كتاب «نهضت امام خميني و دولت اسدالله عَلَم» منتشر شد
چرا پایان دوره نخستوزیری عَلَم، دههای پر درد از تاریخ ایران بود؟
كتاب «نهضت امام خميني و دولت اسدالله عَلَم» با تکیه بر اسناد آرشیوی به بررسی و واکاوی وقایع دوران بیست ماهه نخست وزیری اسدالله علم که همزمان با شروع نهضت امام خمینی(ره) است پرداخته است.
وی هدف از تألیف این اثر را اینگونه بیان کرد: ضرورت تبيين، بررسی ريشهها و زمينههای شکلگیری حوادث سالهای نخستين انقلاب اسلامی و نیز چگونگی رویارویی کارگزاران رژیم پهلوی با نهضت اسلامی با توجه به اینکه با گذشت بیش از نیم قرن تاکنون هیچ منبع مستقلی در این خصوص منتشر نشده است، ایجاب میکرد تا این اثر با تکیه بر اسناد آرشیوی به بررسی و واکاوی وقایع دوران بیست ماهه نخست وزیری اسدالله علم که همزمان با شروع نهضت امام خمینی است اختصاص یابد و این خلأء تاریخی پر شود.
اسدالله عَلَم از مهمترین رجال سیاسی دوره پهلوی دوم بود، فردی که پیشینه خانوادگیاش حاکی از وابستگی به انگلیسیهاست. وی آخرين شخصيت قدرتمند و قابل اعتنای خاندان عَلَم در شرق ایران بود که به خاطر نفوذ پدرش به عنوان دوست صمیمی رضاشاه و وزیر پست و تلگراف با توصیه وی در دانشکده کشاورزی کرج مشغول به تحصیل و پس از اخذ لیسانس کشاورزی باز به توصیة رضاشاه با دختر قوامالملك شيرازي در سال 1318 ش ازدواج و از این طریق به دربار راه یافت و با این رفت و آمد، بین او و وليعهد (محمدرضا پهلوي) که هم سن بودند، دوستی و ارتباط نزديك و ديرپايی به وجود آمد که تا پایان زندگی عَلَم در سال 1356ش ادامه داشت.
پس از سقوط رضاشاه، عَلَم به عنوان دوست و همبازی دوران نوجوانی ولیعهد، خيلی زود مورد توجه شاه جوان قرار گرفت و اولین سمت خود را به عنوان پیشخدمت مخصوص دربار شروع و سپس توسط احمد قوام (نخستوزیر) حدود سهسال فرماندار کل سیستان و بلوچستان شد. عنایت شاه به فرماندارکل موجب شد تا از اواخر سال 1327ش در حالي كه هنوز بسيار جوان بود، در کسوت وزارت کشاورزی، کشور و کار به عنوان عامل شاه دركابينههای محمد ساعدمراغهای، علی منصور، حاجعلی رزمآرا و حسین علاء حضور مؤثر پيدا كند. او كه به واسطه خصوصیات شخصی خود به زودی در جايگاه مورد اعتمادترين و نزديكترين افراد به شاه قرار گرفت، به نوعی رابط شاه با كابينهها و در واقع خبررسان تحولات و اقداماتی بود كه احياناً دور از اطلاع شاه صورت عملي به خود میگرفت بدينترتيب اسدالله عَلَم كه اعتماد شاه نسبت به او روندی روزافزون پيدا میكرد در شكلدادن به بسياری از مسائل مهم سياسی و فرهنگي نقش درجه اول و تعيينكنندهای بر عهده گرفت.
تجارب سیاسی و اجتماعی و اداری عَلَم و اعتماد شاه به وی در این دوران موجب شد تا بعدها در امور سیاسی داخلی کشور بیش از دیگران شاه را هدایت و برای تغییرات مهم به او خطمشی دهد. او بیش از سه دهه محرم اسرار شاه بود و هیچکس دیگری از چنین اعتمادی برخوردار نبود. در مسائل خارجی نیز با توجه به سابقه تاریخی ارتباط خاندانش با انگلیس، ارتباطات گستردهای با شخصیتها و مأموران سیاسی سایر کشورها برقرار کرد و در این زمینه نیز مشاور اصلی شاه تلقی میشد. عَلَم در دوران خدماتش به محمدرضا وفادار بود و بزرگترین وظیفه خود را حفظ و صیانت از شاه میدانست.
به طوری که در وصیتنامه خود مینویسد: از خدا میخواهم مرا قبل از شاه ببرد، چون بعد از او زندگی برای من معنی نخواهد داشت.در مقابل همین احساس را شاه نیز نسبت به عَلَم داشت. شاه نیز به شدت به وزیر خود وابسته بود چه اینکه او نیز آرزو میکند: لااقل چند سالی عَلَم پس از مرگش زنده بماند تا بتواند به ولیعهد کمک کند. چون مثل او کسی را ندارد. شاه حتی در گفتگو با محارم خود بر این آرزو تأکید میکرد.
اعتقاد قلبی عَلَم به شاه موجب شده بود تا خود را فقط مجری اوامر ملوکانه بداند، از این رو میتوانیم از عَلَم به عنوان نزدیکترین دوست شاه و فردی که بیشترین نقش را در تثبیت سلطنت پهلوی داشت یاد کنیم. او مورد اعتمادترين شخص به محمدرضا بود که مأموریتهای محوله را با موفقیت انجام داده و در تندبادهای سیاسی دوران سلطنت پهلوی دوم، از جمله: قوام، رزمآرا، دکتر محمد مصدق، کودتا و نخستوزیری سرلشکر فضلالله زاهدی و سالهای پس از آن شاه جوان را یاری داده بود. تجارب عَلَم در سمتهای مختلف و دخالت در حوادث سیاسی به او اطلاعات زیادی داده بود که دامنه سیاسیاش، سراسر کشور را میپوشاند.
فردی که خود را موظف میدانست تا شرایطی را به وجود آورد که در آن هر کس در هر مقامی خود را خدمتگزار و نوکر بلاشرط شاه بداند، از این رو بارها در سخنانش تأکید میکرد: «نوکر اعلیحضرت همایونی و فرمانبردار اوست.» عَلَم تنها کسی بود كه آمادگی داشت هر آنچه شاه بخواهد به نحو مطلوب و دلخواه انجام دهد. او همواره تلاش میكرد چنين بنماياند كه بيش از هر دولتمرد و رجال حكومتی دیگر نسبت به شخص شاه و رژيم پهلوی وفاداری دارد.
از نظر باندبازی، عَلَم وسیعترین باند را در کشور ایجاد کرد. او از اواخر دهه 1320 ش به بعد توانست مجموعهای از افراد سياسی، فرهنگی، نظامی و غيره را كه به طيفهای مختلفی علاقه نشان میدادند، به سلك دوستان و طرفداران خود و رژیم پهلوی و شخص شاه وارد کند، افرادی که در مقاطع مختلف عمر سياسیاش در سطوح مختلف با او همكاری و همفكری میكردند.
عَلَم از سال 1334 تا فروردین ۱۳۳۶ش وزارت کشور را بر عهده داشت و در این دوره استانداران و فرمانداران سراسر کشور را تعویض کرده و عناصر مورد تأیید شاه را جایگزین کرد. از این روی عَلَم در همه استانها، دارای مهرهها و عواملی بود که آنها را به مقامهای عالی سوق میداد و همانها بودند که با تمام وجود در دوران نخستوزیری آمادگی اجرای دستورات و فرامینش را داشتند. عَلَم از تير 1341ش تا اسفند 1342 ش در يك برهة بسيار حساس و بحرانی به مدت بیستماه بر مسند نخستوزيری تكيه زد.
در آن برهه شاه از نگاه خود به بسیاری از مشكلات و بحرانهای داخلی و خارجی پايان داده و با سركوب مخالفین، بهگونهای فزاينده در روش استبدادی و خودكامه حكومت گام نهاده و به ويژه دولت، مجلس و مجموعه حاكميت را مقهور اراده و خواسته خود ساخته بود. در چنين شرايطی بود كه حضور دوست ديرينه و مورد اعتمادش در رأس دولت، که اصلیترین وظیفه خود را رضايت خاطر مخدوم میدانست، احساس میشد. در سال 1341 ش در پی مخالفت شاه با درخواست امینی مبنی بر کاستن بودجه ارتش، شاه او را کنار گذاشت و بدون تعلل عَلَم را در حالی که ۴۳ سال بیشتر نداشت به نخستوزیری برگزید.
عَلَم قديمیترين و مورد اعتمادترين دوست شاه و بزرگترین بازیگر پهلوی دوم از ابتدای دهه چهل بود. هيچ ايرانی ديگری به اندازه او به شاه نزديك نبود، شاه اغلب مسائل محرمانه و حتی مشکلات خانوادگی را با وی در ميان میگذاشت و حرفشنوی زيادی از او داشت، طی حکومت پهلوی دوم وی با نفوذترين فرد در سیاست و حكومت بود و شاه خود را مدیون خدمات صادقانه و خالصانه و فداکاریهای زیاد او میدانست.
در ابتدای دهه چهل که مخالفین سرکوب شدهاند و نخستوزیرانی روی کار آمده بودند که مطیع اوامر ملوکانه بوده، شاه در مسیر دیکتاتوری گام برمیداشت و لازم بود تغییراتی به نفع او صورت گیرد. شاه برای کسب وجهه و محبوبیت در بین مردم به عنوان رهبری ملی نیاز میدید تا مالکان و روحانیون را به عنوان گروههای واسطه از بین ببرد. عَلَم با درک این موقعیت از هیچ کوششی برای به ثمر رسیدن اهداف مورد نظر فروگذار نبود.
عَلَم به خوبی واقف بود که شرایط دشواری را در پیش خواهد داشت. وی سعی در اثبات این مسأله داشت که شاه تنها مصلح و دادگستر ایران است و در این راه از شیوههای مختلف تزویر، تطمیع، تهدید و خشونت بهره گرفت.
مأموریت وی نه تنها در دوران بیستماهه نخستوزیریاش بلکه در تمام عمر سیاسی، تحکیم موقعیت سلسله پهلوی بود و بر آن بود تا شرایط لازم را برای مشروعیت بخشیدن به آن فراهم آورد.
عَلَم اقدامات اجرایی خود را در دوران نخستوزیری با تصويبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع کرد. لایحهایکه اگر چه با عقبنشینی همراه بود ولی در نهایت به قیام خونین 15خرداد سال 1342 انجامید.
مهمترين وقایع زمان نخستوزيری عَلَم حمله به مدرسه فیضیه، دستگیری، زندان، تبعید، سربازگیری طلاب و به ویژه قيام 15 خرداد بود که گذشته از چگونگی حادثه، علل و عوامل آن، بيگمان نقش عَلَم در آنها بسيار مؤثر بود. پایان دوره نخستوزیری عَلَم، پایان دههای پر درد از تاریخ ایران بود که با کودتای آمریکایی - انگلیسی 28 مرداد 1332 آغاز شد و با سرکوب قیام 15 خرداد 1342 پایان یافت.
کتاب «دولت اسدالله علم و نهضت امام خميني» در 379 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 44 هزار تومان از سوی مؤسسه انتشارات عروج منتشر شده است.
تاكنون كتابهای «سلسله نشستهای تخصصی پيرامون جنگ جهانی اول و دوم، «شهر ری در انقلاب اسلامی»، «اسنادی از دولت شريف امامی»، «روزشمار دولت تدبير و اميد»، «دانشگاه پهلوی به روايت اسناد» و «دولت اسدالله علم و نهضت امام خمينی» از اين نويسنده و پژوهشگر تاريخ معاصر منتشر و كتابهای «دانشگاه فردوسي مشهد به روايت اسناد» و «ايران در جنگ جهانی دوم: اشغالگري و قحطی» نيز در حال انتشار است.
نظر شما