نهضت ملی کردن صنایع نفت در ایران، با دخالت امریکا، بریتانیا و کودتای نظامی 28 مرداد 1332 (1953) با شکست مواجه شد ولی این نهضت تاریخی با دو شعار مهم خود، یعنی استقلال ملی و دفاع از تمامیت ارضی ایران، از دو سو اهمیت فراوانی داشت. از یک سو اولین حرکت دموکراتیک کردن ایران و از سوی دیگر تاثیر بهسزایی در تمام خاورمیانه و کشورهای جهان سوم از خود به جا گذاشت. در همان دهه 60 قرن بیستم، نظام پادشاهی در عراق، سوریه، مصر، و لیبی با الهام از جنبش ملی شدن صنایع نفت در ایران از هم پاشیدند. ملی کردن کانال سوئز به دست جمال عبدالناصر، رهبر ناسیونالیست مصر، با انگیزه و دورنمای جنبش ملی کردن نفت محمد مصدق همخوانی کامل داشت. انقلاب ضد استعماری الجزایر نیز بالاخره پیروز شد، طوری که
در این کشور نفتخیز لغو تمامی قراردهای نفتی غیر عادلانه در دستور کار سیاسی آنها قرار گرفت
فضای استقلالطلبی و دستیابی به منافع نفتی و تعیین سرنوشت مردم به دست خود در منطقه خاورمیانه و نزدیک چنان گسترش یافت که نه تنها شاه ایران، بلکه تمامی شیخنشینهای خلیج فارس نیز به صورت اجباری به دولتیکردن بخشی از صنایع نفتی خود دست زدند. آنها کوشش کردند با تغییر قراردادهای کاملا غیرعادلانه سابق سهم بیشتری از استخراج و فروش نفت را از شرکتهای چند ملیتی بگیرند.
مسرت در مقدمه کتاب آورده است: «غیر از سرمایهداران تولیدکننده انرژی، مالکان منابع انرژی نیز همانند مالکان زمینهای کشاورزی در قیمتیابی بازار جهانی قرنهای 19 و 20 نقش مهمی دارند و گاهی حتی میتوانند حرف اول و آخر را بزنند. آیا وقت آن رسیده بود که مالکان منابع نفتی در خاورمیانه و سایر کشورهای جهان سوم درک کنند که منابع طبیعی در سیستم سرمایهداری به کالا تبدیل شده است و در حقیقت در قالب سرمایه تعریف میشود؟ به زودی برایم روشن شد که مبارزات ملی شدن صنعت نفت در ایران به رهبری دکتر محمد مصدق، درست در همین شرایط تاریخی قرار گرفته بود.
در واقع، دکتر مصدق اولین سیاستمدار جهان سوم بود که با درک روابط سرمایهداری و تسلطی که بر مسائل حقوقی داشت به این حقیقت رسیده بود که قراردادهای استخراج نفت در ایران و منطقه در تضاد کامل با منافع ایران به عنوان مالک حقیق منافع نفتی قرار دارد. علاوه بر آن پی برده بود که قیمتهای موجود در بازار نفت در واقع قیمتهای واقعی نیستند. به همین دلیل تعبیر من از پرش قیمت نفت در 74-1973 در ایران میگذرد، به آرامی در میان تمام دولتهای مالک منابع نفتی به بینش مسلط تبدیل شده است. اوپک نیز با پشتوانه معرفتی تاریخی افزایش پرشی قیمت نفت دست به کار شده است. این تصمیم اوپک در حقیقت بازگو کننده سرمایهداری شدن اکثر کشورهای نفتی خاورمیانه است. بنابراین باید ریشه اصلی این پرش را در درون این جوامع و تحولات در حال وقوع جستوجو کرد.»
این کتاب در دو بخش و یازده فصل تدوین شده است؛ بخش اول که به مبانی نظری و تاریخی میپردازد، شامل هشت فصل میشوند که عبارتند از؛ منابع انرژی و عوامل تعیین کننده بهای نفت، نظریه قیمت نفت، معمای قیمت نفت، نفت و هژمونی ایالات متحد امریکا، چالش نفت-مصاحبه با مجله چشمانداز ایران-، نفت و امپریالیسم دلار محوری، دورنمای انرژی، نظام جدید جهانی در قرن 21 و انتقال سیستم انرژی از فسیلی به تجدیدپذیر و جراحی بزرگ غرب برای خروج از الگوی نفت.
بخش دوم با عنوان «الگوی مصرف انرژی و آینده انرژیهای تجدیدپذیر در ایران»، شامل سه فصل میشود: اقتصاد وابسته به نفت و دولت رانتی، ساختار و ویژگیهای الگوی مصرف انرژی و گزینه الگوی انرژی پایدار: انرژی بدون یارانه، بهینهسازی و گسترش انرژیهای تجدیدپذیر.
کتاب «نفت و هژمونیسم امریکا» در 404 صفحه و با قیمت 38 هزار تومان برای نخستین بار، در سال جاری و از سوی نشر نی منتشر شده است.
نظر شما