چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۰
ما هرگز در پذیرش اعضا تنگ‌نظری و سخت‌گیری بی‌دلیل نداشتیم

محمدرضا سرشار می‌گوید: در دوره‌ای فقط هشت نفر از توابین گروه‌های سیاسی از سازمان منافقین، چریک‌های فدایی خلق و با حبس‌های پنج سال به بالا پذیرفته شدند و برخی از آن‌ها صاحب کتاب شدند و حتا تعدادی از آن‌ها در راه آرمان‌های انقلاب قلم زدند و تبدیل به چهره‌های شاخصی شدند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نشست‌های نقد داستان روزهای سه‌شنبه حوزه هنری قدیمی‌ترین نشست‌های ادبی در کشور است. این نشست‌ها از سال 1363 به بعد به صورت عمومی و با حضور افرادی خارج از حوزه ادامه یافت و تا به امروز هم برگزار می‌شود. چند سال پیش گزیده‌ای از داستان‌های برخی از اعضای این جلسات با عنوان «سه‌شنبه‌های دوست‌داشتنی» به همت محمدرضا سرشار گزینش و منتشر شد. اخیرا دومین گزیده آثار این اعضا به نام «مثل روزهای زندگی» از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. با محمدرضا سرشار درباره سابقه این نشست‌ها و دستاوردهای آن گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 نشست‌های داستان‌خوانی روزهای سه‌شنبه در ابتدا مختص اعضای حوزه هنری بود. درباره سابقه این نشست‌ها و همچنین روال اولیه آن که تنها مخصوص اعضای حوزه هنری بود کمی توضیح دهید و بگویید چه شد که ورود به این نشست‌ها برای همه آزاد شد؟
جلسات نقدوبررسی داستان به طور جدی و پی‌گیر در بعد از انقلاب اسلامی آغاز شد. قبل از آن  نشست‌هایی وجود داشت که محدود به جمع‌هایی چهارپنج نفره در میان نویسندگان شناخته‌شده  بود و به طور نامنظم برگزار می‌شد. شاید بشود گفت اولین جلسات  به طور موثر و به صورت جریان فراگیر و منظم ازحدود سال 1359 در حوزه اندیشه و هنر اسلامی که در حال حاضر به نام حوزه هنری شناخته می‌شود برگزار می‌شود. این جلسات تا چند سال کاملا داخلی و مخصوص اعضا ادبیات حوزه هنر بود. بنده در سال 1363 در مهر ماه وارد حوزه هنری شدم و از همان ماه‌های ابتدایی به مسئولیت بخش داستان حوزه ادبیات گمارده شدم و این جلسات را عمومی کردم.  من موجبات شرکت اهل قلمی که به انقلاب و اسلام متعهد بودند را در این جلسات فراهم کردم.  هر جلسه با ده‌ها نفر تشکیل می‌شد و همچنین اعضا ثابت بخش ادبیات هم وظیفه خود می‌دانستند که در این جلسات شرکت کنند و تجربیات خود را در اختیار نویسندگان جوان‌تر قرار دهند.

اتفاقا سوال بعدی ام درباره شرکت‌کنندگان این جلسات است. چه نویسندگانی در این جلسات حضور داشتند؟
اعضای گروه مانند آقای عموزاده خلیلی،‌محسن سلیمانی، حسن احمدی و از جوان‌ترها مهرداد غفارزاده و همچنین اعضای شعر مانند مرحوم سید حسن حسینی و مرحوم قیصر امین پور  هم در جلسات شرکت و در بحث ها حضور فعال داشتند. سعی بر این بود تا هر کسی را که در راه آرمان‌های اسلامی و انقلابی قلم می‌زند کمک کنیم. در آن زمان که هنوز محسن مخملباف راهش را از انقلاب جدا نکرده بود،‌  گاهی داستان‌های خود را قبل از انتشار در آن جلسات در بوته نقد می‌گذاشت. مخملباف دو تا از داستان‌های خود را در این جلسات خواند و داستانی به نام « جراحی روح» از او در این جلسات خوانده و نقد شد. جلسات روزهای سه‌شنبه همیشه در این روز حفظ شد و حتا ساعت برگزاری آن تغییر نکرد. جالب این بود که کسانی هم که بعدها در خارج از حوزه هنری جلساتی برگزار کردند، در روزهای سه‌شنبه بود. این جلسات طی این سال‌ها از سال 63 به بعد همیشه بدون وقفه ادامه داشت. البته مسئولان واحد داستان تغییر کردند. یک دوره که مسئول مستقیم نداشت. یک دوره من بودم و دوره‌ای هم محمد آوینی برادر مرتضی آوینی مدیریت را به عهده داشت. در دهه 70 حوزه هنری مسیرش را از آن مسیر اولیه تغییر داد و به مسیری کمتر انقلابی و ارزشی سوق پیدا کرد. دست افرادی افتاد که خودشان آن وزن لازم را نداشتند که محور این جلسات قرار بگیرند. این شرایط سه تا چهار سالی به طول انجامید و من با تلاش‌هایم جلسات را به مسیر درستش برگرداندم و خانم راضیه تجار را  برای  اداره جلسات به عنوان مسئول انتخاب کردیم. از سال 1381 به بعد بنده تا به امروز به مدت 16 سال است که این جلسات را بی وقفه اداره می‌کنم.  در این نشست‌ها اهل قلمی که از نظر قلمی جوان هستند مدام تغییر می‌کنند و هر دوره با گروه هایی جدید روبه‌رو می‌شویم.



در این جلسات صرفا داستان‌خوانی انجام می‌گیرد یا تکنیک‌های داستان‌نویسی هم آموزش داده می‌شود؟
حوزه هنری هم کلاس‌های آموزش داستان دارد هم این جلسات را. این جلسات معمولا برای کسانی برگزار می‌شود که کلاس‌های مبانی داستان را چه در حوزه و چه زیرنظر استادانی که مورد تایید حوزه باشند،‌گذرانده باشند. شرط ورود به نشست‌های سه‌شنبه برای کسانی که دوره‌ای نگذرانده‌اند، ارائه سه داستان کوتاه قابل قبول است. می‌شود گفت این جلسات کارگاهی است. مهم‌ترین محور اتفاقات این نشست‌ها،‌خوانش و نقد داستان‌های اعضا است. البته گاهی در هر فصل یک رمان هم نقد می‌شود.

درون‌مایه این رمان‌ها هم مذهبی و انقلابی است؟
همیشه اینطور نیست. رمان‌هایی مطرح می‌شود که ارزش نقد داشته باشند یا اینکه رمان‌هایی که بی‌دلیل مطرح شده‌اند، دلایل پرفروش‌شدن‌شان و شهرت اثر مورد بحث قرار می‌گیرد. البته در یکی دوسال اخیر رمان‌های حوزه انقلاب را نقد کرده‌ایم. بنا در این جلسات بر این است که از تحت‌تاثیر قرارگرفتن در جوهای کاذب نجات پیدا کنند. یک بخشی از این جلسات به نقد آثار شاخص اختصاص دارد. حتا داستان‌هایی که به لحاظ محتوایی مجوز انتشار نداشته شامل این نقد می‌شود چون استدلال‌مان این است که شرایط داستان‌نویس با فرد عادی که مصرف‌کننده داستان است فرق می‌کند. ما آثار بسیاری از صادق هدایت،‌ بزرگ علوی و نویسندگان خارجی مانند مارکز را نقد کرده‌ایم.

چه نویسندگان شاخصی محصول این نشست‌ها بوده‌اند و بعد از شرکت در این نشست‌ها صاحب اثر شده باشد؟
هنگامی که مسئولیت بخش داستان واحد ادبیات را پذیرفتم، برای اولین بار یک کلاس رسمی آموزش داستان‌نویسی در سال 1365 برگزار کردم. در آن زمان کسی که بتواند تمام عناصر داستان را به تنهایی درس بدهد نداشتیم و به همین جهت عناصر شش گانه داستان را تقسیم و هر مبحث را به یک  نفر واگذار کردیم. از دکتر گلزاری برای بخش شخصیت پردازی استفاده کردیم و مرحوم سید حسن حسینی بخش دیگری از این مباحث را درس داد. در آن دوره فقط هشت نفر از توابین گروه‌های سیاسی از سازمان منافقین، چریک‌های فدایی خلق و با حبس‌های پنج سال به بالا  پذیرفته شدند و برخی از آن‌ها صاحب کتاب شدند و حتا تعدادی از آن‌ها در راه آرمان‌های انقلاب قلم زدند و تبدیل به چهره‌های شاخصی شدند. شما اسامی آن‌ها ار می‌دانید اما از پیشینه آن‌ها اطلاعی ندارید. ما هرگز در پذیرش اعضا تنگ‌نظری و سخت‌گیری بی‌دلیل نداشتیم. در همان دوره اول برگزاری، عده بسیاری شرکت کردند. این کلاس‌ها به صورت تفکیکی آقا و خانم با تعداد بیش از 40 نفر در هر کلاس تشکیل شد که از این دوره بیش از 17 نفر نویسنده درآمد که امروز همگی شناخته‌شده و برنده جوایز مختلف هستند.

مانند چه کسانی؟ می‌توانید نام ببرید؟
بله. از  آقای محسن مومنی رییس فعلی حوزه هنری بگیرید تا تا راضیه تجار و محمدعلی گودینی،‌ علی‌اکبر والایی،‌ زهرا زواریان،‌ جواد جزینی،‌ سمیرا اصلان‌پور فروزنده خداجو و...



این نویسندگان هنوز هم در حوزه هنری فعالند؟
اغلب ماندند و برخی از این افراد هنوز هم هستند. مانند خانم اصلان‌پور و خانم تجار و این افراد حوزه هنری را خانه اول خود می‌دانند.

فعالیت این نشست‌ها تنها به نقدو خوانش ختم می‌شد؟
غیر از آموزش‌های کلاسی، آموزش‌های غیرحضوری هم داشتیم. برای کسانی که امکان حضور نداشتند. داستان‌های این افراد به صورت مکاتبه‌ای نقد می‌شد. به آن‌ها اموزش داده می‌شد و از آن جمله افراد می‌توانم از مرحوم فیروز زنوزی جلالی نام ببرم که اولین داستان‌شان را در گاهنامه داستان خودم چاپ کردم تا محمدرضا بایرامی و داود غفارزادگان، ابراهیم حسن‌بیگی،‌ جلال توکلی،‌ مجیددرخشانی،‌مریم ضمانتی‌یار و امثال آن‌ها که الان صاحب آثار متعدداند.
آثار ایشان از طریق مکاتبه نقد و ارسال می‌شد. آن‌ها هم دوباره کارهایشان را اصلاح کرده و می‌فرستادند. شاید برایتان جالب باشد که بگویم برخی از این داستان‌ها بعد از چند بار فرستادن و اصلاح و نقد هم باز نیاز به اصلاح داشت. آن شخص مسئول پاسخگویی مجبور می‌شد که در نهایت خودش آن داستان‌ها را دوباره بازنویسی کند و برخی از این آثار ویراستاری غلیظی لازم داشت. ولی این چیزها هرگز قید نمی‌شد.
مجموعه کتاب‌های «گاهنامه داستان» که به بیش از سی عنوان رسید و در سوی حوزه هنری چاپ می‌شد، حاصل هنرجویان مکاتبه‌ای و راه دور حوزه هنری بود.  یک دوره مسول اولیه آن مرحوم محسن سلیمانی بود و بعد هم من و یک دوره هم داریوش عابدی و این کار ادامه داشت. در واقع این دو کتابی که تحت عناوین «سه‌شنبه‌های دوست‌داشتنی» و « مثل روزهای زندگی» منتشر شده‌اند ادامه همان راه است. البته این آثار محصول مخاطبان حضوری این نشست‌ها بوده است. «مثل روزهای زندگی» یک اسم فراگیر کلی است که مضمون کلی داستان‌های این کتاب را دربرمی‌گیرد و به علت اعمال تمایز با کتاب قبلی این نام را در نظر گرفتیم.

به طور کلی هدف اصلی این نشست‌ها  چه بوده است؛ پرورش نویسنده  یا نقد داستان؟
اصولا در کلاس‌های آموزش داستان مانند مبانی داستان هم  هنرجویان در پایان دوره یکی از این چند حالت را پیدا می‌کنند،؛‌در بهترین حالت این‌ها نویسنده می‌شوند. در رده بعدی منتقد می شوند و در رده سوم اگر نویسنده و منتقد نشوند می‌توانند این مباحث را تدریس کنند و در پایین‌ترین رده، آن‌ها داستان‌شناس می‌شوند و بعد از آن هر داستانی را نمی خوانند و ارتقا ذوق ادبی پیدا می‌کنند. در این کلاس‌ها هیچ‌کس بی‌بهره نمی‌ماند و حتا برخی از این افراد مدیر هنری برخی سازمان‌ها و رسانه‌ها می‌شوند. این جلسات هم این نقش را داشته است. برخی از کسانی که این جا می‌آمده‌‌اند بعد از مدتی توانایی نقدشان بیشتر از داستان نویسی می‌شد که البته به نظرم نیاز امروز به منتقدان هم زیاد است. بحث دیگر هم فضای اخلاقی و معنوی این جلسات است. حوزه هنری سالم ترین فضا را برای جوانها و خانم‌ها فراهم کرده و روابط افراد از حد شرعی و عرفی تجاوز نمی‌کند و از این نظر اعتماد بسیاری از خانواده‌ها را به خود جلب کرده و افتخار این بخش هم کمتر از بخش علمی آن نیست.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها