استفاده از نشانهها در شعر، «سرزدن» را به مجموعهای از شعرهای غریب تبدیل کرده است که مخاطب را به کشف و شهود و تخیل وامیدارند تا جاییکه «ب» در این کتاب، فقط یک حرف و عنوان یک شعر نیست بلکه به نشانهای تبدیل شده است برای بازگشت و سرزدن به گذشته، زبان مادری، تجربههای عاشقانه و سروهای شهید شده در قامت کسانی که به شعر فریاد ناصری بازگشتهاند. «ب» واژهای است که معانی گوناگون دارد و بنا به تعبیر رولان بارت ، قادر است « متن نویسا» ایجاد کند. چنین متنی به خواننده اجازه میدهد که با او در خلق اثر همراه باشد تا جاییکه حتی بتواند معنای دلخواه نویسنده را نادیده بگیرد.
اغلب شعرهای مجموعه حاضر، در تقابل با «متن خوانا» به عنوان یک «متن نویسا» به حساب میآیند و شبکه متفاوتی از مدلولها و معناهای متکثر ایجاد میکنند، به این ترتیب شاعر میمیرد تا خواننده به دنیا بیاید. ( مقاله مرگ نویسنده، رولان بارت، 1968). اثر ادبی به دلیل ساختار خود -آنچه مولف آفریده تا موجب «مرگ نویسنده» باشد- در آن واحد چندین معنا پیدا میکند و به یک اثر نمادین تبدیل میشود.
میدانیم که آزادی نمادها در مقابل گفتمان قدرت و ایدئولوژی میایستد و از آن جا که معانی مختلف آنها ممکن است مورد حذف و سانسور قرار نگیرد، خواننده را همراه خود به وادی ادبیات و تخیل میکشاند. شعرهای دفتر دوم این مجموعه «دفتر ژانت و آوازهای ایرانی»، «متن نویسا» به شمار میآیند و دقیقا به همین دلیل از مجموعههای قبلی شاعر و نیز از دفتر اول کتاب حاضر فاصله گرفتهاند. استفاده از نمادها و خلق معناهای متعدد، در ذهن مخاطب جهانهایی غیر واقعی از تصاویر خیالی ایجاد میکند که هر کدام از آن تصاویر، وجودش را به مخاطب مدیون است( امر خیالی، ژان پل سارتر، 1948)
بارت معنای واضحی از یک نویسنده ارائه میدهد: « نویسنده کسی است که مسالهاش زبان باشد، یعنی به نظرش زبان آفریننده ژرفنا باشد و نه ابزار یا زیبایی». به نظر میرسد در اغلب شعرهای«سرزدن» با چنین رویکردی به زبان مواجهیم، دقیقا" در همین شعرها، به کارگیری حروف و واژگان و رقص با آنها – نه بازی- ضمن کمک به ایجاد هارمونی در شعر، آن را به متنی نویسا تبدیل کردهاست. در مقابل، در تعداد کمی از شعرها، هرجا نگاه شاعر به زبان به سمت ابزارسازی و در نتیجه نزدیک شدن به بازی با حروف یا کلمات نزدیک شدهاست، متن از مخاطب فاصله گرفته و او را از لذت همراهی و تخیل محروم میکند.
واژههای آذری، عناوین شعرها که هوشمندانه انتخاب شدهاند و حتی عنوان کتاب، راه را برای تاویل های متفاوت متن بازکردهاند، مثلا شاعر در شعر «تهی» از دفتر دوم کتاب که به نظر میرسد وجه تسمیه عنوان مجموعه نیز باشد از واژه «سر» به خوبی استفاده کرده و در خوانشهای مختلف معانی متفاوتی بهدست میدهد، هر چند متاسفانه در پایان شعر را با تاویل شخصی و با تاکید بسته است، در حالی که در نوشتن باید باورهای خودمان را در«گیومه» قرار دهیم و آنها را اصل مسلم در نظر نگیریم.
حالا ببین که سرزده زیبایی
و چهره صاحب زبان شده است
با دو چشم که دالان سرودهای ستایش تور
که واجب است از بعضی جهات زیبایی
پس دستی در کار است
پس
دستی در کار است
همان طور که گفته شد مخاطب در اغلب شعرهای «سرزدن»، «فریاد ناصری» را کنار میگذارد و خود به دنبال معنای نشانهها و تاویلی برای «شعرنیست» میگردد، «نیست» که در بسیاری از شعرهای دفتر دوم، شبیه حفرهای مقابل چشمهای او ظاهر میشود. حفرهای در هر تاویل، در هر «من»، در «من» های متفاوت که به گفته پروست، هرگز وجود نداشته است، وجود ندارد و بیرون زمان زندگی میکند :
ب باش
آن گاه در شکل الفی الاهیاتی ناجویده در سوگندنامهای
آن گاه ماهی عظیمی هلاک خشکسالی
آن گاه
وارد میشوم بر تو
با تکرار کلماتی معوذ
که شعر نیست هندسهایست عظیم
که مدام دو چهره دارد: پوچی و زیبایی
(شعر ب، صفحه 119)
منابع
فریاد ناصری، سرزدن، 1395، نشر حکمت کلمه
تسلیمی علی، نقد ادبی، نظریههای ادبی و کاربرد آنها در ادبیات فارسی، 1388، کتاب آمه
احمدی بابک، ساختار و تاویل متن، 1392، نشر مرکز
بارت رولان، نقد و حقیقت، ترجمه شیریندخت دقیقیان، 1393، نشر مرکز
بارت رولان، درجه صفر نوشتار، ترجمه شیریندخت دقیقیان، 1393، انتشارات هرمس
نظرات