عباس پژمان، پزشک، نویسنده و مترجم یادداشتی همزمان با سالروز درگذشت صادق هدایت در اختیار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) قرار داده است.
سوررئالیستها بعضی از نویسندگانِ پیش از خود را الهامبخش خود میدانستند. یکی از آنها فرانتس هلنس بود. نویسندهای هلندی- بلژیکی. هلنس زنی داشت به نام مارگریت که او را رها کرد و رفت زنِ یکی از دوستانِ او به نام دووِس شد. در دورانی که هلنس فهمیده بود مارگریت دارد به او خیانت میکند دچار بحران روحی شد و در دورهای شش ماهه هر شب خوابهایی میدید. او رمان ملوزین را بر اساس این خوابها نوشت. در یکی از این خوابها مینویسد:
«آن سه تا نردبانِ طنابی را پیدا کردم، که از همان جایِ قبلی آویزان بودند. ملوزین گفت: برویم بالا. خودش سریعتر از ما میرفت. مهندس با حرکتهای منظم و مطمئن خودش را بالا میکشید. من هم طنابهای دو طرف نردبان را گرفته بودم و به دنبالش میرفتم. با خودم میگفتم: اگر البته سرگیجه، این جغد لعنتی، بگذارد. اگر با فریادهایش نترساندم.»
سرگیجه، این جغدِ لعنتی. این سرگیجهای که هلنس میگوید همان سرگیجه بعد از ارضای غریزۀ جنسی است. به خاطر بیاوریم راوی بوف کور هم در آن خواب اروتیکاش بعد از آن که از چارپایه اتاقش بالا رفت و آن شیطان و آن دختر را از سوراخ هواخوری اتاقش دید، سرش گیج میرود. این خواب هلنس هم خواب اروتیک است. در نظریه خوابهای فروید بالا رفتن از هر بلندی نمادی از انجام عمل جنسی است. چه چارپایه باشد چه نردبان. ملوزین هم زنِ هلنس یا مارگریت است که در خوابهایش به صورت ملوزین بر او ظاهر میشده است. ملوزین زنی افسانهای بود که هفتهای یک روز از کمر به پایینش به شکل مار میشد.
در «من و بوف کور» توضیح دادهام چرا مارگریت در خوابهای هلنس به صورت ملوزین بر او ظاهر میشده است. باری، «بوف کور» هدایت هم همان جغد لعنتی هلنس است. غریزه جنسی برای هلنس شوم بود. چون غریزه جنسی بود که او را گرفتار مارگریت کرد. زنی که او را تا مرز جنون پیش برد. هدایت اتفاقاً غریزه جنسی را، در همین بوف کور، به صورتِ دیگری هم شوم توصیف میکند. آنجا که راوی دارد بالغ میشود، و آن صحنه بالغ شدنِ او در روز سیزده بدر اتفاق میافتد، برای القای همین معنی است. فرهنگ و تاریخ ایرانی سیزده بدر را روز بسیار نحسی میداند. این که راوی می گوید روز سیزده بدر بالغ شد، یا به زبان بوف کور عمو آمد اتاقش، میخواهد بگوید در روز نحسی بالغ شد. یا به عبارت دیگر، میخواهد غریزه جنسی را چیز نحسی توصیف کند. و اما کور توصیف شدن این بوف یا جغد در کتاب هدایت. این کور بودن به خاطر آن است که غریزه کلاً کور یا کورکورانه عمل میکند. بدون هیچ بینش یا اندیشیدنی. کور به معنی فاقد اندیشه هم هست. اما مخصوصاً اگر آن شوم بودنش را هم در نظر داشته باشیم، آنگاه معنای این کور بودنش آشکارتر میشود. جغدی که چون نمیتواند آینده را ببیند، یا نمیتواند به آینده فکر کند، سرنوشت شومی برای انسان ایجاد میکند.
بعضی از تصویرهای دیگر هم در بوف کور هست که با الهام از ملوزین خلق شدهاند. از مهمترین آنها آن دوتا مگس-زنبور طلایی است، که معنایشان را در من و بوف کور شرح دادهام.
عباس پژمان
١٩ فروردین ١٣٩٧
نظرات