در جریان برگزاری هشتمین دوره این جشنواره، مسعود امیرخانی، دبیر هشتمین دوره جایزه ادبی «یوسف» چندی پیش مهمان ایبنا بود و در این دیدار درباره چگونگی شکلگیری، ویژگیهای هفت دوره برگزار شده و تغییرات ساختاری و محتوایی دوره هشتم و افقهای پیشروی این جایزه سخن گفت.
برای کسانی که شاید چندان با جایزه «یوسف» که در واقع جشنواره داستان کوتاه در حوزه دفاع مقدس است، آشنا نباشند، درباره ساختار و سازوکار این جایزه از شروع تا امروز بگویید.
جايزه ادبی «یوسف» جشنوارهای با موضوع دفاع مقدس در قالب ادبی داستان کوتاه است. این جایزه در سال 1385 در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس کلید خورد. در جریان برگزاری دورههای نهم تا سیزدهم جشنواره کتاب سال دفاع مقدس، خلأهای کمی و کیفی بسیاری را در حوزه داستان شاهد بودیم. جدای از نویسندگان شاخصی که براساس دغدغه خود کتاب مینوشتند، استقبال چندانی از این حوزه صورت نمیگرفت. همین باعث شد به این نتیجه برسیم که جشنوارهای برای آثار داستانی چاپنشده برگزار کنیم. در جشنواره کتاب سال دفاع مقدس، آثار مکتوب و منتشرشده نویسندگان مورد ارزیابی قرار میگرفت، بنابراین درصدد برآمدیم با انتشار فراخوان، ذوقها را در سراسر کشور به حركت درآوريم و بهگونهای بتوانیم خلأ موجود را پُر کنیم.
تصمیم گرفتیم با داستان کوتاه شروع کنیم. همه میدانيم كه رمان و داستان پدیدهای وارداتی در ایران و محصول 150 سال اخیر است، ولی با نگاهی به پیشینه داستان کوتاه در ادبیات ما، متوجه میشويم كه اين ژانر ادبی از موفقيت بيشتری - ازجنبههای مختلف - برخوردار بوده است. در همان دورههای ابتدایی جشنواره کتاب سال دفاع مقدس هم مجموعه داستان چندانی نوشته نمیشد. در نهایت، این جایزه با هدفگذاری بر آثار چاپ نشده، آغاز بهكار كرد. از همان ابتدا با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد که همه را شگفتزده کرد. در اولين دوره، جايزی مادی خوبي درنظر گرفته شد. در دوره نخست، هزار داستان به دبیرخانه ارسال شد كه قطعاً در ميانشان، خاطره و دلنوشته و مقاله هم دیده میشد، ولی نَفس اين استقبال و دريافت حداقل 500 داستان و شنيدن و ديدن نامهای تازه از سراسر كشور كه ذوق خود را در زمينه موضوع جنگ آزموده بودند، جای اميدواری داشت و همانا با هدف اصلی شکلگیریاش، يعنی شناخت استعدادهای جوان و کمک به خلق داستان در زمینه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس همراستا بود.
جايزه ادبی يوسف محصول بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در دوره مدیریت حميد حسام بود و هيچيک از بزرگان و نويسندگان بيرون از مجموعه بنياد در ايدهپردازی و اجرای اوليه آن نقشی نداشت؛ البته بنياد برای اجرای بهينه آن در زمينه مسائل علمی، از بهترين و برجستهترين چهرههای ادبی كشور بهره جسته و همچنان میجويد. اما همانطور كه پيشتر گفتم، اين استقبال موجب حيرت گروه داوری اولين دوره، خصوصاً استاد زندهياد اميرحسين فردی شد و من بهشخصه بر اين باورم كه برگزاری موفق جايزه يوسف در شكلگيری جشنواره داستان انقلاب در حوزه هنری بیتاثير نبود.
فکر میکنم چهار دوره بهصورت سالانه و دو دوره بعدی بهصورت دوسالانه برگزار شد که پس از یک وقفه سه ساله، دوره هفتم برگزار شد. من از دوره اول تا سوم در این جشنواره مسئوليت داشتم. ساختار این جایزه به اینصورت بود ما یک دبیرخانه اجرایی و یک مسئول اجرایی داشتیم؛ دبیر علمی هم بخشهای علمی جايزه، يعنی داوری و انتخاب آثار را مدیریت میکرد. این جشنواره تا دوره هفتم بهصورت سراسری با مرکزیت تهران و با فراخوان عمومی انجام شد. در دورههای مختلف، چهرههای شاخصی دبیر این جشنواره بودهاند كه هر كدام به سهم خود در پيشبرد جايزه تلاش كردهاند؛ از زندهیاد امیرحسین فردی در نخستین دوره تا حسین فتاحی، خسروباباخانی، کامران پارسینژاد، عباس جعفریمقدم و رحیم مخدومی. از دوره هفتم بنیاد تغییر رویکردی داشت مبنی بر اینکه بدون تفکیک دبیر علمی و اجرایی، یک مسئول برگزاری برای جایزه انتخاب كند كه علاوهبر اجرا بر مسائل علمي هم مديريت كند، در این دوره، قرعه مسئولیت کار به نام من افتاد. مسئولين سازمان ادبيات و تاريخ اعتماد كردند و قرار شد با ساختار جديد، اين جايزه را برگزار كنيم. ساختار جديد نيازمند تغييراتی در شيوه برگزاری و اجرا بود و البته سازمان ادبيات و تاريخ هم از نظر منابع در مضيقه بود؛ صِرف برگزاری اين جايزه پس از سه سال، هنر مديران اين سازمان و همتشان و خلوص نيتشان بود. با تمام محدوديتها دوره هفتم برگزار شد و باز هم شاهد رويشها و ديده شدن چهرههای تازه و خلق آثار نسبتاً خوبی در اين عرصه بوديم.
دوره هشتم جایزه «یوسف» ازنظر ساختار و نحوه برگزاری چه تفاوتی با دورههای قبل دارد؟
در اين دوره، هدف رئيس بنياد و مديران سازمان ادبيات و تاريخ، هویتبخشی بيشتر به استانها بود. به اين معنا كه استانها در برگزاری جشنوارههای ملی به قدر خودشان سهم داشته باشند و از ظرفيت نهفته خود بيش از گذشته استفاده کنند. طبيعی است كه نتيجه اين هدفگذاری، مشارکت پُربارتر استانها باشد. بنابراين رویکردی استانی برای تمام فعالیتها درنظر گرفته شد، به اين معنا كه تمامی امور از طراحی پوستر، درج و توزيع فراخوان، تشكيل دبيرخانه، جمعآوری و داوری آثار با استفاده از كارشناسان استان و انتخاب برگزیدگان و برگزاری مراسم پايانی در استان تمشيت میشود. در نهایت، آثار برگزیده هر استان به دبيرخانه مركزی ارسال و از ميانشان، بهترينهای كشور انتخاب خواهد شد. كار بنده و همكارانم در مركز نظارت و هدايت فعاليتهای استاني خواهد بود و در داوری مرحله سراسری هم با تشكيل هيات داوران، به انتخاب بهترينها خواهيم پرداخت. در جشنوارههای استانی، در بخش عمومی که موضوع آن دفاع مقدس، مدافعان حرم و مقاومت و بیداری است، سه جایزه اهدا میکنیم. یک بخش ویژه خرمشهر هم داريم که در این بخش هم یک اثر را برگزیده و از یک اثر تقدیر میكنیم. در بخش عمومی جایزههای اول تا سوم به ترتیب سه، دو و یک میلیون تومان خواهد بود و در بخش خرمشهر هم جایزه برگزیده 2 میلیون و جایزه تقدیری 1/5 میلیون تومان است.
این روش برگزاری برای نخستینبار در این دوره اجرایی میشود. آنچه در طول این مدت ظهور و بروز داشته، حکایت از استقبال بسیار خوب در استانها دارد. بهعنوان مثال، سال گذشته بچههای داستاننويس سيستان و بلوچستان هیچ اثری در جایزه یوسف نداشتند، ولی امسال 80 اثر از این استان ارسال شده است. همانطور كه گفتم، قطعاً در دلِ اين 80 اثر ممکن است دلنوشته و خاطره و حتی انشای یک نوجوان هم وجود داشته باشد، ولی قطعاً 50 اثر خوب و حاصل طبعآزمايی و ذوقورزی جوانان آن سرزمين را شاهد خواهيم بود. يا سال گذشته از استان خوزستان حدود 80 اثر به دبيرخانه مركزی ارسال شد، ولی امسال که خودشان فراخوان دادهاند، تاکنون 300 داستان به دبیرخانه استانی رسیده است.
اين اتفاق، اتفاق خیلی خوبی است. تمام شهرهای هر استان فعال و انجمنهای ادبی استانها شناسایی شدهاند. در برخی استانها نیز کارگاههای آموزشی نوشتن داستان برگزار شده که نشان میدهد این تصمیم اشتباه نبوده است.
متاسفانه مهمترین مشکل جوایزی از ايندست که بنیاد و نهادهای مشابه برگزار میکنند این است که وقتی جایزه تمام شد، پرونده آن بسته میشود. علیرغم اینکه گفته میشود دبیرخانه دائمی کتاب سال و...، این دبیرخانه در طول سال فعالیتی ندارد. در جشنواره یوسف هم به همینگونه است. سال گذشته 15 برگزیده داشتیم و امسال به بیش از 150 نفر خواهد رسید و پشت سر آنها نیز 300 نفر دیگر هستند که مستعد بوده و در صورت برنامهريزی خوب و در طول سال میتوان از این ظرفيت استفاده كرد. از ابتدا هم قرار بر این بود که اهدای جایزه بهانهای باشد برای شناسایی استعدادها و پرورش این استعدادها. خیلیها به من گفتند که این جوانها را رها نکنید. شناسایی این تعداد نویسنده جوان از سراسر کشور، پتانسیل بسیار خوبی است. سال گذشته تلاش شد در رایزنی با بنیاد شعر و ادبیات داستانی، این استعدادها در اختیار بنیاد ادبیات داستانی قرار گیرند. ولی شكل اجرايی به خود نگرفت. البته اين را هم هميشه شنيدهايم كه متاسفانه در کشور ما نهادهای فرهنگی بهصورت جزیرهای کار میکند و كلاً كار گروهیمان ضعيف است، ولی اميدوارم امسال اين اتفاق نيفتد.
از ديگر مزایای فراخوان استانی علاوهبر دریافت آثار خوب، استفاده از کارشناسان و نخبگان و داستاننویسان پیشکسوت هر استان است. درست است که ما دو یا سه داور داریم، ولی همین که در سراسر کشور حدود 153 نفر وارد جرگه داوری میشوند، مرکزیتزدایی صورت میگیرد. انتقاد هميشگی و درست استانها هميشه اين بوده است كه داوریها معمولاً توسط گروهی خاص و مركزنشين صورت میگيرد. در اين دوره، هر استان کارشناس بومی خود را دارد و در فهرست داوران بسیاری از استانها ديدم كه از استادان دانشگاه در حوزه ادبیات نیز در داوری استفاده شده است.
شايد ديگر ويژگی اين دوره، توجه خاص با داستانهايی با رنگ و بوی بومی است. ما شاخصههایی برای استانها مطرح و برای استفاده از رنگ و زبان بومی و ویژگیها و سوژههای آن مناطق و بهرهگیری از فضای جنگی آن مناطق در دوره دفاع مقدس، امتیازهای ویژهای درنظر گرفتهایم. البته ارزش ادبی اثر سر جای خود مهم است. احساس كرديم این مساله میتواند به غنای ادبیات بومی كمک كند. البته آگاهیم كه با دستورالعمل و سفارش و... نمیتوانيم به خلق آثار خوب كمک كنيم، ولی بههرحال نويسندگان را تشويق كرديم كه به موضوعات و سوژهها و رخدادهای خاص شهر و روستا و استان خود توجه بيشتری داشته باشند.
آیا در افق آینده این جشنواره درنظر دارید که داستان بلند و رمان را نیز به آن اضافه کنید؟
قبل از شکلگیری این جشنواره، ما در کتاب سال دفاع مقدس، خلأ داستان و رمان را در این حوزه احساس کردیم. لذا ابتدا کار را با داستان کوتاه شروع کردیم. به گمانم تجربه موفق برگزاری جشنواره داستان کوتاه دفاع مقدس، منجر به راهاندازی جایزه داستان انقلاب شد كه دوستان حوزه هنری بخش رمان نوجوان و بزرگسال را هم اضافه كردند و حالا بنیاد میتواند از این تجربه موفق داستان انقلاب الگو بگیرد. تصمیمگیری درباره این موارد در اختیار مدیران سازمان و بنياد است.
نویسندگان مطرح معمولاً از چنین جشنوارههایی استقبال نمیکنند. درباره جایزه یوسف وضع چگونه است؟
این نظر کاملاً درست است. معمولا به دلایلی نویسندگان شاخص و مطرح در این جشنوارهها شرکت نمیکنند. یادم میآید که فقط در دوره نخست جشنواره، داوود امیریان شرکت کرده بود که جایزه هم گرفت. بهنظرم این جشنواره، جایزهای برای غیرحرفهایها و داستاننویسان گمنام است و میتواند مقدمهای باشد بر ورود آنها به دنيای حرفهای. البته صِرف برگزيده شدن در جايزه يا جشنوارهای نمیتواند به تولد يک نويسنده حرفهای بينجامد، ولی تشويق و ديده شدن در استمرار فعاليتهای ادبی بیتاثير نخواهد بود.
در جشنوارههایی از ایندست حضور بانوان نویسنده پررنگ است. در جشنواره ادبی یوسف، میزان استقبال زنان و مردان نویسنده چقدر بود؟
سال گذشته آمار نشان میداد که نسبت حضور آقایان به خانمها 60 به 40 بوده و در برگزیدگان هم فکرمیکنم از 13 برگزیده، هفت نفر از خانمهای نویسنده بودند. دو برگزیده نخست ما هم خانم بودند و آثار نیز از کیفیت خوبی برخوردار بودند.
اوضاع فرهنگی آنقدر نامساعد است که کار کمی سخت میشود، ولی بههرحال اولین انگیزه، همین برگزیده شدن در جشنوارههای مختلفی که از سوی نهادهای دولتی یا بهصورت خصوصی برگزار میشوند. هرکدام از این جشنوارهها ممکن است یک سری نقاط قوت یا نقاط ضعف داشته باشند و همه هم این ادعا را دارند که بهترین کار را با کمترین آسیبها انجام میدهند. اگر نویسندگان شاخص را کنار بگذاریم که جوایز مختلف داخلی و شاید جوایز جهانی دریافت کردهاند و ممکن است برگزیده شدن در کتاب سال هم برایشان خیلی تازگی و ذوق نداشته باشد، ولی همه برگزیدگان نویسندگان شاخص نیستند. حداقل در دوره قبل جایزه کتاب سال دفاع مقدس، شاید 10 درصد نویسندگان شاخص بودند و بقیه چهرههای جدیدی بودند. بهنظرم اولین انگیزه و مشوق همین برگزیده شدن است که در جایزه داستان کوتاه یوسف، بارزتر نیز هست. این اولین گام در خود جایزه اتفاق میافتد و دیدهایم که بعد از آن بهویژه گمنامها با چه ذوق و شوقی کارشان را ادامه میدهند.
متاسفانه بنیاد یک سری مقدورات دارد که در دورههای مختلف نیز وجود داشته است. اگر یک سیستم درستی حداقل در پژوهشکدههای مرتبط با بنیاد وجود داشت، قطعا در بخشهای ادبی، مستندنگاری و پژوهشی از اين نویسندگان حمایت میشد. حداقل کار این است که دربارة کتابها جلساتی برگزار شود و به نویسنده تشویقها و انگیزههایی میدادند تا کار بعدی را بهتر انجام دهد. یا اینکه نویسندگان جوان را به گونههای مختلف تحت حمایت قرار میدادند. این اتفاقات متاسفانه به دلیل چم و خمهای اداری و بودجهای معمولا رخ نمیدهد. بهعنوان مثال، چه میشود اگر نهاد کتابخانههای عمومی، تعداد قابلتوجهی از نسخههای آثار برگزیدة كتاب سال را خریداری کند. برای ناشر اتفاق بزرگی است و نویسنده هم حقالتالیف میگیرد و کتابش به کتابخانههای سراسر کشور میرود. نهادهای دیگری همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز میتوانند در جایگاه خود کمک کنند.
در همین جایزه یوسف، مثلاً بنیاد ادبیات داستانی که خیلی هم خوب در زمینه آموزش و پرورش استعدادها کار میکند، میتواند از اين ظرفيت موجود در جايزه يوسف استفاده كند. اينها و برخی فعاليتها كه عمدتاً بايد از سوی نهادها صورت گيرد میتواند در تشويق نويسندگان موثر باشد. باز هم میگويم همه اين حمايتها به اين معنا نيست كه اگر رخ ندهد، نويسنده خوب نخواهيم داشت. نويسنده برای استمرار فعاليت ادبی خود به اين چيزها بینياز است و بايد كارهای ديگری انجام دهد كه عمدتاً شخصی است و به خودش برمیگردد، ولی در پاسخ به پرسش شما، معتقدم كه نقش نهادها میتواند در ترغيب و تشويق نويسندگان موثر باشد نه در خلق آثار خوب.
آیا قید دفاع مقدس روی جشنوارهای همچون یوسف، به نوعی آثار را دچار شعارزدگی نمیکند؟
هر سازمان و نهاد خصوصی و دولتی كه جايزهای برگزار میكند، قطعاً براساس اهداف و چشماندازی كه برای خود تعريف كرده است، اقدام به دريافت و داوری آثار میكند. در جایزههایی كه بنیاد برگزار میكند، پسوند دفاع مقدس وجود دارد، ولی بدین معنا نیست كه آثار شعاری انتخاب شوند. حداقل در داستانهای منتشره در كتاب يوسف، این مسئله بهخوبی قابل مشاهده است. پسوند دفاع مقدس به این معنا نیست که آثار شعاری و عاری از ارزشهای ادبی و هنری انتخاب شود. البته ما قطعاً آثاری را که در ضدیت با فرهنگ دفاع مقدس نوشته شده باشند، انتخاب نمیکنیم. البته در جنگ فقط زیبايیها نبوده و زشتیهایی نیز داشته است. پرداخت بیش از اندازه به جنبههای منفی جنگ و ازطرف ديگر نگارش داستانهای شعاری و عاری از ارزشهای ادبی مورد قبول ما نيست؛ كلاً افراط و تفریط خوب نیست.
نظر شما