النور کاتن، نویسنده اهل نیوزیلند و برنده جایزه بوکر در سال 2013 در این مطلب از آثاری سخن میگوید که در زندگیاش تأثیرگذار بودهاند.
از او درباره آثاری که میخواند، دوست دارد، هدیه میدهد و ..... سؤال کردیم. خواندن پاسخهای این نویسنده نیوزیلندی خالی از لطف نیست:
کتابی که در حال حاضر میخوانم:
«ترانزیت» نوشته ریچل کاسک. البته اعتراف میکنم خواندن این کتاب را دیر شروع کردهام.
کتابی که زندگیام را تغییر داد:
«آنا کارنینا» به طور کل نظر من را درباره چیستی رمان تغییر داد و نشان داد داستان بلند چه پتانسیل عظیمی از نظر احساسی دارد. گاهی درست در زمان مناسب و هنگامی نیاز دارید کتابی را میخوانید. «آنا کارنینا» برای من اینطور است. درست در زمانی که نیاز داشتم خواندمش.
کتابی که ای کاش من نوشته بودم:
هنوز چنین کتابی نوشته نشده است. دوست دارم تحقیقی درباره طالعبینی قدیمی بخوانم. البته فکر میکنم «شاخه زرین» نوشته جیمز جورج فریزر که درباره اسطورهشناسی است انتخاب خوبی باشد.
کتابی که بر نوشتههای من تأثیر گذاشت:
کتابهای که در دوران کودکی خواندن تأثیر زیادی روی من داشتند. «شب بخیر آقای تام» نوشته میچل ماگوریان، «اعترافات واقعی شارلوت دویل» نوشته آوی، «قلعهای در شیروانی» نوشته الیزابت وینتروپ، و «کشیش پریها» نوشته موریس جی. اشتیاق من به کتابخوانی در دوره بزرگسالی در نتیجه خواندن این آثار در کودکی شکل گرفت.
اولین کتابی که خواندید
من در کودکی بسیار خوششانس بودم زیرا مادرم کتابدار بخش کودکان کتابخانه بود. بنابراین خانه ما پر از کتابهای کودک بود. «بچه گربه روز کریسمس» نوشته جیمز هریوت اولین کتابی است که به ذهنم میآید.
آخرین کتابی که موجب شد اشک بریزم:
«نحسی ستارههای بخت ما» را چند سال پیش خواندم و خیلی اشک ریختم. اغلب هنگام خواندن کتاب گریه نمیکنم اما فیلم و تئاتر اشکم را درمیآورد.
کتابی که نتوانستم تا پایان بخوانم:
«بوستونیها» نوشته هنری جیمز. یک سال است تلاش میکنم این کتاب را بخوانم اما نتوانستم. هر بار که شروع به خواندنش میکنم خوابم میبرد. فکر میکنم کتابی بسیار خوب است و این عکسالعمل من خیلی عجیب است.
کتابی که به دیگران هدیه میدهم:
در سالهای اخیر همیشه «پانزده سگ» نوشته آندره الکسیس را هدیه دادهام.
نظر شما