آیین رونمایی و بررسی کتاب «ساختارشکنی در پژوهش اجتماعی پارادیم جنسیتی» برگزار شد
نورائینژاد: متاسفانه در پژوهشها صدا و مسایل زنان دیده نمیشود
نورائینژاد با بیان اینکه متاسفانه در بسیاری از پژوهشها صدا و مسایل زنان دیده نمیشود و زنان در جامعه ما در عرصه پژوهش مهجورند، گفت: اگرچه روش کیفی برای بررسی مساله جنسیت در پژوهش بهتر است اما آنچه که در این بین مهم است شناخت از معرفتشناسی فمینیستی است. روش تحقیق پژوهش جنسیتی از همین منظر مطرح میشود و در آن به سوژه اجازه میدهد تمام تجربیات، ذهنیات و... خود را به پژوهشگر منتقل کند.
عباس محمدی اصل در این نشست با بیان اینکه نابرابرهای جنسیتی یکی از مشکلات اصلی بشر است که در طول تاریخ اتفاق افتاده است، گفت: این موضوع چون در تاریخ پیچ و تابهای بسیاری خورده گاهی قابل تشخیص است و گاهی نه، اما تا زمانی که این نابرابری میان جنس زن و مرد حل نشود، ما مشکلاتمان حل نمیشود و اگرچه ممکن است مسائل ما عینی نباشد ولی وجود دارد! ما به واسطه تاریخ 10 هزار سالهمان مشکلات ذهنی بسیاری داریم و صرفا با نوسازی و ساخت و ساز و دستاوردهای توسعه نتوانستیم کاری از پیش ببریم.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: بنابراین به دلیل زمینههای تاریخی و ذهنی، نظم فرهنگی مستولی بر نهادهای فرهنگی در ایران بازتولید میشود. از سوی دیگر دانشگاهها ما تنها به مسایل عینی توجه کردند و صد سال گذشته نشان داد که این موضوع ما را به توسعه یافتگی نمیرساند. دیدگاههای چپگرا هم در ایران موجب شده اقتصاد بیشتر مورد توجه قرار گیرد. به هر حال ما تا وقتی به قول کانت از درون به روشنگری نرسیم کاری از پیش نمیبریم و نمیتوانیم از مرزهای محدود کننده جلوتر برویم.
وی افزود: من 20 سالی میشود که روی مساله جنسیت کار کردم و متاسفانه این کار موانع و محدودیتهایی داشته است با این وجود تلاش کردم تا بیش از 30 جلد کتاب این موضوع را در سرفصلهای مختلف روشن کنم. این کتاب نیز درباره ارتباط جنسیت با روش تحقیق است و اینکه جنسیت چه تاثیری روی روش تحقیق دارد و آیا میتواند به نابرابری جنسیتی برسد؟
این استاد دانشگاه برای تشریح بیشتر این موضوع توضیح داد: پیش فرض فیلم پوآرو این است که جنایتی اتفاق افتاده و کاراکترهای داستان و مخاطبان فیلم هم میدانند خوب و بد چیست؟ از سوی دیگر ما از طریق زبان به حقیقت در پایان داستان میرسیم. پس باز مفروض کارگردان این است که مخاطبان و کاراکترها شیوه استدلال پوآرو را میشناسند و میپذیرند. در مجموع این عناصر یعنی اینکه زبان فیلم فهمیدنی است! اما شما فرض کنید داستان شکل دیگری داشت و ما زبان مشترکی نداشتیم و هر یک نمیتوانستیم به فهم درستی از دیگری برسیم. از سوی دیگر بسیار مهم است که زبان هم استدلالپذیر باشد. نتیجه این است که بین مخاطب و فرستنده هیچ تفاهم و اشتراکی اتفاق نمیافتد و به سکوت میرسیم.
به گفته محمدی اصل، ما در این کتاب میخواهیم از طریق روش تحقیق علمی درباره زنان، جنسیت، نابرابرهای جنسیتی و ... به نتایجی برسیم. اما معلوم نیست این روش میتواند ما را به حقیقت برساند یا خیر؟ از سوی دیگر بیان حقایق در ذهن مخاطب چگونه تفسیر میشود؟ پس باید تلاش کنیم نتایج درباره موضوعات مورد بحث را قانونمند و تفسیر کنیم و ارتباط بین مفاهیم برقرار کرده و در این ارتباط فرضیهسازی و در نهایت به نظریهپردازی بپردازیم. این شیوهای است که اثبات گرایی در موضوعات علمی کاربرد دارد. اما روشهای کیفی هم به وجود آمدند تا ببینند مسایل ذهنی و مشکلات آنها چیست. امروز البته روشهای ترکیبی هم در روش تحقیق هستند اما این روشها در شناخت مساله جنسیت کارامد نیستند چون برآمده از جهان مردانه هستند و موضوع زنان در حاشیه است و عمق آن کاویده نمیشود.
وی تاکید کرد: ما وقتی با این روشها درباره زنان تحقیق هم میکنیم باز میبینیم که زبان مورد استفاده و منطق ما مذکر است و بعد میخواهیم با یک زبان و منطق مذکر درباره زنان سخن بگوییم! پس روش تحقیق بسیار مهم است و دامنه آن بسیار گسترده است و به ویژه این روش برای موضوعات ارزشی مانند جنسیت حساستر است.
مریم جلالینائینی ناشر کتاب نیز با اشاره به آشنایی خود با عباس محمدی اصل گفت: ایشان باب جدیدی در این حوزه با تالیفات خود گشوده است. وی کتابهای بسیاری نوشته و قلم بسیار خوبی دارد و از معدود افراد آکادمیک هستند که کاری به ترجمه ندارد و به دنبال تالیف است. ترجمه اگرچه خوب است اما ما ملتی هستیم که ادعای زیادی داریم و باید به دنبال تولید فکر و نظریه باشیم که وادی پرخطری است. ایشان نیز وارد این حوزه شده و کتابهای بسیاری درباره زنان تالیف کردند. نگرش او به زنان امیدبخش است.
وی با اشاره به دشواریهای روش تحقیق درباره مساله جنسیت زنان گفت: باید روی روشهای جدید تحقیق در حوزه زنان و مسایل اجتماعی کار کرد. وقتی پژوهش اجتماعی از سوی نویسنده کتاب مطرح شد من تاکید کردم که این نگاه جدید و ساختارشکن است و میتوانیم این موضوع را دنبال کنیم.
رودافشان، کارشناس ارشد مطالعات زنان نیز از منظر جامعهشناسی و مطالعات زنان به موضوع کتاب حاضر پرداخت و افزود: جای خالی یک پژوهش مرتبط با حوزه جنسیتی همواره احساس میشده است ما میخواستیم از علم جامعهشناسی در این باره استفاده کنیم اما متاسفانه تمام روشها و نظریههای این رشته از مردها برگرفته شده پس فمینیسم به کمک جامعهشناسی آمد تا به زنان در کنار مردان نگاه شود.
وی ادامه داد: رشته مطالعات زنان از همین منظر متولد شد و البته باز در این رشته جای یک پژوهش خاص درباره پژوهش در مساله جنسیت احساس میشود. متاسفانه در بسیاری از پژوهشها صدا و مسایل زنان دیده نمیشود و زنان در جامعه ما در عرصه پژوهش مهجور هستند پپس لازم بود که از دیدگاه یک روش متناسب به مسایل زنان پاسخ داده شود. روش کیفی از همین منظر زنان را به صورت نزدیک مورد مطالعه قرار داد. این کتاب و انتشار آن در سطح جامعه به نوعی ساختارشکنی از روشهای رایج درباره بررسی مسایل زنان است. چون حتی اگر با روشهای معمول کمی مسایل زنان بررسی شود باز از آنجا که برآمده از نگاه مردانه است کارآمد نیست پس لازم است تا روش ویژهای برای بررسی مسایل زنان در نظر گرفته شود.
به گفته رودافشان، کتاب حاضر به وسیله روشهایی مثل مصاحبه، تحلیل محتوا و... میتواند به موضوع پژوهش نزدیک شود و از طریق مشارکت با آن سعی میکند زوایای پنهان را روشن کند. این کتاب با وجود متن سنگینی که دارد اما اثر قابل توجهی است و شاید بارها باید این اثر را مطالعه کرد تا درونیات آن را درک کرد. به هر حال جای خالی این اثر بسیار احساس میشد.
نورائینژاد، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی نیز درباره روش تحقیق و نسبت آن با جنسیت توضیح داد: در چنین فضای فرهنگی انتشار این کتاب اقدام جسورانهای است. نویسنده کتاب شجاعت به خرج داده و این موضوع را بررسی کرده گرچه مولف به لحاظ سابقه کار علمی پرداختن به این عرصه برایش سخت نیست اما به هر حال بررسی مساله جنسیت کار دشواری است.
وی ادامه داد: این کتاب در عین اینکه مطالعهاش سخت و پیچیده است اما لذتبخش است چون حاوی مثالهای برای بررسی زندگی است. کتاب به این سوال پاسخ میدهد که علم چگونه شکل گرفته و اتفاقا علم مردانهای هم هست. کتاب بیان میکند در شرایطی که علم مردانه است و مظاهر آن را در مفاهیم مختلف ببینیم چه کاری میتوانیم بکنیم که از این دانش فاصله گرفته و به تعریفی دانشی برسیم که پارادایم جنسیت هم در آن دیده شود.
وی افزود: کتاب از 9 فصل تشکیل شده و در آن سعی شده از روش تحقیقی جنسیتی سخن گفته باشد. بررسی علم جامعهشناسی به عنوان مادر علم و روشهای تحقیق موجود در آن اعم از کیفی و کمی از مسایلی است که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین در کتاب به روش کیفی و ویژگی تعاملی آن بین محقق و مخاطب پرداخته میشود که میتواند یکی از روشهای مورد اعتماد بین پژوهشگر و مخاطب باشد.
به گفته نورائینژاد، نویسنده کتاب اما پافراتر گذاشته و میگوید اگرچه روش کیفی برای بررسی مساله جنسیت در پژوهش بهتر است اما آنچه که در این بین مهم است شناخت از معرفتشناسی فمینیستی است. روش تحقیق پژوهش جنسیتی از همین منظر مطرح میشود و در آن به سوژه اجازه میدهد تمام تجربیات، ذهنیات و... خود را به پژوهشگر منتقل کند.
وی با بیان اینکه کتاب حاضر از علوم مختلف نگذاشته و دلایل مردانه شدن آن را بیان میکند، گفت: این اثر در نهایت میگوید برای اینکه دنیای بدون مرز جسنیتها داشته باشیم باید به معرفتشناسی جنسیتی بیشتر بپردازیم.
علیمرادی، کارشناس علوم سیاسی این نشست نیز برخی از نظریات فیلسوفان را درباره مساله زنان بیان کرد و گفت: یکی از مهمترین رسالتهای معرفتشناسی جنسیتی این است که نشان دهد چگونه به لحاظ کمی و کیفی علم صورتی مردانه یافته است. فیلسوفان طی تمدن دیدگاه مختلفی نسبت به زنان داشتهاند به طور مثال ارسطو انسان را به صورت یک حیوان ناطق معرفی میکند که عقل را به مردان و زایش را به جنس دوم اختصاص میدهد. بر همین اساس فلسفه او صورتبندی میشود. افلاطون، دکارت، هابز و ... نیز دیدگاههای متفاوتی نسبت به زن داشتهاند ولی اغلب آنها نگاه منفی به زن دارند در صورتیکه ما اگر بخواهیم توجه کنیم میبینیم که زنان بسیار زودتر از مردان به اندیشه خلق کردن رسیدهاند.
وی عنوان کرد: یکی از کاملترین سیستمهای عصبی به زنان تعلق دارد و آنها به دلایل مسایل مرتبط با زایش در تمدن آفرینی نقش موثری داشتند.
بخش دوم این نشست نیز به پرسش و پاسخ حاضران اختصاص داشت.
نظر شما