جمعه ۲۹ تیر ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۳
محور اصلی این کتاب جیمز جویس است

فرزانه طاهری می‌گوید: جویس خواسته‌های زیادی داشته و تقریبا تمام وقت، پول و انرژی سیلویا بیچ صرف امور مربوط به جویس می‌شده است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) آشنایی با زندگی نویسندگان به خصوص عادات شخصی،‌ پاتوق‌های نوشتن و معاشرت‌هایشان با افراد خاص همواره برای کتاب‌خوانان حرفه‌ای جالب و جذاب بوده است. در این میان نویسندگان مطرحی چون همینگوی،‌ فیتزجرالد، جویس و دیگر نویسندگان و شاعرانی که با این غول‌های ادبی هم‌دوره بوده‌اند از جایگاهی خاص برخوردارند. تعداد کتاب‌هایی که در بازار کتاب ایران درباره زندگی شخصی این نویسندگان منتشر شده نیز کم نبوده و کم وبیش مورد استقبال قرار گرفته است. به تازگی کتابی به نام «سیلویا بیچ و نسل سرگشته» با ترجمه فرزانه طاهری از سوی انتشارات نیلوفر منتشر شده و همانطور که از نام آن برمی‌آید به نحوه شکل‌گیری و احداث کتابفروشی شکسپیر و شرکا پرداخته و همچنین روابط مالک آن یعنی سیلویا بیچ را با نویسندگان مطرح آن دوره شرح می‌دهد. با مترجم این کتاب فرزانه طاهری به منظور کندوکاو بیشتر در محتویات کتاب و همچنین لزوم مطالعه و انتشار چنین کتبی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
نام نویسنده این کتاب چندان آشنا به نظر نمی‌رسد. از نویسنده این کتاب؛ نوئل رایلی فیچ قبلا کتابی به فارسی ترجمه شده است؟
این نویسنده بیشتر به زندگی‌نامه‌نویسی شهرت دارد و در ایران شناخته‌شده نیست چون درباره کسانی نوشته که مورد توجه و علاقه ایرانیان نبوده‌اند. اما چون درکتاب‌هایی مانند «پاریس جشن بیکران» و «شکسپیر و شرکا» ی که نشر مرکز منتشر کرده است، تا حدی به شخصیت مورد بحث در این کتاب اشاره شده و خوانندگان کتاب با نام سیلویا بیچ آشنا هستند این کتاب جزو اولین به اصطلاح سرگذشت‌هایی است که به قلم این نویسنده در ایران منتشر شده است. این کتاب همانطور که در عنوان فرعی‌اش آمده فضای ادبی و هنری دهه 20 و 30 میلادی در پاریس را نشان می‌دهد و ارتباطات روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان آن دوره را با این کتابفروشی و سیلویا بیچ نشان می‌دهد.

در این کتاب درباره زندگی شخصی و مشکلات و تلاش‌های سیلویا بیچ برای راه‌اندازی این کتابفروشی چقدر می‌خوانیم؟
بسیار زیاد. در واقع درباره اینکه یک کتابفروشی کوچک توانسته آنقدر تاثیرگذار باشد که به دغدغه‌های خود کتابفروش برمی‌گردد و عشق به کتاب و هنرمندها باعث می‌شود که خودش را در خدمت آنان قرا ر بدهد.اینطور نیست که سیلویا بیچ سودای نویسنده شدن در سر داشته باشد و تنها در اواخر عمر است که به نوشتن خاطرات خویش روی می‌آورد و بیشتر در حکم یک  الهه هنری بخشنده ظاهر می‌شود.

از آدم‌های تاثیرگذاری مانند آدرین مونیه چقدر در این کتاب یاد می‌شود؛‌ یعنی همان کسانی که در زندگی سیلویا بیچ و فعالیت‌های او در کتابفروشی شکسپیر و شرکا نقش مهمی ایفا می‌کردند.
در این کتاب از او به حد کافی می‌خوانیم چون مونیه از آدم‌های مهم زندگی بیچ بوده است. در ابتدای کار در به راه انداختن کتابفروشی به او کمک می‌کند و دوستی عمیقی بین آن‌ها برقرار می‌شود. مونیه خودش هم صاحب کتابفروشی بوده و در آنجا جلسات شعر و داستان برگزار می‌شد. کتابفروشی مونیه پاتوق مهم ترین شعرا و نویسندگان فرانسه بوده است. همینجاست که سیلویا بیچ آن‌ها را می‌بیند و آشنایی شکل می‌گیرد. از طریق مونیه است که بیچ با جهان ادبیات و هنر فرانسه آشنا می شود و در نهایت کتابفروشی خودش مرکز و پاتوق نویسندگان انگلیسی‌زبان می‌شود.



 
می‌شود گفت که سیلویا بیچ از اولین ناشرانی بوده که کتابفروشی داشته یا در آن زمان در پاریس چنین چیزی چندان هم غیرمعمول نبوده است؟
آدرین مونیه هم این کار را می‌کرده است اما چیزی که درباره سیلویا بیچ مهم است این بوده که بیچ کتابی را چاپ می‌کند که درآمریکا ممنوع بوده و در انگلستان نمی‌توانسته منتشر شود. او «اولیس» را در پاریس منتشر می‌کند و درواقع بیچ همین یک کتاب را منتشر کرده است و انگار که رسالت‌اش این بوده که در خدمت این کتاب باشد و امور مربوط به جویس را کماکان به عهده می‌گیرد.

سیلویا بیچ با نویسندگان و شعرای زیادی ارتباط داشته و کتابفروشی او پاتوق هنرمندان زیادی بوده است. چهره‌های مطرحی مانند فیتز جرالد،‌ جویس و همینگوی مرتبا در این کتابفروشی رفت‌وآمد داشته‌اند. در این کتاب بیشتر بر کدام چهره ادبی تاکید شده است؟
جیمز جویس.  محور اصلی این کتاب جیمز جویس است. چون جویس در پاریس سکونت داشته و حضور نویسندگان دیگر در پاریس معمولا موقتی بوده است. جویس خواسته‌های زیادی هم داشته و تقریبا تمام وقت، پول و انرژی سیلویا بیچ صرف امور مربوط به جویس می‌شده است.

پس برخلاف کتاب «جشن بیکران» که تاکید بر فیتزجرالد و همینگوی است در «سیلویا بیچ و نسل سرگشته» محور اصلی جویس است.
بله در «جشن بیکران» همینگوی مطرح است چون نویسنده اثر خودش است. اما دامنه موضوعی این کتاب گسترده‌تر است و شامل حلقه کامل دوستان و اطرافیان سیلویا بیچ می‌شود. البته نظرات همینگوی درباره بیچ از همین کتاب «جشن بیکران» نقل می‌شود. در نگارش «سیلویا بیچ و نسل سرگشته» از تمام منابع،‌ نامه‌ها،‌خاطرات و کتاب‌هایی که به آن دهه اشاره دارد،‌ استفاده شده است. حتا خاطراتی که بیچ بنا به ملاحظاتی آن‌ها را  حذف کرده بود،‌ نیز از چشم نویسنده این کتاب دورنمانده است. نویسنده برای نگارش این کتاب کار تحقیقی بسیار مفصلی انجام داده تا موضوع اصلی این کتاب که سیلویا بیچ است هر چه بهتر و کامل‌تر بررسی شود.

کتاب حاضر همانطور که از حجمش پیداست بسیار مفصل‌تر از کتابی است که نشر مرکز با عنوان «شکسپیر و شرکا» منتشر کرده است. وجه تمایز این کتاب با آن چیست و به چه چیزهایی در این کتاب اشاره شده که «شکسپیر و شرکا» فاقد آن است؟
کتاب «شکسپیر و شرکا» متعلق به دوره دیگری از این کتابفروشی است. این کتابفروشی پس از مرگ بیچ به یک امریکایی فروخته می‌شود و محلش هم تغییر می‌کند اما سعی می‌شود که شبیه آن باشد. البته ماترک کتابفروشی قبلی را نیز حفظ می‌کند. کتاب "«شکسپیر و شرکا» در واقع متعلق به دوره‌ای است که نویسندگان در طبقه بالا می‌مانند و یکی از آن‌ها خاطراتش را می‌نویسد و تبدیل به کتاب مذکور می‌شود.

کتاب «سیلویا بیچ و نسل سرگشته » را چه کسی برای ترجمه به شما پیشنهاد کرد و کتاب چگونه به دستتان رسید؟
این کتاب را خانم گلی ترقی برای ترجمه پیشنهاد کرد. گلی ترقی به این کتاب خیلی علاقه داشت و پیشنهاد ترجمه این کتاب را ایشان به ناشر دادند و در نهایت ناشر هم این کتاب را برای ترجمه به دست من رساندند. در حقیقت این کتاب متعلق به خانم ترقی بود و خودش معتقد بود که این کتاب،‌ کتاب بالینی‌اش است.

به عنوان یک مترجم و کسی که سال‌های سال است با اهل قلم ارتباط و معاشرت دارید،‌ به چه شباهت‌هایی میان خودتان و سیلویا بیچ هنگام ترجمه کتاب رسیدید و چه چیزی در این زن شما را بیشتر از چیزهای دیگر مجذوب خود کرد؟
مترجم بوده‌ام و با اهل قلم حشرو نشر هم داشته‌ام البته کتابفروش و ناشر نبوده‌ام. اما مساله اصلی برای من این است که می‌شود به رغم سختی‌ها- چون بیچ دوران سختی مانند جنگ‌های جهانی را از سر گذراند- و در دوره‌ای که همه‌مان مایوس و درمانده‌ایم، این عشق‌ها می‌تواند نجات‌بخش باشد. وقف کردن خود برای چیزی که دوست داریم،‌فارغ از نیازهای مادی آدم‌ها می‌تواند،‌ارضاکننده باشد. و اینکه این کتابفروشی‌های کوچک می‌تواند خیلی جریان‌ساز باشد. الآن متاسفانه کتابفروشی‌های بزرگ و زنجیره‌ای این کتابفروشی های کوچک را خورده و به خاک سیاه نشانده است. ولی همیشه ادبیات واقعی و جدی را کسانی ماندگار می‌کنند که صاحب همین کتابفروشی‌های کوچک‌اند و همین آدم‌های عاشق هستند که مشتری دائم دارند و به آن‌ها جهت می‌دهند. ادبیات را کسانی ماندگار می‌کنند که همین مجلات کوچک را حتا  تا دو و سه شماره درمی‌آورند.

به نظرتان مخاطبان این کتاب تنها شامل اهل قلم و به اصطلاح روشنفکران هستند؟
این کتاب درحالی که با تاریخ ادبیات و هنر گره خورده است، یک قصه است؛ قصه یک زندگی. این کتاب برای کسی که نویسندگان مورد بحث در کتاب را می‌شناسد و آثار آن‌ها را خوانده،‌ جذابیت زیادی دارد اما دیگران هم به مثابه یک سرگذشت می‌توانند آن را بخوانند و ارتباط بگیرند.

 
 
 
 
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نوشین ۱۸:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۹
    امروز خبرهای ایبنا رو خوندم. مصاحبه خوبی بود. دارم میرم شهرکتاب بخرم این کتاب رو

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها