ابراهیم حسنبیگی میگوید: نوشتن «اشکانه» در روزهای پس از جنگ که شرایط اقتصادیی و اجتماعی مناسبی نداشتیم، به ذهنم رسید. نیروهایی که آن ایامی که در جبههها گذارنده بودند، یک نوع عقبماندگی از شرایط اجتماعی هم شامل حالشان شده بود و نارضایتی عمومی در قشر از جنگ برگشته به خوبی دیده می شد. به فکرم رسید روی این شرایط نامناسب اجتماعی و سیاسی پس از جنگ کار کنم. به هر حال این رمان که در سال 83 برای اولین بار چاپ شد، بازتاب شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما پس از جنگ است.
او ادامه داد: از قبل هم یک تم و موضوع عشقی که دغدغه نوشتنش را داشتم، باعث شد که این دو موضوع عشق، یعنی رابطه بین دو نفر و اجتماعی که آن دو نفر در آن زندگی میکنند، مد نظرم باشد. لذا شخصیت اصلی رمان اشکانه یک جانباز 70 درصدی بود که قبل از جانبازی دلباخته دختری به نام اشکانه بوده و اشکانه هم همینطور. بعد از جانبازی وقتی این دو با هم ازدواج میکنند، با مشکلات بسیار شدیدی مواجه میشوند که مقاومت اشکانه به عنوان یک زن در این داستان خیلی برجسته میشود. به همین دلیل ما شخصیت اصلی رمان اشکانه را یک زن انتخاب میکنیم. به هر حال این رمان که در سال 83 برای اولین بار چاپ شد، بازتاب شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما پس از جنگ است.
حسنبیگی درباره کارگاههای داستاننویسی که در جزیره کیش برگزار کرده است، اظهار کرد: من از سال 93 و برای اینکه یک شرایط مناسب بعد از بازنشستگی را برای خودم ایجاد کنم که بهتر بخوانم و بنویسم، ساکن جزیره کیش شدم. آنجا متوجه شدم یک تعداد علاقهمند در جزیره هستند که مایلند داستان نویسی و یا نقد داستان را کار کنند. ما از آن زمان به بعد تا الان تقریبا هر دوشنبهها جلسات کارگاه و نقد داستان داریم که این کارگاهها ابتدا جنبه آموزشی داشت و یک تعداد علاقهمند بودند که ما تا به امروز این جلسات را در فرهنگسرای سنایی جزیره کیش برگزار میکنیم. از دل این کارگاهها طی این سه سال، چند نفر با زحمت خودشان به عنوان نویسنده اولین آثارشان را به چاپ رساندند. یک مجموعه داستان هم از مجموعه کارهای این دوستان به نام «فرکانس سکوت» که سال گذشته انتشارات قدیانی چاپ کرد.
خالق رمان «اشکانه» در ادامه افزود: در کنار این فعالیتها که کارگاههای هفتگی است، سعیمان این بوده که کارگاههای آموزشی فشرده تخصصیتر ماهیانه هم داشته باشیم که این هم جزئ برنامه است و زمستان برگزار شده و انشاالله ادامه پیدا خواهد کرد.
وی درباره اینکه استقبال از کارگاه به چه صورت استف بیان کرد: اولا اینکه جزیره کیش شهر کوچکی است، حتی از یک محله در تهران هم کوچکتر محسوب میشود و جمعیت آن حدود سی هزار نفر است، بنابراین به لحاظ کمیت، نمیتوان انتظار داشت که کلاسها خیلی پرجمعیت برگزار شود. ولی با این وجود کارگاههای ما با کمتر از بیست نفر برگزار نمیشود، ولی همین بیست نفری که هستند، علاقهمندی خود را نشان دادهاند، ثبات داشتهاند و در این کلاس تا به امروز ماندهاند.
نویسنده کتاب «شب ناسور» همچنین درباره استعدادهای نویسندگی هنرجویان شرکت کننده در کارگاههای او گفت: به لحاظ استعداد، استعدادها متفاوت است. مثلا فرض کنید نویسندهای داریم که بیشتر علاقهمند به نوشتن داستانهای طنز است، در این راه ما به او کمک کردیم که کارش پیشرفت داشته باشد و سال گذشته مجموعه داستان «ماجراهای دایی کمال» او توسط نشر روزگار به چاپ رسیده و مجموعه «تاکسی نامه» او هم آماده چاپ است که این یکی از استعدادهایی است که در جزیره داریم. آقای فقیه نصیری، دوست دیگری است که مجموعه چهارده داستانش را آماده چاپ کرده و سال آینده منتشر میشود، یا خانم کردی که از همان ابتدا گرایش و علاقهاش به رمان بود، رمانی را به دست گرفته و مشغول نوشتن است. همچنین خانم فریده ترقی که امسال یک مجموعه داستان از او آماده کردیم و جزء کارهایی است که سال آینده منتشر میشود.
خالق «رمان قدیس» در ادامه افزود: آن چیزی که جمعبندی خود من از این نشستها است، این است که علاقهمندی این دوستان باعث رشدشان شده و ما هم در فرهنگسرای سنایی و با کمک سازمان منطقه آزاد کیش سعی میکنیم محدوده فعالیت آنها را گستردهتر کنیم تا بتوانند هم از طریق شرکت در جشنوارههای کتاب و داستان محک بخورند و هم اینکه حمایت شوند تا آثار آنها به چاپ برسد. قطعا آثار اولیه هر کسی در این جمع شاید به سختی به سطح بالای یک جشنواره کتاب راه پیدا کند ولی امیدوارم این کارگاهها به رشد روند داستان نویسی کشور در آینده کمک کنند.
حسنبیگی درباره آثار و فعالیت در دست کار خود گفت: آخرین رمانی که همین چند وقت پیش از من منتشر شد، رمان «روایتی ساده از چند ماجرای پیچیده» است که برای مخاطب نوجوان نوشته شده و بهمن ماه رونمایی شد. بعد از آن فعلا کاری را دست نگرفتهام.
نظر شما