«همچون در یک آینه» مشتمل بر مجموعه مقالات سینمایی پرویز جاهد است که طی بیست سال گذشته در مطبوعات به چاپ رسیده است.
این کتاب دو فصل اصلی به نامهای «سینمای دیروز ایران» و «سینمای امروز ایران» دارد. در فصل اول به فیلمهای قبل از انقلاب اسلامی و فیلمسازان مطرح آن دوره چون ابراهیم گلستان، فریدون رهنما، کامران شیردل، پرویز کیمیاوی و سهراب شهیدثالث اشاره میشود. در فصل اول بخش «خشت و آینه ابراهیم گلستان» میخوانیم:
«خشت و آینه» اثری منحصر به فرد از نظر سبک تصویری و روایت در سینمای ایران است. این فیلم در دورهای ساخته شده که سینمای ایران در گرداب فیلمهای سطحی و عامهپسند ایرانی تحت عنوان فیلمفارسی غرق است و هیچ زمینهای برای تولید آثار متفاوت و ارزشمند هنری وجود ندارد. در واقع با فیلمهایی مثل «خشت و آینه»،«شب قوزی» (فرخ غفاری) و «سیاوش در تخت جمشید» (فریدون رهنما) بود که سینمای روشنفکری و مدرن در ایران زاده شد و به عنوان سینمایی آلترناتیو در برابر فیلفارسی و جریان غالب سینمایی در ایران عرض اندام کرد.»
فروغ فرخزاد
همچنین در این فصل به بهانه چهلوپنجمین سال درگذشت فروغ فرخزاد مقالهای تحت عنوان «کارنامه سینمایی یک شاعر» آمده که به بررسی مهارت سینمایی فروغ فرخزاد میپردازد. در قسمتی از این بخش آمده است:
« فروغ در سال 1337 به عنوان منشی و ماشیننویس به استخدام استودیو گلستان درآمد. اما خیلی زود با سینما و کارهای مربوط به تدوین و صداگذاری فیلمها آشنا شد. در این زمان ابراهیم گلستان سرگرم ساختن مجموعه مستند «چشمانداز» برای شرکت نفت بود...فروغ به عنوان دستیار و تدوینگر با گلستان در ساختن فیلمهای این مجموعه از جمله فیلم مستند درخشان «یک آتش» همکاری کرد که این فیلم در بخش مستند دوزادهمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و برنده مجسمه مرکور طلایی و مدال شیر سنمارکو شد.»
در این بخش نقل قول جالبی از ابراهیم گلستان درباره مهارت و استعداد ذاتی فروغ در سینما آمده است:
« فروغ در عمرش اصلا به فیلم دست نزده بود که بخواد مونتاژ کنه و من با یک دستگاه مونتاژ معمولی بهش یاد دادم چیکار بکنه. و اینکه میگویی برای تحصیل به انگلستان رفت، نرفت درس سینما بخونه، رفت درس stock shot library بخونه. جایی که نماهای مختلفی از موضوعها و فیلمهای مختلف را طبقهبندی کرده و نگهداری میکنند و تو اگر به نمای خاصی احتیاج داشته باشی به لیست آنها نگاه میکنی و انتخاب میکنی تا نسخه برداری و در فیلمات به کار ببری. مثل همان تکهای که در فیلم «خانه سیاه است» استفاده شده. آن نمای پرندهها که پرواز میکنند.»
در این بخش از نظرات دیگران درباره فروغ هم سخن آورده شده تا تنها از یک سو و یک جهت درباره این سینماگر شاعر قضاوت نشود. در قسمت دیگری از این مطلب نقل قولی از سلیمان میناسیان فیلمبردار برجسته فیلمهای ابراهیم گلستان نیز آورده شده. وی درباره فروغ فرخزاد اعتقاد دیگری دارد. میناسیان درباره فروغ میگوید:
«فروغ سینما را نزد کسی یاد نگرفت. فروغ اصلا خودش سینما بود. فروغ یک آرتیست بود.»
یکی از بخشهای مهم این کتاب به «باستانگرایی آوانگارد و مدرن فریدون رهنما» اختصاص دارد. در این بخش پرویز جاهد شمای کاملی از اندیشه و رویکرد سینمایی او برای خواننده ترسیم می کند. در جایی از این بخش میخوانیم:
«رهنما سه فیلم بیشتر نساخت اما هر سه فیلم او بیانگر یک اندیشه واحدند: هویت گمشده ایرانی، ناسازگاری تاریخی و رابطه بین انسان امروزی و گذشته تاریخی و اسطورهایاش. تاریخ همانقدر برای رهنما اهمیت دارد که اسطوره. درواقع رهنما این دو را از هم تفکیک نمیکند و مرز قاطعی میان آنها میکشد.
در بخش «فرخ غفاری و اندیشه سینمای مدرن در ایران» به مهارتهای این فیلمساز در نقد جدی سینمای ایران هم اشاره شده است و همچنین فعالیتهای تاریخنگاری او که همراه با گردآوری اطلاعات و اسناد و مدارک مربوط به تاریخ سینمای ایران بوده است.
از بخشهای جذاب این کتاب «زیباییشناسی قتل و خشونت در قیصر» است. جاهد معتقد است که بازخوانی «قیصر» و فیلمهای کلاسیک دیگر سینمای ایران یک ضرورت مهم امروز است و روشنگر بسیاری از کجفهمیها و برداشتهای نادرست تاریخی خواهد بود.
بهروز وثوقی و ناصر ملکمطیعی در نمایی از «قیصر»
جاهد همچنین نگاهی به فیلمشناخت ایران و دانشنامه سینمای ایران داشته و در دو بخش جداگانه به سینمای کودک و دوران طلایی انیمیشن در ایران پرداخته است.
از دیگر بخشهای مهم این فصل «سینمای شهیدثالث، زیبایی شناسی ملال و روزمرگی» است. در این بخش جاهد سینمای شهیدثالث را در دوره فیلمسازی ایران و آلمان بررسی میکند. نگاه ناتورالیستی و سبک مینیمالیستی او و همچنین مشخصههای اصلی سبک سینماییاش در این بخش بررسی میشود. در قسمتی از این مطلب میخوانیم:
«شهیدثالث در فیلمهای اولیهاش، به یک نوع متدولوژی سینمایی دست یافته که ترکیبی از نگاه مستند و زیباییشناسی نئورالیستی و مینیمالیسم برسونی و اوزویی است. متدولوژیای که بعدا به وجه مشخصه سینمای کیارستمی و برخی دیگر از پیروان او در ایران تبدیل میشود.»
در فصل دوم این کتاب به سینمای نوین ایران پس از انقلاب اسلامی اشاره میشود. در این بخش از کتاب مقالاتی تحت عناوین «سینمای ایران از نگاه غربی»، «تضاد سنت و مدرنیته در سنتوری مهرجویی»، «تصویر مخدوش صادق هدایت»، «ابزوردیسم مانی حقیقی در «کارگران مشغول کارند»، «تجربهگرایی محمد شیروانی در لرزاننده چربی» و .... وجود دارد.
خسرو شکیبایی در نمایی از «هامون»
در این بخش به سینماگرانی چون داریوش مهرجویی، تهمینه میلانی، عباس کیارستمی، مانی حقیقی، ایرج کریمی، اصغر فرهادی و ... پرداخته شده است.
در بخش «جهان برزخی هامون» درباره برخورد روشنفکران با این فیلم میخوانیم:
«برخورد روشنفکران با هامون برخوردی دوقطبی بود؛ برخی تصویر واقعی خود را در شخصیت و رفتار حمید هامون دیدند و با پریشانیهای فکری و فلسفی او همذاتپنداری کرده و آن را ستودند و برخی دیگر تمهای عرفانی و اگزیستانسیالیسم شرقی آن را به حساب فرصت طلبی مهرجویی و سازشکاری او با حکومت و نظام تولید سینمایی ایران ارزیابی کردند»
در میانه این بخش به فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی پرداخته شده است. این فیلم به لحاظ آنکه تصویر تازهای از زندگی طبقه متوسط تحصیلکرده و مدرن ایرانی را به دنیای غرب معرفی میکند، فیلم نادری است.
نمایی از فیلم «درباره الی»
در این بخش میخوانیم:
«فرهادی از همان نمای نخست فیلم که از درون صندوق صدقات گرفته شده و مفهومی استعاری دارد، تماشاگر را به درون جهانی تاریک دعوت میکند که باریکه نوری از دریچهای بر آن میتابد و بعد با تمهید سینمایی زیبایی این نما را به نمای مشابهای در درون تونل وصل کرده و استعاره فلسفیاش را به سرنوشت مسافران فیلم که در جاده به سمت دریا حرکت میکنند، گره میزند.»
بخش زیادی از فصل دوم این کتاب به سینمای کیارستمی اختصاص دارد؛ « مینیمالیسم کیارستمی در مهتاب»، «رونوشت برابر اصل،بازگشت به سینمای روایی»، «کیارستمی آن درخت تنومند سینمای ایران»، « در ستایش کیارستمی و سینمای او» از عناوینی است که در این قسمت به آنها پرداخته میشود.
از بخشهای جالب این کتاب تحلیل سینمای مانی حقیقی است. در ابتدای این مطلب فیلم «کارگران مشغول کارند» تحلیل میشود. در قسمتی از این مطلب میخوانیم:
«مانی حقیقی از طرح و ایده بکر و هوشمندانه عباس کیارستمی برای ساختن این فیلم بلند استفاده کرده و نتیجه فیلمی است که تا نیمه، تماشاگر را به شدت درگیر میکند اما مشکل فیلم این است که با ورود آدمهای جدید مسائل و موضوعهای فرعی جدیدی به وجود میآید که ذهن تماشاگر را از مساله اصلی منحرف میکند.»
مانی حقیقی در نمایی از «پذیرایی ساده»
در بخش بعدی این مطلب جاهد به بررسی فیلم «پذیرایی ساده» و جهان معلق میان رئالیسم و جهان بکتی این اثر میپردازد.
بخش آخر این کتاب به مهرداد فخیمی و قابهای درخشان سینماییاش و ایرج کریمی به عنوان یک منتقد فیلم اریژینال اختصاص دارد.
کتاب «همچون در یک آینه» نوشته پرویز جاهد تنها شامل جریانها، ژانرها و گرایشهای اصلی موجود در سینمای ایران نمیشود بلکه رویکردها و نگاههای فردیتر و مستقلتر را نیز دربرمیگیرد. این کتاب حاصل گزیدهای از مقالهها، نقدها و نوشتههای جاهد درباره گذشته و امروز سینمای ایران است. این کتاب در 348 صفحه در تیراژ 1100 نسخه به قیمت 40000 تومان به تازگی از سوی نشر افراز منتشر شده است.
نظر شما