شنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۹
حق حیات ادبی برای ژانر علمی تخیلی قائل نیستند

کارشناسان معتقدند در جامعه ما علم هنوز به یک گفتمان کلی تبدیل نشده است و دانش و بینش لازم و کافی برای تولید آثار در ژانر علمی تخیلی وجود ندارد، از سویی هیچ‌گونه ارتباطی بین دانشگاه و ادبیات وجود ندارد به‌طوریکه به نظر می‌رسد اساتید دانشگاه نوشتن داستان علمی تخیلی را کسرشان می‌دانند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- ملیسا معمار: پیش‌بینی حوادث آینده و اطلاع از دست‌آوردهای حاصل از پیشرفت علم و تکنولوژی و همچنین دانستن آنچه که در گذشته بشر رخ داده و ما از آن بی‌اطلاعیم برای اغلب ما جالب و جذاب است. یکی از مواردی که می‌تواند به ما در دست یافتن به این اطلاعات کمک کند، آثار علمی تخیلی اعم از کتاب‌های داستان، فیلم‌ها، انیمیشن‌ها و ... است. اما در بین آثار تالیفی و ترجمه‌ای که در کشور ما منتشر می‌شود و حتی فیلم‌هایی که ساخته می‌شود، درصد ناچیزی به این‌گونه آثار اختصاص دارد. درحالیکه این‌گونه آثار نقش به‌سزایی در پرورش تخیل مثبت و کسب اطلاعات جالب درباره آنچه نمی‌دانیم، دارند. 

مجموعه سه جلدی «دنیای آدم‌نباتی‌ها» نوشته ضحی کاظمی که از سوی نشر هوپا منتشر شده ازجمله آثار تالیفی در ژانر علمی تخیلی است. «دنیای آدم نباتی‌ها»داستان سه نوجوان ماجراجو را بیان می‌کند که نه در زمان ما بلکه در آینده زندگی می‌کنند. بعد از جنگ جهانی پنجم همه‌چیز تغییر کرده، خبری از حیوانات و گیاهان نیست و انسان‌ها دیگر به شکلی که امروز می‌شناسیم نیستند؛ انسان‌ها دو دسته‌ شده‌اند، آدم‌های تیپ «الف» که فقط کار می‌کنند و آدم‌های تیپ «ی» که فقط می‌خورند و می‌خوابند و بازی می‌کنند. اینکه نویسنده چقدر در خلق این مجموعه موفق بوده، پرسشی است که در نشست «بررسی جایگاه ژانر علمی تخیلی در ادبیات نوجوان با نگاهی به مجموعه تالیفی «دنیای آدم نباتی‌ها»» که با حضور محمد قصاع، نویسنده، پژوهشگر و مترجم حوزه کودک و نوجوان و نوید فرخی، نویسنده و پژوهشگر، در خبرگزاری کتاب ایران برگزار شد، مطرح کردیم و به بررسی جایگاه، ضرورت و چالش‌های ژانر علمی تخیلی در ادبیات و کتاب‌های حوزه کودک و نوجوان پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.
 
آیا ضرورت نوشتن ژانر علمی تخیلی در کشور ما احساس شده است؟

محمد قصاع: ادبیات علمی تخیلی در اروپا و امریکا در 70 سال گذشته دچار تحولات زیادی شده است مانند دوران نقره‌ای، طلایی، موج جدید، سایبر پانک و غیره. یکی از مشخصات ژانر علمی تخیلی تحول‌پذیر بودن آن است. عده‌ای مسائلی را مطرح می‌کنند. 20 سال بعد همه چیز عوض می‌شود و عده دیگری می‌آیند مسائل دیگری را بیان می‌کنند. ادبیات علمی تخیلی هویت و ماهیت پویا دارد و همین مساله و تحول تعریف ادبیات علمی تخیلی را دشوار می‌کند. عموما نویسندگان ما به صورت حسی با ادبیات علمی تخیلی آشنا هستند چون متون نظری وجود ندارد مگر اینکه فردی با زبان انگلیسی آشنا باشد و متونی در این حوزه را ببیند و بخواند. تا زمانیکه تعداد آثار علمی تخیلی در ایران زیاد نشود نیاز به مباحث نظری و تئوری ضروری به نظر نمی‌رسد.
  
چرا در تالیف کتاب‌های کودک و نوجوان خیلی به ژانر علمی تخیلی ورود نکرده‌ایم و اغلب آثاری که در این ژانر منتشر شده، در حوزه ترجمه است، و رغبت زیادی در ناشران و نویسندگان برای پرداختن به این ژانر دیده نمی‌شود؟

محمد قصاع: ذهنیت علمی در کشور ما وجود دارد اما بسیاری از اساتید دانشگاه، ذهنیت علمی تخیلی ندارند. یکی از مشکلاتی که در حوزه علمی تخیلی داریم این است که هیچ‌گونه رابطه‌ای بین ادبیات علمی تخیلی و حوزه علم وجود ندارد. درحالی‌که این ارتباط در غرب به صورت تنگاتنگ وجود دارد. اما در ایران به نظر می‌رسد اساتید دانشگاه شاید کسرشان خود می‌دانند که داستان بنویسند. از سویی وقتی ادبیات کتاب‌های علمی را می‌بینیم راحت قابل فهم نیست و دربهترین حالت از سوی یکی از استادان دانشگاه ترجمه شده که شغلش ترجمه نیست و بیشتر به دلیل احساس مسئولیت و رفع کمبودی که وجود دارد این کار را کرده است. و اگر این کتاب را یک مترجم ادبیات ترجمه می‌کرد، ترجمه بهتری ارائه می‌داد. درواقع در کشور ما هیچ‌گونه ارتباطی بین دانشگاه و ادبیات وجود ندارد. البته شاید علت عدم گرایش استادان دانشگاه به تالیف کتاب‌های علمی تخیلی، پایین بودن درآمد حاصل از تالیف کتاب است. ما دچار مشکل اقتصاد نشر هستیم. اقتصاد نشر ما بیمار است و نمی‌تواند درآمد کافی برای نویسنده، ناشر و تصویرگر بوجود آورد.
 
 
محمدقصاع

به نظر شما در مجموعه «دنیای آدم نباتی‌ها» نویسنده تا چه اندازه توانسته است به مولفه‌های اصلی این ژانر نزدیک شود و آیا مواردی بوده که نویسنده به آن‌ها توجه نداشته است؟

محمد قصاع: وقتی صحبت از مولفه‌ها می‌شود اول باید به مولفه‌ها بپردازیم و بعد ببینیم در این کتاب وجود دارد یا نه. بی‌شک نویسنده این مجموعه علمی تخیلی‌خوان هست چون رد رمان‌های زیادی را در این کتاب دیدم. وقتی راجع به مولفه‌ها صحبت می‌کنیم از چند منظر می‌توان با آن برخورد کرد و آن را شناخت؛ نخستین منظر این است که ببینیم عناصری که در ادبیات علمی تخیلی وجود دارد تا چه اندازه در این کتاب وجود دارد. همانطوری که من در کتاب «پژوهشی در ادبیات علمی تخیلی» به بیش از 140 مورد از عناصر داستانی که عمومیت دارند، اشاره کرده‌ام. یکی از آن‌ها ربات‌ها هستند. این داستان حالت پس از فاجعه است که در ژانر علمی تخیلی می‌گنجد. بنابراین در پایین‌ترین سطحی که می‌توانیم با ادبیات علمی تخیلی برخورد کنیم، عناصر داستانی است و آن عناصر اینجا وجود دارد.
 
دومین سطح برخورد ما این است که به کاربردهای ادبیات علمی تخیلی فکر کنیم. ادبیات علمی تخیلی کاربردهای گوناگونی دارد اما دو کاربرد آن عمده است. یکی از آن‌ها این است که نویسنده از طریق داستان علمی تخیلی تلاش می‌کند برخی مفاهیمی که مربوط به گذشته بوده را بیان کند مثل سفر فضایی و سفر در زمان. دومین کاربرد این است که داستان‌هایی هستند که با تاثیر از پیشرفت علم به انسان و جامعه می‌پردازند. نوع اول که علم در آن خیلی قوی است به آن علمی تخیلی سخت می‌گوییم که معمولا یا مخاطبانش کمترند یا افرادی هستند که علمی تخیلی‌خوان حرفه‌ای هستند یا در محیط‌های علمی کار می‌کنند. اما گروه دوم که بیشتر به تاثیر اجتماعی این داستان‌ها می‌پردازند، علمی تخیلی نرم نام دارند. در این مجموعه چیزی به عنوان بیان موضوع علمی جدیدی نمی‌بینیم که بخواهد مبحث جدیدی در علم را بیان کند یا گمانه‌زنی کند. بنابراین مجموعه «دنیای آدم نباتی‌ها» از دسته اول نیست اما می‌توانیم در دسته دوم قرارش دهیم.
 
اصولا علمی تخیلی سخت در جوامعی بیشتر نوشته می‌شود که علم خیلی پیشرفت کرده باشد مثل اروپا و آمریکا اما در جامعه ما که علم هنوز به یک گفتمان کلی تبدیل نشده است یا علمی تخیلی هارد نداریم یا بسیار کم است. البته نمونه‌هایی در ایران داریم و جالب این است که عموما این آثار از سوی افراد تحصیل‌کرده در حوزه علم نوشته شده است. سومین مرحله‌ای که می‌توانیم بفهمیم این اثر جزء آثار علمی تخیلی است یا نه، تعاریفی است که ارائه می‌شود. براین اساس کاملا می‌توانیم اختلاف نظر داشته باشیم و ممکن است بعضی کارشناسان بگویند این اثر بین ژانری است. افرادی که علاقه خاصی به ژانر علمی تخیلی دارند، وقتی اثر علمی تخیلی در ایران می‌بینند خوشحال می‌شوند و دوست دارند تا جایی‌که می‌توانند حیطه ژانر علمی تخیلی را باز نگه دارند و اجازه ورود آثار بیشتری را به این حوزه دهند. به نظر من نباید خیلی سخت‌گیرانه برخورد کرد چون ما در دوره تمرین هستیم. ممکن است براساس برخی از تعاریف سخت‌گیرانه این کتاب‌ها علمی تخیلی نباشد و ممکن است براساس برخی تعاریف باشد. یکی از این تعاریف این است که اگر خود نویسنده بگوید اثری که نوشته در ژانر علمی تخیلی است، قابل قبول است. پس از این نظر این اثر جز ژانر علمی تخیلی است. ولی بعضی از تعاریفی که کلارک یا آسیموف ارائه می‌دهند و براساس بینش علمی سخت خودشان است، این‌گونه آثار را به عنوان علمی تخیلی قبول نمی‌کنند. بنابراین در سطح تعاریف درباره این مجموعه جای بحث باقی است.
 
براساس صحبت‌هایی که شد ضحی کاظمی چقدر در تالیف اثر در ژانر علمی تخیلی موفق بوده‌ است؟

نوید فرخی: بی‌شک موفق بوده‌ است چون یک اصل داستان‌نویسی می‌گوید مهم نیست بهترین باشی مهم این است که اولین باشی. این اولین بودن سبب می‌شود کار دیده شود. شاید اگر این اثر از بین 100 اثر دیگر بیرون می‌آمد، معیارهایی داشتیم و بیشتر می‌سنجیدیم و براساس سایر آثار ممکن بود این اثر بالا بیاید یا نیاید. به نظر من افق‌های علمی تخیلی سه جنبه دارد که می‌توان باتوجه به آن‌ها این اثر را بررسی کرد. نخست جنبه آینده است که دغدغه مشترک همه انسان‌هاست. همه می‌خواهند بدانند در آینده چه اتفاقی می‌افتد. علمی تخیلی پتانسیل و نقش پیش‌گویانه‌ای دارد که می‌تواند آینده را به ما نشان دهد. در لیستی که بنیاد جهانی چالش‌ها در سال 2015 منتشر کرد 12 خطر و تهدیدی که طی 100 سال آینده بشریت را تهدید می‌کند، ذکر شده بود. مورد چهارم لیست تغییرات آب و هوایی و مورد ششم خطر یک جنگ هسته‌ای بود و جالب این است که مورد اول لیست هوش مصنوعی بود. و پیش‌بینی می‌شود موضوعی که پیش از تحققش از سوی نویسندگان علمی تخیلی یاد شده بود و الان به تحقق پیوسته و به نقطه‌ای رسیده که می‌توان آن را ارزیابی کرد، طی صدسال آینده به جایی می‌رسد که می‌تواند بشریت را تهدید کند. افق دوم از نگاه من، پیوند علم و ادبیات است.

بسیاری از نویسندگان علمی تخیلی معتقدند زندگی بشر یک داستان علمی تخیلی است مخصوصا در عصر حاضر و زندگی ما متکی و وابسته به فضای علمی است. داستان‌های علمی تخیلی پیوند مبارکی را بین ادبیات و علم بوجود می‌آورند که هم جویندگان علم را به مطالعه آثار ادبی سوق می‌دهد و هم شوروشوقی ایجاد می‌کند که نویسندگان علمی را به پدیدآوردن اثر در این حوزه تشویق می‌کند. البته این یک شمشیر دولبه است و ممکن است دقیقا چیز مثبتی از آب درنیاید و افرادی که اطلاعات داستان‌نویسی کافی ندارند یا افرادی که اطلاعات علمی کافی ندارند، وارد شوند و آثار ضعیفی خلق کنند. سومین افق بحث راهبری علم است. بجز اینکه ژانر علمی تخیلی جریان و عواقب را نشان می‌دهد، می‌تواند جریان ساز باشد و ایده‌هایی را مطرح کند که جامعه علمی از آن بهره ببرد. اینکه ربات‌ها، گوشی همراه، زیردریایی و ... قبل از ساخته شدن‌شان از سوی نویسندگان علمی تخیلی پیش‌بینی شده‌‌اند، نمی‌تواند تصادفی باشد. این گونه ادبی ظرفیت راهبری علم را دارد. براساس این افق‌ها می‌توان گفت ضحی کاظمی دو سوم کار را انجام داده است یعنی در بحث عواقب آینده و پیوند علم و ادبیات موفق بوده اما در بحث علمی حرکت قابل توجهی انجام نشده است.
 
محمد قصاع: ما ایرانی‌ها خیلی دوست داریم در هر کاری که انجام می‌دهیم، اولین باشیم. ولی در این دوره بعید می‌دانم کسی بتواند اولین باشد. پیش از این هم رمان‌های علمی تخیلی در ایران نوشته شده است و من در همه کتاب‌ پژوهشی‌ام تا سال 1386 حداقل 80 عنوان گردآوری کرده‌ام. اما در دهه اخیر جهشی اتفاق افتاده است. البته هنوز عده‌ای جبهه‌گیری دارند و ادبیات علمی تخیلی را ادبیاتی می‌دانند که انسان را از واقعیت دور می‌کند و به بچه‌ها آسیب می‌رساند و زیادی آن‌ها را در تخیلی می‌برد. درحالی‌که ادبیات ابزار است و یک‌سری پیام‌ها را به صورت غیرمستقیم ارائه می‌دهد. در این حالت ادبیات علمی تخیلی با بدنه اصلی ادبیات ندارد و کابردی که ادبیات دارد علمی تخیلی هم دارد. اینجا ادبیات است حتی علم را هم در قالب ادبیات می‌بینیم. اندیشمند خط می‌دهد و نویسنده علمی تخیلی باید اندیشمند باشد. در این شرایط نویسنده علمی تخیلی که دانشمند باشد جایگاهش خیلی بالاتر است. تا زمانی که این اتفاق نیفتد ما کمتر علمی تخیلی سخت می‌بینیم و بیشتر علمی تخیلی نرم می‌بینیم. اما نکته این است که ادبیات علمی تخیلی صرفا معطوف به آینده نیست می‌تواند معطوف به گذشته هم باشد.
 
 
نوید فرخی

آقای فرخی با توجه به افق‌هایی که اشاره کردید، این مجموعه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
نوید فرخی: اگر بخواهم به طورکلی صحبت کنم، می‌توانم بگویم این کتاب در پیش‌بینی آینده و تعیین مسیر پیش روی بشریت موفق بوده و پادآرمان شهری را نشان داده است البته در دو کتاب اول به سختی می‌توان تشخیص داد که جامعه انسانی ما هست یا نه و در جلد سوم مشخص می‌شود. در بررسی اجمالی این مجموعه باید بگویم شروع داستان در جلد اول برای خواننده علمی تخیلی‌خوان شروع خوبی بود و فضایی که پیش روی مخاطب قرار می‌دهد نوید داستان خوبی را می‌دهد اما درعین حال به دلیل اینکه با تکثر اسامی در یک صفحه روبه‌رو می‌شویم شروع داستان برای کسی که علمی تخیلی‌خوان نیست، جذابیت زیادی ندارد. همچنین تا پایان فصل یک یا دو جلد نخست، هدف و نیت نوجوان‌های داستان مشخص می‌شود که می‌خواهند فرار کنند و برنامه خاصی هم ندارند و مقداری لو دهنده است و خط داستان در فصل‌های ابتدایی لو می‌رود. و ماجراجویی‌هایی که در فصل سوم بوجود می‌آید سبب می‌شود علی رغم اینکه داستان لو رفته مخاطب به خواندن داستان ادامه دهد. در فصول 3 و 4 می‌شنویم که دو تا از شخصیت‌ها درباره آدم نباتی‌هایی صحبت می‌کنند که اصلا کار نمی‌کنند و این سوال در دو جلد ادامه پیدا می‌کند که نهایتا در پایان جلد سوم به آن پاسخ قانع‌کننده‌ای داده می‌شود.

نکته جالب دیگری که وجود دارد تیم‌های آبی و قرمز است که بدون منطق با هم درگیر هستند تا زمانی که تماشاگران با هم درگیر شوند و بطور غیرمستقیم به آیین‌ها، مکاتب، ایدئولوژی‌ها و گروه‌های فکری که افکاری را در جهان ترویج می‌دهند که مبنایی ندارد و خواسته‌شان این است که فقط درگیری ایجاد کنند، طعنه می‌زند. رمان اول در دوجا تعلیق خوبی دارد -منظورم از تعلیق، وضعیتی در ذهن خواننده است که نداند چه رخ می‌دهد و برایش اهمیت داشته باشد چه چیزی رخ می‌دهد- جایی که یکی از ربات‌ها به بیابان می‌رود و پاشا را می‌گیرد و با خود می‌برد. مورد دوم زمانی است که اینها در شهر آدم نباتی‌ها هستند و بازجویی می‌شوند. در طی این بازجویی پاشا را می‌برند و وقتی برمی‌گردد می‌بینیم که غمگین و ناراحت است و دلیلش هم گفته نمی‌شود و شخصیت راوی می‌گوید حالا من باید بروم بازجویی شوم و فاصله‌ای که او برود و بازجویی شود تعلیق خوبی ایجاد کرده است. در کتاب دوم مساله‌ای که جلب توجه می‌کند، تغییر راوی است. با توجه به این‌که گروه سنی هدف 10 تا 14 سال است جای سوال دارد که چرا نویسنده این کار را انجام داده است. و به نظر من غافلگیری‌اش هم چندان مثبت نیست. البته کار به صورت حرفه‌ای درآمده و نویسنده موفق عمل کرده است اما بهتر بود راوی تغییر نکند و این کار مطابق سن مخاطب هدف نبوده است.

طعنه به فضای امروز جامعه

نوید فرخی: مساله‌ دیگری که در رمان دوم و سوم وجود دارد دستگاهVD است که مشابه لپ‌تاپ است و کارهایی مشابه آن را انجام می‌دهد. و می‌بینیم که کاراکترها درگیر آن هستند و در تنهایی‌شان سراغ آن می‌روند و درگیر می‌شوند و به فضای امروز جامعه اشاره می‌کند. همچنین در بخشی از رمان گربه‌ای به نام پشمک وارد شده است که خیلی پرمو است و به سیر تکوینی شخصیت راما کمک کرده و ما از طریق آن متوجه می‌شویم که شخصیت‌ محوری این رمان ظرفیت‌هایی دارد که در انتهای داستان شکوفا می‌شود مثلا در ارتباط با مراقبت از نوزادان سرزمینش.

مورد دیگر اشاره به منشور صلح است و بیان می‌شود سرانجام چیزی که به نام صلح مطرح می‌شود، چه خواهد بود و چه کارهایی باید انجام شود تا محقق شود و آیا ارزشش را دارد یا نه. چون قرار است تیپ «الف» همیشه بارور و تیپ «ی» همیشه پرکار با عمر کوتاه باقی بمانند. با تغییر راوی در این رمان، راما که در رمان قبلی کنش‌های کمی داشت در این رمان گوی سبقت را از بقیه ربوده است و از ابتدا که پیشنهادش پذیرفته می‌شود تا سوژه نوزادان انتخاب شود و بعد هم انتخاب کشور مورد تایید قرار می‌گیرد و در نهایت هم ایده سرقت تدبیر کاراکتر راما بوده است، سبب می‌شود شناخت بیشتری نسبت به او پیدا ‌کنیم. تا نیمی از کتاب دوم مانند تابلوی نقاشی زیبایی است که با جزئیات دقیق کشیده شده است و حوادث دراماتیک کمی داریم که برای مخاطب غیر علمی تخیلی‌خوان کسل کننده به نظر می‌رسد و این فضا در فصل دوم رمان جدا می‌شود و با تعلیق سرقت نوزاد و تعیین هویت و شناخت والدینی که داریم، جذاب‌تر می‌شود. مجموعه خیلی متکی به رمان سوم است و من ندیدم مجموعه‌ای این‌قدر متکی به یک رمان باشد. یعنی دو سال عده‌ای رمانی را خوانده‌اند و شاید ناامید شده باشند که دارند یک رمان علمی تخیلی می‌خوانند و ناگهان رمان سوم منتشر می‌شود و رمزگشایی می‌کند. فضا و کاراکترها، در رمان سوم نشسته است و فقط پیرنگ خوبی می‌خواهیم تا رمان تبدیل به گل سرسبد مجموعه شود و موفق هم بوده است. حس نوستالوژیکی که در دیدار در کافه است خیلی شروع خوبی برای این کتاب است. رمان سوم در تعلیق هم موفق بوده است و ویژگی عمده آن غیرقابل پیش‌بینی بودنش است. و به گونه‌ای شبیه رمان‌های پلیسی است. درکل پایان دراماتیک کار سوم گرچه عجله‌ای هم بوده ولی باز هم نسبت به دو کار قبلی بهتر است. نکته عجیب دیگر این است که رمان سوم چاپ دوم بود و رمان اول و دوم چاپ نخست و رمان سوم مستقلا فروش بیشتری داشته است.
 
محمد قصاع: البته جلد اول در جای خوبی ختم می‌شود و حداقل سوال باقی می‌ماند با دو سه سوال کلیدی که در جلدهای بعد پاسخ داده شود. گاهی هم در یک پاراگرف نویسنده حجم زیادی از اطلاعات را به مخاطب می‌دهد که بهتر بود در چند صفحه این اطلاعات را آرام به مخاطب می‌داد مخصوصا در جلد دوم. اما رد پای رمان نویسان غربی در این کتاب به خوبی دیده می‌شود و سبک نگارش این نویسنده غربی است و شاید هم همین سبب موفقیت نسبی او شده و سعی کرده از اسامی خارجی و فضای غیرایرانی استفاده کند. انگار علمی تخیلی‌نویسان ایرانی می‌ترسند از اسامی ایرانی استفاده کنند. اما به طورکلی در نوشتن آن حوصله به خرج داده است.
 
 

این مجموعه را از نظر ویراستاری چگونه ارزیابی می‌کیند؟

محمد قصاع: به نظر من یکسری ایرادات ویرایشی به این کار وارد است. البته بحث سلیقه هم مطرح است. مثلا من ترجیح می‌دهم از کلمات تنوین‌دار استفاده نشود. همچنین من با دستور زبان بکاررفته در این رمان مشکل جدی داشتم. بعضی جملات اصلا خوب نبود. مثلا «پاشا طبق معمول اوج گرفته و بالا پرواز می‌کند» نویسنده در قسمت اول، فعل را شکسته و «است» را حذف کرده است و ویراستار هم به این نکات توجه نکرده است. هماهنگی افعال از بین رفته است یا دستور زبان درست به کار نرفته است. این در حالی است که مخصوصا برای گروه سنی کودک و نوجوان نباید از دستور زبان اشتباه استفاده کنیم. از سویی در دیالوگ حق داریم شکسته بنویسیم اما نمی‌توانیم این کار را در کل متن انجام دهیم، حتی اگر کار، متکلم وحده باشد. عدم استفاده به جا از ویرگول‌ها و نشانه‌ها، نیز خواندن را برای من که علمی تخیلی‌خوان حرفه‌ای هستم مشکل کرده است، چه برسد به مخاطب نوجوان. بنابراین نمی‌توان نمره بالایی به ویراستار داد. ویراستار و نویسنده باید در تالیف با هم همراه باشند و با هم راه بروند تا تالیف قوی شود.
 
با توجه به اینکه جلدهای مختلف این مجموعه با فاصله منتشرشده است، به‌گونه‌ای که نخستین جلد آن در سال 1395 ، جلد دوم در سال 1396 و سومین جلد در سال 1397 منتشرشده، هرکدام از جلدهای این مجموعه تا چه اندازه می‌تواند به عنوان یک کتاب مستقل تلقی شود؟

نوید فرخی: اگر جلد سوم نبود، فقط سه سرنخ جدی وجود دارد که اشاره می‌کند این جامعه ممکن است جامعه انسانی باشد شامل گربه، بتهوون و مریخ. در چنین فضایی خواننده به شک می‌افتد که آیا این جهان خیالی است یا انسانی. چون در تعریف ژانر فانتزی گفته می‌شود که داستان در جهانی کاملا خیالی اتفاق می‌افتد که زاییده ذهن نویسنده است. در ژانر علمی تخیلی با حفظ جهان حاضر و استفاده از عناصر علمی روبه‌رو هستیم. بر این اساس دو کتاب اول به ژانر فانتزی طعنه می‌زند. از سویی در جلد دوم از سزارین برای به دنیا آمدن بچه یاد شد. اما من چون نمی‌دانستم با چه دنیایی روبه‌رو هستم برایم این سوال پیش آمد که پیش از عهد رباتیک بچه‌ها چگونه به دنیا می‌آمدند، که این مساله در جلد سوم مشخص شد. درواقع جلد اول ودوم از فقدان یک آنتاگونیسم رنج می‌برد اما در جلد سوم به خوبی درآمده است. در جلد اول و دوم، دشمن جدی وجود نداشت، البته دو سه نفر بودند که نقش جدی نداشتند، و فقدان آنتاگونیسم نمایان بود. دیگر اینکه بحث مدیریت زمین در هاله‌ای از ابهام قرار داشت که این‌ها چه کسانی هستند و سوالات دیگر. حتی باتوجه به اینکه دوگونه انسانی در این مجموعه قرار دارند شامل تیپ «الف» که به نظر می‌آید افراد کند ذهنی هستند و تیپ «ی» که افراد پرکاری هستند و شهروند درجه دوم محسوب می‌شوند و در دوجلد اول برای مخاطب این سوال پیش می‌آید که چرا این افراد پرتلاش باید به تیپ «ی» خدمات رایگان ارائه دهند. و این سوالات در جلد سوم پاسخ داده می‌شود.

در عین حال هنوز هم یکسری پارادوکس‌هایی که هرکتاب جدا منتشر شده، وجود دارد. اما درعین حال پارادوکس‌هایی هم وجود دارد که برطرف نشده است. یکی اینکه درکتاب دوم نوزادی را می‌دزدند و به کشور دیگری می‌برند و در آپارتمانی نگه می‌دارند و بعد از دو روز بچه مریض می‌شود به این دلیل که این نوزاد برای این سرزمین سازگار نیست و مریض شده است. اما در کتاب سوم گفته می‌شود همه بچه‌ها مثل هم هستند. و یکپارچگی متن خدشه‌دار شده است. جای دیگری گفته می‌شود آمارها نشان می‌دهد بچه‌هایی تیپ الف می‌شوند که سن والدینشان بالاتر از 25 سال باشد، که براساس چیزهایی که مطرح شده حرف بی‌مبنایی می‌شود. همچنین پایان قسمت سوم این ظرفیت را داشت که در قالب یک کتاب بیان شود. به نظر من اگر کتاب‌ها یکپارچه منتشر می‌شد، از این پارادوکس‌ها جلوگیری می‌شد.
 
محمد قصاع: وقتی از منظر ادبیات به این مجموعه نگاه می‌کنم، به نظر من بهتر بود این مجموعه در قالب یک جلد مثلا 450 صفحه‌ای منتشر می‌شد و من قابلیت سه کتاب شدن را در آن ندیدم. و بااینکه نویسنده در نوشتن این مجموعه حوصله به خرج داده ولی ناشر در چاپ آن، عجله کرده است و بهتر بود ناشر مدتی صبر می‌کرد و همه را با هم در قالب یک کتاب منتشر می‌کرد. البته سه جلدی کردن آن شاید به دلیل شرایط اقتصادی باشد تا کمی بازده کار را بالا ببرند، ولی می‌شد همه کتاب‌ها را نگه داشت و با هم منتشر کرد.
 
باتوجه به مطالبی که گفته شد و پارادوکس‌هایی که بیان شد، آیا مجموعه این ظرفیت را دارد که ادامه پیدا کند؟

نوید فرخی:کتاب تمام شده است. یک‌سری سوالات در جلد اول و دوم بیان شده و مشکل اصلی هم در جلد سوم مطرح شده است و معمای سه‌گانه حل شده است. مگر اینکه نویسنده در حداقل 200 سال بعد زاویه دید جدیدی را مطرح کند و با همین شخصیت‌ها یا استفاده از ماشین زمان این کار را ادامه دهد.
 
محمد قصاع: البته در این حالت داستان حالت علمی تخیلی هارد به خود می‌گیرد که با سایر جلدها هم‌خوانی ندارد و شاید ذهن نویسنده نتواند در این فضاها برود. فضایی که در این مجموعه وجود دارد کاملا عاطفی است و رد شخصیت و گذشته نویسنده در این اثر به وضوح قابل مشاهده است. اما فضایی که آقای فرخی برای ادامه پیشنهاد داد جنگی و تهاجمی است.
 
نوید فرخی: اما صرف نظر از اینکه نویسنده توانایی‌اش را دارد یا نه امکان ادامه کتاب وجود دارد. این فضا بسته شده است اما می‌توان با مساله جدید و زاویه دید جدید آن را ادامه داد. اگر قرار است ادامه پیدا کند چند نکته وجود دارد نخست اینکه در کتاب اول متناسب با خطاهایی که کاراکترها در داستان انجام می‌دهند مجازاتی درنظر گرفته نمی‌شود و فکر می‌کنم جریمه‌ای که در کتاب دوم درنظر گرفته شده و جدایی آن‌ها باید در کتاب اول اعمال می‌شد. از طرفی وجود کاراکترهای فراوان که کارکرد زیادی ندارند یا از ظرفیتشان استفاده نشده است فقط ذهن خواننده را درگیر و پراکنده می‌کند. همچنین اسامی فصول هم لو دهنده بود.
 
محمد قصاع: اینکه نسبت مناسبی بین خطاها و مجازات‌ها نبود، احساس می‌کردم شخصیت‌های اصلی داستان خیلی راحت دروغ می‌گویند و با همان دروغ هم جان سالم به در می‌برند و به مخاطب می‌گوید اگر گاهی می‌توانی کاری کنی که مجازات نشوی می‌توانی دروغ بگویی. و این یکی از نقاط ضعف است و باید به‌گونه‌ای باشد که به این شفافیت اجازه دروغ گفتن به شخصیت‌های کلیلدی داده نشود. در کتاب شخصیت‌های بد نداشتیم که این کارها مثل دروغ گفتن را به آن‌ها اختصاص دهیم.
 
 

آیا ارتباط برقرار کردن با این کتاب و به خاطر سپردن تیپ‌هایی که در داستان آمده، برای مخاطبان دشوار نیست؟

محمد قصاع: این خصلت ادبیات علمی تخیلی است. شاید مخاطب مجبور شود 100صفحه جلو برود و تازه به نقطه صفر برسد. بعضی از نویسندگان این حوزه عمدا این کار را انجام می‌دهند و خیلی رایج است. علمی تخیلی نویس‌ها به مرور زمان یکسری تکنیک‌هایی را برای خودشان ایجاد کرده‌اند که این تکنیک‌ها به ‌تدریج در بدنه اصلی ادبیات نفوذ کرده است. اگر آگاتا کریستی توانست آن‌گونه در سطح جنایی بنویسد، نشان می‌دهد تحت تاثیر ادبیات علمی تخیلی بوده است. نویسندگان موجودات زنده‌ای هستند و با هم ارتباط دارند و آثار یکدیگر را می‌خوانند. این ارتباط‌های بین ژانری وجود دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد و تکنیک‌ها دست به دست می‌شوند. ادبیات علمی تخیلی تکنیک‌های زیادی را به دنیای ادبیات داده است.
 
با توجه به فضاسازی‌ها و شخصیت‌پردازی‌هایی که در این کتاب وجود دارد، تا چه اندازه برای گروه سنی نوجوان، مناسب است، آیا معیاری هست که این نوع نوشتن را مربوط به نوجوان دانست و براساس آن بتوان اداعا کرد که نویسنده وارد حوزه بزرگسال نشده است، باتوجه به اینکه نویسنده، بزرگسال‌نویس است؟

محمد قصاع: خطایی که وجود دارد این است که همه فکر می‌کنند مخاطب ادبیات علمی تخیلی گروه سنی نوجوان هستند درحالی‌که اینطور نیست و بیشترین آثار علمی تخیلی مخاطب بزرگسال دارند. دوم اینکه بعدها که همه یاد گرفتند رمان نوجوان بنویسند، رمان‌های علمی‌تخیلی هم برای نوجوانان نوشته شد. بنابراین هر رمان علمی تخیلی مربوط به نوجوانان نیست، اما این رمان برای نوجوانان نوشته شده است. اما من روی گروه سنی کودک و نوجوان حساسیت خاصی دارم. این گروه سنی باید یاد بگیرد درست بخواند و درست بنویسد و این کتاب هیچ کمکی به کودکان و نوجوانان نمی‌کند که درست بخوانند و درست بنویسند. ادبیاتی که در این کتاب و کتاب‌های دیگر هم در حوزه تالیف و ترجمه به کار رفته است نشان می‌دهد محاوره‌نویسی زیاد شده است. چرا نویسندگان جوان اصرار دارند محاوره‌نویسی کنند. این کار سبب آسیب‌رساندن به زبان فارسی می‌شود. انگلیسی زبان‌ها این کار را نمی‌کنند و همه متن‌شان را به انگلیسی صحیح می‌نویسند مگر در جاهایی که محاوره و دیالوگ باشد. محاوره‌نویسی متن ما را فاخر نمی‌کند. ادبیات فاخر تعریف خودش را دارد. کودک و نوجوان باید جمله و کلمه صحیح را ببینند مثلا در ادبیات فارسی فعل باید آخر جمله باشد. اما امروزه اغلب ناشران این سبک محاوره‌نویسی را پذیرفته‌اند و آثار زیادی را به این صورت منتشر کرده‌اند.
 
باتوجه به اینکه امروزه مخاطبان استقبال زیادی از رمان نوجوان می‌کنند و بسیاری از ناشران و حتی نویسندگان بزرگسال‌نویس به این حوزه روی آورده‌اند، از سویی تعداد زیادی هم نویسنده فعال در حوزه کودک و نوجوان داریم که با شیوع ژانرنویسی به خلق آثار مختلف مخصوصا در ژانر‌های فانتزی و ترس و وحشت برای نوجوانان روی آورده‌اند، به نظر شما دلیل کم‌توجهی و کم‌اقبالی نویسندگان به تالیف و ترجمه کتاب در ژانر علمی تخیلی چیست؟

محمد قصاع: این مساله برمی‌گردد به فاصله‌ای که بین دنیای افرادی که در حوزه علم کار می‌کنند و افرادی که در حوزه ادبیات کار می‌کنند. از سویی برای اینکه بتوانیم علمی تخیلی بنویسیم باید تعاریف ژانر علمی تخیلی را بدانیم اما کسی که فانتزی می‌نویسد نیازی ندارد حتما مباحث نظری ژانر فانتزی را خیلی عمیق بداند. یا در حوزه رئال، اغلب نویسندگان ما در طول 20 سال اخیر بااینکه اطلاعات عمیق نظری درباره رمان نداشته‌اند اما برحسب علاقه این کار را کرده‌اند. اما در ژانر علمی تخیلی اینطور نیست و باید شناخت لازم وجود داشته باشد که وجود ندارد ولی من کمتر نویسنده‌ای را می‌بینم که علاقه داشته باشد مباحث نظری این ژانر را بداند. حتی در حوزه سینما هم خیلی کم فیلم علمی تخیلی ساخته‌ایم و همه بهانه می‌آورند که هزینه ساخت این فیلم‌ها بالاست درحالی‌که با هزینه کم هم می‌شود این‌گونه فیلم‌ها را ساخت اما مساله این است که بینش علمی تخیلی وجود ندارد.
 
پس در این زمینه دو موضوع وجود دارد؛ عدم وجود دانش و بینش لازم در پدیدآورندگان، این دو چگونه حاصل می‌شود؟

محمد قصاع: بینش فقط این‌گونه بدست می‌آید که سالیان سال در این حوزه نفس بکشید. بعضی اصطلاحات هست که وقتی بیان شود، فقط کسی که اطلاعات لازم را در این زمینه دارد و کتاب‌های مختلفی خوانده، به راحتی متوجه می‌شود اما وقتی نویسنده‌ای در این حوزه نفس نکشیده باشد متوجه نمی‌شود. بطورکلی وقتی شما درحال مطالعه کتابی هستید به ذهنتان یک پیش ذهنیت می‌دهید و اگر چیزی را جابجا دیدید تعجب نمی‌کنید و تا صفحه آخر کتاب را می‌خوانید. ادبیات علمی تخیلی هم برای مطالعه و نوشتن نیاز به پیش ذهنیت دارد که در ایران تعداد کمی هستند که این پیش ذهنیت را دارند و چون نویسنده‌ای مانند ضحی کاظمی سال‌ها در خارج از کشور زندگی کرده، رگه‌هایی از این پیش ذهنیت را دارد.
 
درحال حاضر ژانر علمی تخیلی با چه موانع و چالش‌هایی روبه‌رو است؟

نوید فرخی: اگر بخواهیم به موانع علمی تخیلی بپردازیم باید ببینیم برای آسیب‌شناسی این مساله با چه موضوعاتی روبه‌رو می‌شویم. مهمترین مساله در کشور ما این است که نگاه تبعیض آمیزی در جریان اصلی ادبیات نسبت به ژانر علمی تخیلی وجود دارد که در حدی است و حق حیات ادبی برای ژانر علمی تخیلی قائل نیستند و به گونه‌ای برخورد می‌کنند که انگار جای بقیه ژانرها تنگ شده و علمی تخیلی را رقیبی می‌دانند که باید حذف شود. این مساله را به اشکال مختلف می‌توان تفسیر کرد، برخی می‌گویند چون جریان ادبیات در کشور ما خیلی سوسیالیستی وارد شده است، به همین دلیل ژانرها که زائیده ادبیات غرب است و با یک زاویه استکبارستیزی رد می‌شوند. البته نسل‌های فعلی از این قضیه بی‌اطلاعند اما نسل‌های قبلی این نگاه را دارند. از یکی از نویسندگان قدیمی‌تر شنیدم که معتقد بود ادبیات پلیسی محصول جامعه بورژوازی برای فریب مردمش برای امنیت کاذب است. ممکن است شاگردان این افراد، این نگاه ایدئولوژیک را نداشته باشند اما ته‌مایه‌ای از نگاهی که به ژانر وجود دارد در این افراد هم هست و نسل به نسل هم منتقل می‌شود.
 
مساله دوم بحث نگاه بی‌اعتنای جریان اصلی ادبیات به ژانر علمی تخیلی است. نکته بعدی عدم انسجام خود نویسندگان است. به این معنا که حداقل کاری که می‌شد بعد از 80 سالی که ادبیات رسمیت پیدا کرده است، از اهالی ژانر و اهالی علمی تخیلی انتظار داشت این بود که انجمنی تشکیل دهند که مورد پذیرش عموم قرار گیرد و در ورود و خروج تبعیض و سختگیری نشود و رقابت‌هایی را برگزار کند و این انجمن مورد تایید مردم قرار گیرد و آثاری را معرفی کند. مانند کاری که در غرب اتفاق افتاد و انجمنی تشکیل شد و آثاری معرفی شدند و منتقدان درباره‌ آن‌ها نظر دادند و براساس آنها فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی ساخته شد و به صورت زنجیره‌وار ادامه یافت. اما در کشور ما وجود ندارد.
مساله بعدی عدم آشنایی نویسندگان است. بیشتر ما با دو نوع، علمی تخیلی‌نویس روبه‌رو هستیم. نخست نویسندگانی که با اصول علمی آشنا نیستند و چون تربیت شده جریان رئال هستند فکر می‌کنند با یکسری بحث‌های تزئینی می‌توانند مباحث علمی تخیلی را شکل دهند. دوم افرادی که علمی تخیلی‌‌خوان هستند و بدون آشنایی با نگارش صحیح داستان وارد می‌شوند که هر دو ضربه می‌زند و خوبی تشکیل این انجمن‌ها این است که این عدم آشنایی‌ها حداقل می‌شود.
 
محمد قصاع: البته در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان جلسات هفتگی برگزار شده و مسابقات داستان‌نویسی هم زیاد برگزار شده است.
 
نوید فرخی: عدم انسجام فقط تشکیل جلسات نیست. وقتی ناشری کتاب خوبی را منتشر می‌کند. من به عنوان ناشر رقیب کاری می‌کنم که اثرش تخریب شود. متاسفانه علیرغم اینکه ژانر علمی تخیلی در کشور ما چندان مورد توجه قرار نگرفته است اما در زمینه تخریب همدیگر خیلی فعال هستیم و با عدم همکاری و یکپارچگی مواجه‌ایم. نکته چهارم بحث فرهنگسازی عمومی است. نیل گیمن در سفری که به چین داشت به تجربه سفر شخصی‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید چینی‌ها خیلی به دنبال ترویج علمی تخیلی هستند و معتقدند فن‌آوری، تکنولوژی و نیروی کار لازم را دارند ولی ایده ندارند. اما در کشور ما این اتفاق نیفتاده است و مثلا الان اگر کانون پرورش فکری صدتا برنامه داشته باشد شاید فقط دو برنامه آن در حوزه علمی تخیلی باشد و بیشتر بر آثار رئال ایدئولوژیک متمرکز است و علمی تخیلی بی‌ارزش جلوه داده می‌شود و طبیعتا این نگاه هم با کودک همراه می‌شود.
 
محمد قصاع: ادبیات علمی تخیلی یک کارکرد اجتماعی دارد که در ایران مورد بی‌مهری قرار گرفته است. در سراسر کشورهای پیشرفته خواندن کتاب‌های علمی تخیلی جزء وظایف دانش‌آموزان است. اما در ایران که تا مدت‌ها اجازه ورود کتاب‌های علمی تخیلی را به کتابخانه‌های مدارس نمی‌دادند و دید بعضی‌ها این بودکه ادبیات علمی تخیلی برای بعضی‌ها مضر است. حتی در این حد که می‌گفتند ادبیات علمی تخیلی ادبیات ضد دینی است. درحالیکه ادبیات، ادبیات است و یک رمان می‌تواند مذهبی، فانتزی، رئال یا ... باشد. الان مقداری از این جبهه‌گیری‌ها کم شده است اما هنوز با ایده‌آل فاصله زیادی داریم و بسیاری از مخاطبان، کتاب‌های علمی تخیلی نخوانده‌اند. الان خیلی از نوجوان‌ها مخصوصا دختران رمان‌های عاشقانه حتی در حوزه بزرگسال می‌خوانند و این آسیب زیادی می‌زند و آموزش و پرورش به وظیفه خودش عمل نکرده است، همانطور که به وظیفه‌اش در ارتباط با ادبیات علمی تخیلی عمل نکرده است. در مدارس باید مطالعه آثار علمی تخیلی جزء وظایف درسی‌شان باشد. از هر 100 نفری که در یک مدرسه هستند حتی اگر یکی از آنها به ژانر علمی تخیلی علاقه‌مند باشد، به تدریج تعدادشان در کشور چشمگیر می‌شود. دانشمندان از میان همین بچه‌هایی که علمی تخیلی می‌خوانند، بیرون می‌آیند.

کارکرد اجتماعی دیگری که این ژانر دارد و در ایران به آن توجه نشده، این است که در اروپا و آمریکا، دانشگاه‌ها دفتر ویژه‌ای دارند که آثار علمی تخیلی جمع‌آوری و به طور جدی مطالعه و بررسی شده و مباحث علمی و فن‌آوری معطوف به آینده استخراج می‌شود و به دست دانشگاه‌های مربوطه داده می‌شود تا رویش کار کنند. در ایران کدام استاد دانشگاه کتاب علمی تخیلی می‌خواند تا ایده جدیدی بگیرد و رویش کار کند؟ این کارکرد در ایران نیست. اما قاعدتا مراکزعلمی مانند هوافضا، خودروسازی، سپاه و ... باید مراکزی برای بررسی آثار علمی تخیلی داشته باشند. البته ادبیات علمی تخیلی کارکردهای دیگری هم دارد.
 

باتوجه به ارتباط و تجربیاتی که در زمینه تولید اثر تالیفی و ترجمه در ژانر علمی تخیلی داشته‌اید، استقبال خانواده‌ها و مخاطبان نوجوان از این‌گونه آثار چیست، درشرایطی که بعضی‌ها معتقدند آثار علمی تخیلی بچه‌ها را به عالم توهم و خیال می‌برد، آیا خانواده‌ها تمایل دارند فرزندانشان این‌گونه کتاب‌ها را مطالعه کنند؟

محمد قصاع: توهم با تخیل دو تعریف جداگانه دارند، توهم در جاهایی می‌تواند مخرب باشد اما همه دنیا پذیرفته‌اند که ادبیات علمی تخیلی به تقویت تخیل سازنده کمک می‌کند. اما درزمینه استقبال از این‌گونه آثار در ایران به نظر من نگاه به شمارگان آثار علمی تخیلی می‌تواند میزان استقبال از این آثار را نشان دهد. گرچه امروزه تیراژ همه گونه‌های داستانی پایین است. بچه‌ها چون دستشان در جیب خودشان نیست اما در نمایشگاه کتاب دیده‌ام که برای خرید این‌گونه کتاب‌ها پافشاری می‌کنند. به نظر من میزان استقبال بچه‌ها از کتاب‌ها بهتر از حوزه بزرگسال است. در غرب حدود 18 درصد آثار در حوزه علمی تخیلی منتشر می‌شود اما در ایران فکر نمی‌کنم تعداد آثاری که در این حوزه منتشر می‌شود چه در حوزه تالیف چه ترجمه به 50 عنوان در سال برسد و ناشر ترجیح می‌دهد وارد حوزه‌ای نشود که فضایی وجود ندارد، دانشی وجود ندارد، استقبالی نمی‌شود و مردم آشنایی ندارند. من 30 سال است که در حال ترجمه هستم در ابتدا تولید خوبی در این حوزه وجود نداشت چه تالیف و چه ترجمه. از سویی برخی هم نمی‌دانستند که در این حوزه می‌نویسند، فقط فکر می‌کردند رمان می‌نویسند و بینش علمی تخیلی نداشتند. سایت‌هایی هم نبود که فقط به علمی تخیلی بپردازند مسابقاتی هم در این حوزه برگزار نمی‌شد. اما الان شرایط فرق کرده و ما از آن نقطه صفر گذشته‌ایم و داریم رو به بالا می‌رویم.
 
نوید فرخی: اما اگر با رشد فانتزی در 30 سال پیش مقایسه کنیم، علمی تخیلی رشدی نداشته است.
 
محمد قصاع: فانتزی در ایران به شدت مدیون «هری‌پاتر» است. تبلیغات سرسام آوری روی هری پاتر در خارج از کشور و در ایران انجام شد اما هیچ‌وقت تیلیغاتی روی رمان‌های علمی تخیلی انجام نشده است. بچه‌ها فیلم‌های تخیلی را بیشتر می‌بینند. از سویی فانتزی سهل‌الوصول‌تر است و درکش راحت‌تر است ولی علمی تخیلی سخت‌تر است.
 
آیا برگزاری کارگاه‌های آموزشی می‌تواند تاثیری در افزایش گرایش نویسندگان و تولید اثر در این حوزه داشته باشد؟

محمد قصاع: بی‌تردید وقتی نویسندگان ما پی ببرند که ادبیات علمی تخیلی ابزار بسیار قدرتمندی است حتما به سراغ ان می‌روند ولی باید بینش لازم را به‌دست بیاورند درغیر اینصورت آثاری که تولید می‌شود، فقط به کتابخانه‌ها می‌رود ولی خوانده نمی‌شود.
 
آیا برگزاری این کارگاه‌ها سبب نمی‌شود آثار شبیه هم تولید شود؟

محمد قصاع: بهتر است اجازه‌ دهیم این آثار تولید شود. ژول ورن اثری دارد به نام سفرهای شگفت انگیز. خیلی‌ها فکر می‌کنند ژول ورن پایه‌گذار این سفرهاست. درحالیکه اینطور نیست و سفرهای شگفت‌انگیز از قبل از گالیور شروع شده است و هزاران کتاب سفر شفت‌انگیز منتشر شده که از بین آن‌ها ژول ورن و گالیور خودنمایی کرده است. وقتی به زیرشاخه‌های علمی تخلیلی یا سایر شاخه‌های ادبیات هم نگاه می‌کنیم، همین است. از بعد از جنگ جهانی اول نویسنده‌های زیادی بوده‌اند اما چندتا موراکامی از بین آن‌ها بیرون آمد. باید آمار تولید این آثار را بالا رود. بین این آمار گاهی جرقه‌ای زده می‌شود. نباید بگوییم چون اغلب آثار فارسی نمی‌درخشند، پس چاپ کتاب چه فایده‌ای دارد. اجازه دهیم نویسندگان بنویسند تا کار خوب خلق شود. نباید بترسیم که آثار ضعیف و مشابه چاپ شود، باید چاپ شود. نویسنده‌ای که کار ضعیف می‌نویسد اگر کارش نقد شود اثر بعدی‌اش را بهتر می‌نویسد. در این حوزه‌ها هیچ دولتی نمی‌تواند به نویسنده‌ها کمک کند این خود نویسنده‌ها هستند که باید در تعامل با یکدیگر کارشان را ارتقا دهند باید ترس از تولید کارهای ضعیف را کنار بگذاریم.
 
نوید فرخی: کلا به قدری آثار ژانر کم نوشته می‌شود که ما باید آثاری که در این حوزه منتشر می‌شود را مغتنم بشماریم و امیدوارم ضحی کاظمی از جمله «گذشته چراغ راه آینده است» بهره ببرد و کارهای آتی‌اش را با استفاده از تجربیاتی که کسب می‌کند، بهتر بنویسد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۳:۲۳ - ۱۳۹۷/۰۴/۳۱
    وقتی مترجم‌ها و یا ژانرخوان‌ها به خودشون اسم منتقد می‌دن این میشه که به عوض نقد ساختار داستانی آثار ازشون مثلا بشنویم که: خا‌رج‌نشین بودن نویسنده‌ی اثر در علمی‌تخیلی‌نویسیش تاثیر مثبت داشته. مثل این می‌مونه که بگیم هرکی خواست فانتزی‌نویس خوبی بشه بره یه چند وقتی در سرزمین میانی یا دریازمین اقامت داشته باشه. یا مثلا بگه کسی که فانتزی می‌نویسد نیازی ندارد حتما مباحث نظری ژانر فانتزی را خیلی عمیق بداند و هرکسی می‌تونه راحت قلم دست بگیره و یه دنیای فانتزی باورپذیر خلق کنه اما علمی‌تخیلی‌نویسی فلان و بهمان. بس کنین این شعبده‌بازی‌ها رو، عزیزان. علمی‌تخیلی نویسی که جدا از باقی ادبیات نیست. منتقد جدی لازم داره نه مترجم یا به اصطلاح پژوهشگر(ژانرخوان). منتقد کسیه که ساختار داستانی آثار رو از نظر گره و روایت و حادثه‌پردازی و گره‌گشایی به جا و شخصیت‌پردازی و هزار فاکتور دیگه در چارچوب همون ژانر بررسی می‌کنه. با این مدل حرکت‌ها دقیقا چه کمکی می‌شه به پیشرفت ادبیات این کشور کرد؟ حیات ادبی این ژانر واقعا این مدلی احیا میشه؟ :|

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها