جمعه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۱
ما قلم دست گرفته‌ایم اما طالبان و هم‌فکران‌شان جز بمب و انتحار نمی‌شناسند

محمدحسین محمدی، نویسنده سرشناس افغانستانی گفت: متأسفانه باید بگویم مردم ما هنوز هم با جنگ دست و پنجه نرم می‌کنند. فقط تا حدی شکلش تغییر کرده است. اگر چه ما مردم قلم به دست گرفته‌ایم و مبارزات مدنی را در پیش گرفته‌ایم اما طالبان و هم‌فکران‌شان جز بمب و انتحار نمی‌شناسند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمدحسین محمدی، نویسنده سرشناس افغانستانی که این روزها ساکن سوئد است چند سالی است که مشغول پرداختن به کار نشر است؛ انتشارات در حوزه ادبیات فعالیت دارد و امسال برای دومین سال در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارد. از این رو گفت‌وگویی با مدیر این انتشارات انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
درباره حضور انتشارات تاک از کشور افغانستان در سی‌ و یکمین نمایشگاه کتاب تهران توضیح دهید. این انتشارات امسال با چند نوع کتاب در نمایشگاه حضور دارد و آیا به دلیل استفاده از زبان فارسی در قسمت ناشران عمومی حاضر می‌شود و یا در بخش بین‌الملل قرار دارد؟
انتشارات تاک امسال برای دومین‌بار در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور خواهد داشت. غرفه‌ انتشارات تاک، چون با عنوان یک ناشر خارجی در نمایشگاه شرکت می‌کند، همانند سال گذشته در بخش دیگر کشورها خواهد بود. از آن‌جا که کتاب‌های انتشارات تاک به زبان فارسی دری است، دلم‌مان می‌خواست در بخش ناشران عمومی حضور داشتیم تا مخاطبان راحت‌تر به کتاب‌های تاک دسترسی پیدا کنند؛ اما متأسفانه چنین نشد و ما در شبستان مصلا (طبقه‌ دوم) در بخش مؤسسه‌ها و سازمان‌های فرهنگی دیگر کشورها پذیرای مشتاقان ادب پارسی خواهیم بود.
انتشارات تاک رویکردی ادبی هنری دارد و بیشتر کتاب‌های ادبی منتشر می‌کند و باز توجه بیشتر ما به ادبیات فارسی در افغانستان است. البته تاک کتاب‌‌های ترجمه نیز دارد. ‌‌همچنین ما از نویسند‌گان ایرانی نیز کتاب‌هایی را در کابل منتشر کرده‌ایم که امسال نیز رمانی از یک نویسنده‌ جوان ایرانی داریم. البته‌ در این دو بخش عنوان‌های اندکی هستند.
ما در سال گذشته با 60 عنوان کتاب ادبی به تهران آمده بودیم و خرسندم که بگویم امسال با بیش از 125 عنوان کتاب ادبی در سی‌و‌یکمین نمایشگاه کتاب تهران حضور خواهیم داشت که از این تعداد 66 عنوان کتاب چاپ اول سال 1396 و 1397 هستند و تعدادی دیگر که در سال 1396 تجدید چاپ شده‌اند.  
از این تعداد 71 عنوان رمان و ‌مجموعه داستان و 40 عنوان مجموعه شعر هستند. انتشارات تاک در کنار انتشار کتاب‌های نویسنده‌ها و شاعران شناخته شده افغانستان از بسیاری از شاعران و نویسنده‌های جوان نیز کتاب منتشر کرده است.
یکی از هدف‌های ما حمایت از این نسل و صدای تازه‌ ادبی در افغانستان است. به طبع حضور ما در نمایشگاه کتاب تهران نیز با هدف معرفی و شناساندن هرچه بیشتر ادبیات معاصر افغانستان به خوانندگان هم‌زبان ما در ایران است.
به نظرم این همکاری‌ها و داد و ستد ادبی و فرهنگی موجب نزدیکی هرچه بیشتر مردم ایران و افغانستان خواهد شد؛ مردمانی که فرهنگ و زبانی مشترک دارند. از همین رو، انتشارات تاک کتاب‌هایی از نویسنده‌های ایرانی را نیز در کابل منتشر می‌کند.
 
 
محمدحسین محمدی نامی آشنا برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی است اما شما چند سالی است که درگیر کارهای انتشارات شده‌اید. با توجه به فعالیت‌های گسترده در سال‌های اخیر آیا امسال رمان یا مجموعه داستان جدید در دست چاپ دارید؟
بدبختانه همان طور که شما گفتید من در سال‌های گذشته بیشتر درگیر چاپ و نشر کتاب بوده‌ام،  هنور هم چنین است و این موجب شده بود که خودم کمتر بنویسم. تلاشم این بوده است که دوباره به نوشتن و آفرینش ادبی و پژوهش برگردم و کارهایی در دست نوشتن دارم و از این کارها امسال علاوه بر تجدید چاپ کتاب‌های دیگرم دو کتابم در غرفه‌ انتشارات تاک عرضه می‌شود.
کتاب «یک آسمان گنجشک» که دربرگیرنده‌ همه‌ شعرهای کودکانه و نوجوانانه‌ام است، برای نخستین‌بار منتشر می‌شود. این کتاب از دو بخش تشکیل شده است، کودکانه‌ها و نوجوانانه‌ها. مدت‌ها است که دیگر شعر نمی‌‌نویسم. برای همین همه شعرهایم را که بخشی از آن‌ها تا اکنون منتشر نشده بودند، در یک کتاب گرد آورده‌ام.
همچنین ویرایش جدید «فرهنگ داستان‌نویسی افغانستان» نیز در غرفه تاک عرضه خواهد شد. ویرایش نخست این کتاب‌ در سال 1385 در تهران منتشر شده بود.  ‌و‌یرایش جدید کتاب حجمی دو برابر دارد و به داستان‌نویسی افغانستان از سال 1298 تا 1393 خورشیدی می‌پردازد. این کتاب بیشتر یک کتاب مرجع است که از چهار بخش تشکیل شده‌ و در آن به معرفی نویسنده‌ها و کتاب‌های داستان فارسی در افغانستان پرداخته‌ام.   
 
با توجه به اشاره شما به دادوستدهای فرهنگی آیا در سال‌های گذشته و باتوجه به استقبال از کتاب‌های نویسندگان ایرانی در کشور افغانستان، نویسندگانی ایرانی توانستند روی نویسندگان افغانستانی تاثیرگذار باشند؟
همان‌طور که می‌دانید داد‌و‌ستد فرهنگی و ادبی از سالیان گذشته میان این دو گروه نویسنده‌ها و شاعران فارسی‌زبان در دو سوی مرز سیاسی وجود داشته است. البته این ارتباط در دوره‌هایی خوب و در دوره‌هایی بد بوده است که این خوب و بدی نیز به اوضاع سیاسی بین دو کشور برمی‌گردد.
می‌توانم گفت در 15 سال گذشته این داد‌و‌ستد و ارتباط فرهنگی بیش از هر دوره‌ دیگری بوده است و باز به دلیل تولید ادبی بیشتر و قدرت رسانه‌ای بیشتر و یا به این دلیل که ورود کالای فرهنگی به افغانستان تا جایی آزاد بوده است و بدون مانع و برعکش نه؛ و به‌ویژه که بازار کتاب افغانستان به گونه‌ای وابسته به بازار کتاب ایران بوده است، و به طبع تأثیر بازار کتاب و فرهنگ ایران در افغانستان انکارناپذیر است.
اما اینکه نویسنده‌ها و شاعران ایران تا چه حد بر نویسنده‌ها و شاعران افغانستان تأثیرگذار بوده‌اند، حتماً بی‌تأثیر نبوده‌اند. اما به نظرم اگر به دنیال یافتن چنین تأثیرهایی باشیم، راه به جایی نمی‌بریم  و اگر تأثیر ‌نویسنده‌ای ایرانی را بر نویسنده‌ای افغانستانی بیابیم، بیشتر به تأثیر نویسنده‌های نسل گذشته‌ چون صادق هدایت و بزرگ علوی و جلال آل احمد برمی‌گردد و نمی‌توان بین نویسنده‌های امروز افغانستان، نویسنده‌ای یافت که بتوان گفت به طور مشخص متأثر از نویسنده‌‌ خاصی از ایران باشد. به نظرم این تأثیر بیشتر تأثیری عمومی بوده است. چون بازار کتاب افغانستان به بازار کتاب ایران وابسته بوده است؛ چه بازار کتاب‌های ادبی و چه بازار کتاب‌های درسی و دانشگاهی. ‌نویسنده‌ها و خواننده‌های ادبیات در افغانستان ‌با ادبیات جهان نیز از طریق ترجمه‌های مترجمان ایرانی آشنا می‌شوند و تأثیر ‌ترجمه و مترجمان‌ ایرانی بر ادبیات افغانستان بیشتر است تا ادبیات و نویسنده‌های ایران.
البته من بیشتر به داد و ستد این دو حوزه‌ ادبی فارسی می‌اندیشم. دو حوزه‌ ادبی که بر پایه‌هایی مشترک از میراث زبان و ادب پارسی بنا شده‌اند. پس این دو حوزه نمی‌توانند بی‌تأثیر از هم باشند. حتی در برخی از حوزه‌های این دو شاخه‌ بزرگ ادبیات فارسی به‌هم آمیخته‌اند و بسیار متأثر هم بوده‌اند. ‌این تأثیر گرفتن و تأثیر گذاشتن را می‌توان در بین شاعران و نویسندگان مهاجر افغانستانی در ایران به خوبی دید.
البته حضور نویسنده‌ها و شاعران افغانستان در ایران کم‌رنگ‌تر بوده است؛ چراکه حضور ‌ادبیات افغانستان ‌آزادیِ حضور ‌ادبیات ایران در افغانستان را ندارد. اما اقدام‌‌هایی همانند فراهم کردن حضور ناشرانی از افغانستان در بخش سازمان‌های فرهنگی دیگر کشورها در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران یا نمایشگاه کتاب ایران در دانشگاه کابل که این روزها برگزار می‌شود، اقدام‌های نیک و  مبارکی است که از جانب وزارت فرهنگ ارشاد ایران فراهم شده است و این حضورها به آشنایی بیش‌تر و هم‌پذیری بیش‌تر خواهد انجامید. ‌امیدوارم این‌گونه حضورهای فرهنگی در دو کشور بیش‌‌تر از این‌ شود که به موجب ارتقای زبان و فرهنگ پارسی می‌شود.
 
 
با توجه به به صحبت‌های شما نویسندگان ایرانی در کشور افغانستان چه جایگاهی دارند؟
به همان دلایلی که پیشتر گفتم، اهل کتاب در افغانستان با جریان روز ادبیات در ایران آشنا هستند و نه تنها بزرگان شعر و داستان ‌ایران را به خوبی می‌شناسند که می‌توانم گفت نویسنده‌های جوان و مطرح ایران نیز در بین اهالی کتاب افغانستان آشنا هستند و آثارشان خوانده می‌شود. البته این حضور بسته به مطرح بودن نویسنده و شاعر در ایران متفاوت است. و باز این حضور ادبی نویسنده‌های ایران در افغانستان از هر دو نوع ادبیات جدی و تحلیلی و ادبیات تفریحی و پرفروش دیده می‌شود و هر دو گروه خواننده‌های خودشان را در افغانستان دارند.  
 
 
کشور افغانستان سال‌ها درگیر نامهربانی‌های جنگ بوده؛ اما چند سالی است که از جنگ‌های خونین در این کشور می‌گذرد و اوضاع آرام‌تر است و به نوعی آن اتفاقات ناگوار تمام شده است. با  این حال روح جنگ در آثار نویسندگان و شاعران افغانستانی دیده می‌شود. دلیل این همه توجه به جنگ چیست؟
ای کاش چنین ‌بود و سال‌ها از پایان جنگ در افغانستان می‌گذشت و اگر چنین ‌بود امروز من دوباره آواره‌ جهان نبودم. فرزندم که در آوارگی ما در ایران به دنیا آمده است، امروز دوباره آواره نبود؛ اگر چه او امروز در سرزمینی به‌سر می‌برد که به‌زودی می‌تواند، شهروندش باشد و.... متأسفانه باید بگویم مردم ما هنوز هم با جنگ دست و پنجه نرم می‌کنند. فقط تا حدی شکلش تغییر کرده است.
امروز در گوشه‌های گوناگون افغانستان به گونه‌ای جنگ جریان دارد. تقریبا روزی نیست که بمبی در گوشه‌ای از افغانستان منفجر نشود و.... همین چند روز پیش در منطقه پرجمعیت دشت برچی کابل‌‌ حمله‌ انتحاری رخ داده است و در بین کشته‌شده‌ها زنان و کودکان هم هستند. با این همه آیا می‌توان گفت جنگ پایان یافته است؟ اگر چه ما مردم قلم به دست گرفته‌ایم و مبارزات مدنی را در پیش گرفته‌ایم اما طالبان و هم‌فکران‌شان جز بمب و انتحار نمی‌شناسند.
همان طور که اشاره کردید، بخش بزرگی از شعر و داستان افغانستان را جنگ اشغال کرده استژ و به گمانم این حضور جنگ در ادبیات افغانستان در سال‌های آینده نیز ادامه خواهد داشت. چه ادبیاتی که بتواند این جنگ را بی‌طرفانه‌تر بررسی کند و به آن بپردازد، پس از جنگ نوشته خواهد شد. البته این گفته به این معنا نیست که ادبیات افغانستان از دیگر دیدها خالی است. اگر شاعری درباره‌ جنگ شعر می‌سراید، در کنار آن شعرهای عاشقانه نیز می‌سراید. اگر نویسنده‌‌ای از جنگ می‌نویسد، در کنار آن داستان یا داستان‌های عاشقانه یا غیرجنگی دارد. اما همان‌طور زندگی مردم ما از جنگ متأثر شده، ادبیات ما نیز بی‌تأثیر از آن نیست.
حتی در همین حال نیز نویسنده‌ها و شاعرانی داریم که در آثارشان جنگ، آن‌گونه که در بین شاعران و نویسند‌ه‌های شناخته شده‌ ما حضور داشته است، حضور ندارد و آنها دنیای خود را دارند. به نظرم ادبیات هیچ مرز و بومی را نمی‌توان از حوادث سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی آن مرز و بوم جدا دانست. ادبیات افغانستان نیز چنان است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها