نمایشگاه کتاب تهران در نخستین روز بازگشت به مصلی امام خمینی (ره)، روز شلوغی را سپری کرد و بهنظر میرسد که بازگشت به مصلی برای ناشران اتفاق خوشایندی باشند.
دوری از مرکز شهر و سختی عبور و مرور باعث شد تا در دو سال گذشته شاهد کاهش تعداد بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب باشیم، وجود چنین مشکلاتی و نبود امکانات مناسب باعث شد تا سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یک تصمیم قاطعانه این رویداد بزرگ را دوباره به مصلی تهران بازگرداند. با توجه به شرایط موجود طبیعی بود که سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با استقبال بینظیر مخاطبان همراه شود اما باتوجه به زمان شروع نمایشگاه و همزمانی آن با تعطیلات نیمه شعبان این ذهنیت ایجاد شده بود که روز اول نمایشگاه چندان شلوغ نباشد و نمایشگاه تا پنجشنبه و جمعه هفته بعد روزهای نهچندان شلوغی را سپری کند.
به سمت مترو میروم، همه چیز مثل یک روز تعطیل کاملا عادی است؛ خیابانهای خلوت، ایستگاه کاملا خالی از جمعیت و انگار همه از پایتخت رفتهاند. به ایستگاه دروازه دولت میرسم و باید خط عوض کنم تا راهی مصلی تهران شوم. وضعیت کمی تغییر میکند و این ایستگاه از ایستگاه فردوسی شلوغتر است و هر چه مترو جلوتر میرود، ازدحام بیشتر میشود. مترو به ایستگاه شهید بهشتی میرسد. هنوز نیم ساعت تا شروع سیویکمین نمایشگاه کتاب تهران باقی است اما جمعیت حاضر در ایستگاه که به سمت شبستان مصلی حرکت میکند، خیرهکننده است و باورکردنی نیست که نیم ساعت قبل از شروع نمایشگاه چنین جمعیتی در نمایشگاه حاضر باشد. روی درودیوار نمادهایی از کتاب است و ناشران هر جا که توانستهاند تابلویی نصب کردهاند. سرود ملی پخش میشود و گویی نمایشگاه کار خود را به شکل رسمی آغاز کرده است.
ساعت 10 است، درهای نمایشگاه باز و جمعیت به سمت غرفهها راهی میشوند. هنوز غرفهداران آماده نشدهاند که بازدیدکنندگان اقدام به خرید میکنند و صف است که مقابل صندوق غرفهها ایجاد میشود. البته بیان چنین شرایطی برای تمام ناشران، کمی اغراق است، زیرا غرفههای شلوغ تنها مختص ناشران مطرح است و سایر غرفهها تکوتوک مخاطب دارند.
نمایشگاه شروع شده است اما بسیاری از غرفهها هنوز آماده نشدهاند و این وسط غرفههایی نیز وجود دارد که هنوز حتی چیده نشده، گویی مردمی که باید پول خرج کنند، خیلی مشتاقتر از ناشرانی هستند که قرار است از هر روز نمایشگاه درآمد داشته باشند. با اینکه سالهاست که همه ما به این اتفاقات عادت کردهایم اما بدون شک این وضعیت توهین به مخاطب است و انتظار میرود که از سالهای بعد برای ناشرانی که بزرگترین رویداد فرهنگی کشور را چندان جدی نمیگیرند، جریمهای درنظر گرفته شود. البته از آن طرف نیز ضعفهایی احساس میشود؛ چراکه هنوز بسیار از غرفهها «کتیبه» (تابلوی نشر) ندارند و مخاطب نمیداند که در مقابل چه نشری ایستاده است.
در حال و احوال با ناشران اکثر آنها از بازگشت نمایشگاه به مصلی خوشحال هستند؛ چراکه به اعتقاد آنها در دو سال گذشته بسیاری از مخاطبان به دلیل مکان نامناسب شهر آفتاب تمایل چندانی به حضور در نمایشگاه کتاب نداشتهاند؛ اما در این دوره از همین روز نخست نمایشگاه مشخص است که ناشران سال خوبی را در مصلی پشت سرخواهند گذاشت. البته وقتی به دستها نگاه میکنیم، متوجه میشویم که هنوز این نمایشگاه تا دلتان بخواهد تماشاچی دارد.
غرفهسازی نکته بعدی است که در بازدید از نمایشگاه به شدت به چشم میآید؛ ناشرانی که برخی از آنها در نمایشگاه کتاب درآمدی میلیاردی دارند حتی حاضر نشدهاند که در حد چند میلیون برای زیبایی غرفه هزینه کنند تا غرفه شکیلی را برای مخاطب آماده کنند. تقریبا تمام ناشران خصوصی به جز چند ناشر دست به غرفهسازی نزدهاند و این سادگی و بیسلیقگی ناشران بدجور توی ذوق آدم میزند اما از آن طرف ناشران دولتی تا دلتان بخواهد دست به ولخرجی زدهاند و غرفه یکی از دیگری شکیلتر است.
نویسندگان، مترجمان و شاعران در نمایشگاه حضور دارند اما تعداد افراد سرشناس زیاد نیست و احتمالا در روزهای بعدی باید شاهد حضور پررنگتر این افراد در نمایشگاه باشیم.
نکته جالب دیگر تبلیغات حاضر در نمایشگاه است که گویی نظارت چندانی روی آن نشده و تنها هدف درآمدزایی بوده است. برای مثال در تابلوهایی تبلیغاتی دیده میشود که از مخاطب میخواهد تا دیگر در نمایشگاه حضور پیدا نکند یا همین الان به خانه بازگردد و کتابهایش را از فلان سایت تهیه کند. بدون شک چنین تبلیغاتی شایسته بزرگترین رویداد فرهنگی کشور نیست و بهتر است که نظارت بیشتری روی این موارد انجام شود.
ساعت از هشت گذشته است و صدای موذنزاده در فضای مصلی طنینانداز میشود و کمکم غرفهداران در حال آماده شدن هستند تا بعد از یک روز شلوغ غیرمنتظره، راهی منزل شوند و خودشان را برای روزهای باقیمانده آماده کنند.
نظر شما