میرجلالالدین کزازی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
برگردانهای دیگر «کمدی الهی» زبان آهنگین و شاعرانه ندارند
میرجلالالدین کزازی میگوید: کمدی الهی با زبانی آهنگین و شاعرانه سروده شده است در حالی که برگردانهای دیگر از این ویژگی چندان بهرهای ندارند.
ابتدا مختصری درباره ویژگیهای این اثر بفرمایید و اینکه با وجود چند ترجمه فارسی دیگر از «کمدی الهی»، چه چیزی شما را ترغیب به ترجمه این اثر کرد؟ تفاوت ترجمه شما با ترجمههای دیگر چیست؟
«خندستان خدایی» یا «کمدی الهی» یکی از نامورترین شاهکارهای ادب اروپایی است. از سوی دیگر پرآوازهترین شاهکار ادب ایتالیایی در ایتالیای نو و پس از زادن مسیح هم هست. در اینکه چنین شاهکاری میبایستی به زبان فارسی برگردانده میشد، سخنی نیست، اما اینکه چرا من باری دیگر به پارسی کردن این شاهکار پرداختهام، آنچه کوتاه در اینباره میتوانم گفت، یکی این است که به دست دادن برگردانهای گوناگون از یک شاهکار ادبی، کاری است که در کشورهای دیگر هم روایی دارد، زیرا که در هر زمان دانش و آگاهی درباره آن شاهکار میتواند بیش از گذشته شده باشد، یا ترجمانی در کار خود بتواند کامکارتر از ترجمانان پیشین، آن شاهکار را به زبان بومی و مادری خود برگرداند و پدیده شگفتآوری که تنها در ایران باشد، نیست. از دیگر سوی کمدی الهی با زبانی آهنگین و شاعرانه سروده شده است، آن برگردانهای دیگر از این ویژگی چندان بهرهای ندارند، از همین روی هنگامی که ناشر کتاب، آقای رامسری، پافشارانه از من خواست که این شاهکار دانته را به پارسی برگردانم، برهانی آورد که مرا به این کار برانگیخت، آن برهان هم این بود که میگفت، اگر این متن با زبان شما و شیوه نگارشتان به پارسی برگردانده شود، ارج و ارزشی بیشتر خواهد داشت و هنر دانته بر ایرانیان آشکارتر خواهد شد.
خواست من این نیست که من این شاهکار ادبی را به شعر برگردانیدهام، زیرا باورم آن است که نمیتوان متنی سروده را دیگر بار در زبانی دیگر سرود. زیرا سرودگی تنگناهایی پدید میآورد که به ناچار زمینهها و ویژگیها و بخشهایی از متن نخستین به کناری نهاده خواهد شد. خواست من این است که این نثر، نثری آهنگین است. آهنگی در آن هست که بیشتر درونی است و از همگونی و هماهنگی واژگان برمیخیزد، نه از آهنگی که در سروده نخستین به گونه همواره و به هنجار به کار برده شده است، یا وزنی از گونه آهنگ سخن پارسی که آن را وزن عروضی مینامند که این آهنگ در تار و پود سخن درتنیده است.
درباره نثر و زبان دانته هم اعتقاد بر این است که زبان و نثری حماسی است و دلیل انتخاب شما برای ترجمه این اثر هم همین نزدیکی زبان و نثر حماسی شما و دانته است، آیا این مسئله را قبول دارید؟
این دید و داوری از نگاهی فراخ، درست است، زیرا که هرچند «خندستان خدایی» یا «کمدی الهی»، رزمنامه یا حماسه نیست، زیرا در اینگونه نمیگنجد، اما زمینه سخن راه به گونهای است که زبان دانته، استواری و شکوهی حماسی را به خود میپذیرد. زیرا سخن از رنجها و اندوهان آدمی در جهان دیگر و به همان سان از شادیها و کامهای او است. «کمدی الهی» تا مرز بیانیهای سیاسی فرو میکاهد، زیرا دانته به بهانه سرودن دوزخ و برزخ و بهشت، به رخدادها و چهرههای سیاسی زمانه خویش نیز پرداخته است. به عنوان نمونه، اگر کسی را دوست میداشته است، او را به بهشت برده و اگر کسی را دشمن میانگاشته، او را در ژرفای دوزخ جای داده است.
من داوری در اینباره را به دیگران وامیگذارم. اما اگر یک ویژگی را تنها پایه سنجه بگیریم، میتوانم گفت که این دید و داوری منصفانه نیست، آن هم این است که زبان ما، زبانی است که کما بیش باستانگرایانه است. من واژهها و هنجارهای کهن زبانی را در متنی که با آن سازگار باشد و آن را برتابد، به کار میگیرم. زبان دانته هم در کمدی الهی، زبانی است که به روزگار پیشین در زبان و ادب ایتالیایی بازمیگردد.
برای ترجمه «کمدی الهی» از کدام نسخه اثر بهره جستهاید؟
این را در دیباچه کتاب هم نوشتهام که در برگردانیدن کتاب از سختهترین و سنجیدهترین برگردان کمدی الهی به زبان فرانسوی بهره جستهام. دوستی دانشور، چندی برگردانهای گوناگون را بررسیده، با دیگران درباره آنها رای زده است، تا این برگردان را برگزیده و برای من فرستاده است که من در دیباچه کتاب از این دوست به نام یاد کردهام و سپاسگزاردهام. همچنین در بخشهایی از متن هم که با پیچشی روبهرو بودهام، از برگردانهای خندستان خدایی به زبان انگلیسی و حتی گاهی از متن ایتالیایی آن بهره جستهام.
«کمدی الهی» تا به حال در سه جلد، ترجمه و منتشر میشده، اما ترجمه شما در یک جلد ارائه شده است. چه چیزی باعث کم حجم شدن اثر شده، یا به عبارت دیگر آیا متن یا نگارهای از اثر کاسته شده است یا خیر؟
در این برگردان متن این کتاب به یکبارگی به فارسی برگردانده شده و هیچ واژهای حتی از متن نخستین، سترده نیامده است. از سوی دیگر این چاپ هم آراسته به نگارههایی است که نگارگران توانا از رخدادها و نماهای کمدی الهی نقش زدهاند. پارهای از آنها را نگارگر نامبردار در روزگار نوزایی، «بوتیچلی» نگاشته است. اگر این کتاب در یک پوستینه به چاپ رسیده است، از آنجا است که در چاپهای پیشین، پانوشتها و دیباچههایی مترجمان بر کتاب افزودهاند. در دیباچه این برگردان هم نوشتهام که از دو روی این دیباچهها و پانوشتها را فرو نهادهام. یکی آن است که در چاپهای پیشین این افزودهها آورده شده است و خواننده میتواند از آنها بهره ببرد و دیگر این است که از دید من پارهای از آنها آنچنان بایسته و ناگزیر نبوده است که اگر آورده نمیشد، سستی و کاستی در دریافت متن پدید میآورد.
در پایان اگر حرف یا سخنی ناگفته مانده هم بفرمایید.
تنها سخنی که میماند این است که برپایه آنچه که پیشتر هم گفته آمد، من خود انگیزهای نیرومند نداشتهام که این کتاب را به پارسی برگردانم و اگر بدین کار دست یازیدم، به خواست و پافشاری ناشر کتاب بود. زیرا به همان سان که پیشتر گفته شد، کمدی الهی با همه آوازهای که یافته است، هم از دید پیامشناختی و هم از دید پیکرهشناختی متنی همگون و همگن نیست. در بخشهایی بسیار شورانگیز، کارساز، ساخته و سُتوار است. به گونهای که با شاهکارهای کهن ادب رومی و یونانی پهلو میزند. در بخشهایی که در آنها به زمینهها و رخدادهای آن روزگار پرداخته شده است، فر و فروغ خویش را از دست میدهد. به هر روی امید من آن است که این برگردان مانند دیگر برگردانهایی که من از شاهکارهای بزرگ ادب کلاسیک یا باستانی روم و باستان به دست دادهام، با رویکرد خوانندگان سخنسنج و هنردوست همراه بشود.
نظر شما