعات مربوط به شهدای دفاع مقدس به‌ویژه فرماندهان، مربوط به بعد از مشهور شدن آنها به دلایل مختلف است و دسترسی به اطلاعات پیش از آن سخت است، لذا برای تدوین کتاب، سعی کردم هر کتابی اعم از روایت و خاطرات همسر و مادر شهید جهان‌آرا را نیز مطالعه کنم.
 
این نویسنده در ادامه درباره سرنوشت نافرجام این کتاب و کتاب‌هایی از این‌دست پس از چاپ، گفت: متاسفانه اینگونه کتاب‌ها مخاطبان خاصی دارند و مخاطبان از کانال ناشران دولتی سراغ اینگونه کتاب‌ها می‌روند و ناشران خصوصی چندان در عرضه اینگونه آثار موفق نیستند. این آثار در حوزه کتاب‌های مورد علاقه ناشران خصوصی قرار نمی‌گیرد و به حاشیه رانده می‌شوند. کتاب «آواز نخلستان» نیز به همین دلیل تجدیدچاپ نشد.
 
سلیمی اظهار کرد: البته برخی ناشران خصوصی در حوزه دفاع مقدس کارهای موفقی نیز انجام داده‌اند، ولی برای چاپ و موفقیت رمان دفاع مقدس باید حتما پشت آن جنبه حمایتی وجود داشته باشد. حتی طراحی جلد کتاب نیز در جذب مخاطب موثر است که متاسفانه طراحی جلد کتاب «آواز نخلستان» بسیار ابتدایی بودو جذابیت گرافیکی نداشت.


 
«آبی، مثل آسمان» / علی آقاغفار

کتاب «آبی، مثل آسمان» براساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی سردار لشکر شهید یوسف کلاهدوز، به قلم علی آقاغفار تدوین شده است.
 
این نویسنده با اشاره به نحوه تدوین کتاب، گفت: سال 1376، ک‍ن‍گ‍ره‌ «ب‍زرگ‍داش‍ت‌ س‍رداران‌ ش‍ه‍ی‍د س‍پ‍اه‌ و ۳۶ ه‍زار ش‍ه‍ی‍د اس‍ت‍ان‌ ت‍ه‍ران‌» برگزار شد و در ک‍م‍ی‍ت‍ه‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ آن تصویب شد که با استفاده از اطلاعات گردآوری شده از طریق مصاحبه با خانواده، آشنایان و دوستان سرداران و فرماندهان، سه کتاب داستانی برای رده‌های سنی کودک، نوجوان و بزرگسال و یک کتاب شعر برای هر شهید نوشته شود. کتاب‌هایی که در حوزه کودک به چاپ رسید کاملا براساس زندگی واقعی شهیدان بود.
 
وی افزود: همان زمان این کتاب‌ها چند نوبت با شمارگان پنج و 10 هزار نسخه‌ای از سوی کمیته داستان سپاه چاپ و در سطح خوبی توزیع و به فروش رسیدند، ولی بعد رها و فراموش شده و دیگر عملا چاپ نشدند. با وجود امکانات امروز و تکنیک‌های نوشتن و ... ولی خیلی از کتاب‌های آن دوران از بسیاری کتاب‌های امروز دفاع مقدس بهتر هستند. جابه‌جایی مسئولان و متولیان، تغییرات سازمانی و بسیاری عوامل دیگر موجب شد که بسیاری کتاب‌های خوب منزوی شوند.
 
آقاغفار بیان کرد: در آن مقطع تنها چیزی که به ذهن کسانی که از جنگ می‌نوشتند خطور نمی‌کرد، مسائل مادی بود، بلکه هرکس فقط می‌خواست کاری انجام دهد. در آن دوره علاوه بر فضای احساسی، همه یک سری اتفاقات را با گوشت و پوست خود درک کرده و به واقعه بسیار نزدیک بودند و فداکاری‌های افراد بر قلم نویسندگان تاثیر داشت.
 
«تیک تاک، زندگی» / گلستان جعفریان

کتاب «تیک تاک، زندگی» براساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز به قلم گلستان جعفریان به رشته تحریر درآمده و سوره مهر آ‌ن‌را منتشر کرده است.
 
جعفریان با اشاره به تدوین این کتاب، گفت: در مجله سوره داستانی، صفحه‌ای داشتم که درباره هنرمندان شهید می‌نوشتم. دو صفحه از یک شماره مجله را به یوسف کلاهدوز اختصاص دادیم. ایشان یک انسان کتابخوان، هنرمند و تهیه‌کننده فیلم سینمایی «سفیر» بود و نگاه من به این شهید نگاه به وجهه‌های هنری بود نه یک فرمانده جنگ. شاید این اثر از این جهت هم متفاوت باشد که اثر کمرنگی از شهید کلاهدوز به‌عنوان یک سردار جنگ می‌بینیم. 

وی درباره سرنوشت این کتاب پس از چاپ نیز بیان کرد: حقوق انتشار کتاب همان زمان از من خریداری شد و اطلاعی از چاپ مجدد اثر ندارم. به‌خاطر دارم آن زمان داوود غفارزادگان که مسئول تائید این کتاب‌ها بود، در یادداشتی به مرتضی سرهنگی، کتاب را مورد تمجید قرار داد و آن‌را خاص و متفاوت دانست، ولی بعد از آن بازخورد دیگری ندیدم.

این نویسنده و پژوهشگر ادامه داد: نشر خصوصی چندان رغبتی به حوزه ادبیات پایداری ندارد مگر در آثاری که خودشان سفارش دهند و دست نویسنده را باز نمی‌گذارند. در نشر دولتی هم وضعیت تقریبا به اینگونه است. شاید در کار با ناشر دولتی هم ناچار شویم، خیلی چیزها را درباره آدم‌های جنگ نبینیم. ناشر دولتی بیشتر نگاه آرمان‌گرایانه به آدم‌های جنگ دارد و از آن‌طرف ناشر خصوصی هم گاهی می‌خواهد به جنبه ویرانگری و روی زشت جنگ توجه کند. ولی ما می‌دانیم که جنگ همه این‌ها وجوه را در کنار هم داشت. من دوست داشتم موضوع فرماندهان جنگ را به گونه‌ای متفاوت ببینم و در این کتاب هم کلاهدوز را یک انسان هنرمند با روحیه‌ای لطیف دیدم که در باران منقلب می‌شود و در عین‌حال در جبهه بسیار شجاع و جسور است. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط