احسان رضایی میگوید: در رمان، ما فضای بیشتری برای پرداخت شخصیتها، حوادث و جزئیات داریم اما در داستان کوتاه به دلیل محدودیت حجم، درآوردن ارتباطات میان حوادث و... کاری سختتر و پیچیدهتر است.
در این نشست، منتقدان و نیز مخاطبان کتاب به طرح دیدگاههای خود دربارهی این مجموعه داستان پرداختند.
بهاءالدین مرشدی، پس از قرائت متن خود در پاسخ به سوال «چه چیزی داستان را میسازد؟»، به داستانهای «بیخوابی» پرداخت و گفت: «این داستانها دقیقا نمیخواهند چیزی به ما بگویند. از همه چیز حرف میزنند اما تلاش نمیکنند که فاخر باشند و خودشان را به ما نشان دهند. به گمانم این مجموعه، چیزی جز خاطرات روزمره ما نیست. همه چیز ساده برگزار میشود و شما فراز و فرودی در آنها نمیبینید. این کتاب میخواهد بگوید داستان، همین سادگی روزمره است که ممکن است شما از کنار آن بیخیال، گذشته باشید. حتا دراماتیکترین داستان مجموعه، یعنی داستان «زیرشلواری آقاجون»، هم ساده برگزار شده است».
مرشدی گفت: «رمانگونگی داستانهای «بیخوابی»، به این دلیل است که تمام این داستانها از یک قاعده تبعیت میکنند و ما تنوع نثری و حتا تنوع روایی چندانی را در آنها نمیبینیم. این ویژگی باعث شد من با خواندن این مجموعه به یاد کتاب فضیلتهای ناچیز بیفتم؛ داستانهایی که از قواعد خاص خودشان تبعیت میکنند. به زبانی دیگر، ما با نوعی تهور و جسارت تکنیکی در این مجموعه روبه رو هستیم که خیلی وقتها تمام عیار اجرا نشده و نوآوریهایش گاه دست به عصا رخ داده است».
در بخش دیگری از این نشست، احسان رضایی به اهمیت داستان کوتاه در مقایسه با رمان و سایر ساختارهای روایی اشاره کرد و گفت: «خلق رمان به شدت ساده تر از نوشتن داستان کوتاه است چون در رمان، ما فضای بیشتری برای پرداخت شخصیتها، حوادث و جزئیات داریم اما در داستان کوتاه به دلیل محدودیت حجم، درآوردن ارتباطات میان حوادث، رفتارهای شخصیتها، فضاها و منطق داستان، کاری سختتر و پیچیدهتر است. بنابراین، داستان کوتاه بسیار ارزشمندتر است و انتشارات نیستان در این زمینه ناشر خوبی است و با فعالیتهایی مثل گزیده ادبیات معاصر، نویسندگان جدیدی را در قالب جریانی تازه معرفی کرده است».
رضایی سپس به داستانهای «بیخوابی» پرداخت و افزود: «نبود تنوع فرمی در کنار تنوع محتوایی، فلشبکهای متعدد در روایتها، و از همه مهمتر، قدرت نویسندگی و قلم منحصر به فرد و روان نویسنده، از جمله ویژگیهای اصلی این مجموعه داستان است. بنابراین به نظر میرسد نقطه قوت «بیخوابی»، زبان داستانها و تسلط زبانی نویسنده در زمینه فرهنگ عامه و تلفیق کلمات گوناگون در دل متنهاست و البته که زبان، بیشترین اثر را بر ذهن خواننده دارد».
رضایی در اشاره به برخی ضعفهای «بیخوابی» گفت: «وصف جزئیات و درگیرکنندگی اعصاب آینهای مغز مخاطب، در بسیاری موارد در «بیخوابی» اتفاق افتاده اما در جاهایی، مثلاً در داستان «پای آدم به کجاها که باز نمیشود»، ناگهان آن جزئیات رها میشود و بدون کارکرد میماند. پایان اکثر داستانها قابل حدس است و باید به این نکته توجه میشد که هرچه پایانبندی داستانها بهتر باشد، داستان هیجان انگیزتر میشود».
رضایی در پایان، به مضمون مشترک تمام داستانهای این مجموعه اشاره کرد که همگی به نوعی با خواندن و نویسندگی مرتبط است.
نظرات