سرپرست مجموعه جدید فلسفه انتشارات نیماژ در گفتوگو با ایبنا:
فلسفه و فیلسوف نباید لزوماً در ارتباط با زندگی روزمره قرار گیرد
روزبه صدر آرا میگوید:فلسفه بیان خاص خودش را در رویارویی با مسائل دارد و سیاست، هدف و ابزار خاص خود را میطلبد. فلسفه و فیلسوف نباید لزوماً در ارتباط با زندگی روزمره قرار گیرد.
طی سالهای اخیر اغلب مجموعههای فلسفهای که در بازار منتشر شدند به فلسفه و زندگی روزمره و معنای زندگی پرداختهاند. البته باید گفت انصافا این مجموعهها با استقبال خوبی هم مواجه شدند و به اصطلاح خوب فروختند. چرا شما وارد این حوزه نمیشوید؟
فلسفه و زندگی روزمره در 10 سال اخیر از سوی ناشران تخصصی این حوزه مورد توجه قرار گرفته و البته به اعتقاد من میدان کاذبی است برای عوامانهکردن فلسفه در جامعه. من از همین منظر با این رویکرد مشکل دارم چراکه فلسفه نگاه خاصی به زندگی روزمره دارد و اینکه بخواهیم فلسفه را به امر روزمره بکشانیم راه به جایی نخواهیم برد. با این رویکرد فلسفه نمیتواند فرم بیان خود را توسعه دهد و از همین منظر مبتذل میشود. بنابراین تلاش ما در انتشارات نیماژ این بوده که از منظر فلسفه قارهای با موضوع روبهرو شویم همچنان که در رویکردهای خود، خرد عملی را که زیربنای زندگی روزمره است و با سیاست و اخلاق پیوند داشته مدنظر قرار میدهیم. کسانی که سعی میکنند فلسفه را به زندگی روزمره متصل کنند و آن را پیش ببرند دچار سوء تفاهم شدهاند گویی فلسفه در برابر امر روزمره باید مرعوب و مغلوب شود و اساس این کار بهدلیل درنظر گرفتن یک پیشفرض غلط و کاذب است. فلسفه نگاه خاص خودش را نسبت به امر روزمره دارد و خواهد و داشت و اگر قرار است نیماژ مجموعهای در ارتباط با فلسفه و زندگی روزمره منتشر کند بهطور مثال به موضوع سیاست و اخلاق خواهد پرداخت. نه اینکه فلسفه را به امر روزمره بکشاند.
اینگونه که شما با دیدگاه مکتب انتقادی به این موضوع پرداختهاید آیا باعث نمیشود که نیاز مخاطب را در نظر نگیرید. بدین معنا که شاید انتشار این مجموعهها به دلیل غلبه صنعت فرهنگ آن گونه که شما میگویید نباشد، و صرفا بحث نیاز مخاطب مطرح باشد!
من به هیچ وجه با دیدگاه شما موافق نیستم! معتقدم فلسفه در اینجا با دیدگاه آدرنویی تبدیل به صنعت فرهنگ میشود. نباید به گونهای باشد که فلسفه برای اینکه از حیات عمومی نرود به زندگی روزمره بپردازد تا بتواند به حیات مجازی خود ادامه دهد. فلسفه طی سالهای اخیر بسیار جذاب، سیاسیتر و عملیتر شده و من معتقدم دوستان ما در انتشارات دیگر با مجموعههایی مانند فلسفه و زندگی روزمره دچار پیشفرض غلطی هستند و فکر میکنند فلسفه از لحاظ ارتباط با امر واقعی دچار مرگ مغزی شده و باید آن را به امر روزمره کشانید. این موضوع رفتن به سوی صنعت فرهنگ است. آنگونه که بیان میشود. صنعت فرهنگ فرهنگ نیست خود صنعت است من نیز معتقدم تمام الزامهای فکری در جامعه با این رویکرد تبدیل به کالاهایی مصرفی میشود که میخواهد آدمها را عدهای کارآموز تبدیل کند تا تنها به نیازهای کاذب آنها پاسخ دهد. همچنان معتقدم فلسفه بیان خاص خودش را در رویارویی با مسائل دارد و سیاست، هدف و ابزار خاص خود را میطلبد. فلسفه و فیلسوف نباید لزوماً در ارتباط با زندگی روزمره قرار گیرد.
انگیزه انتشار مجموعهای فلسفی در نشری که تاکنون فقط در حوزه شعر و داستان فعال بوده است، چیست؟
این مجموعه یک تفاوت به سایر مجموعههای مشابه دارد و آن این است که با دقت بیشتری برنامهریزی و طراحی شده و در یک حوزه اساسی در فلسفه با عنوان فلسفه و نظریه معاصر قارهای و تحولاتی که پیرامون بعد از جنگ جهانی دوم به وجود آمده است متمرکز میشود. البته این به معنای این نیست که به ریشههای فلسفه توجه نشده بلکه تلاش این است تا در انتخاب تمامی موضوعهای آثار هارمونی و هماهنگی با هدف اصلی مجموعه وجود داشته باشد. به طور مثال اگر موضوع ایدئالیسم آلمانی برای ترجمه انتخاب میشود تلاش شده تا از رویکردهای متاخرتر استفاده شود. اکنون یک کتاب در این انتشارات در دست چاپ است که به نیچه میپردازد و تلاش دارد ارتباط پساساختارگرایی با نیچه را مورد بررسی قرار دهد. با توجه به معیار و محورهای نظریه قارهای متأخر تمامی آثار به چاپ خواهد رسید و این تفاوت اصلی مجموعه فلسفه انتشارات نیماژ یا سایر مجموعههای دیگر بازار است.
اصلیترین ایرادی که مجموعههای مشابه در بازار دارند از نظر شما چیست؟
ایرادی که به مجموعههای فلسفه در بازار کتاب وارد میشود این است که پروژهای و هدفمند نیستند و گویی از ابتدا اهدافی را برای خود تعریف نکردند به همین دلیل است که نظم منطقی بین آثاری که در مجموعهها منتشر میشود وجود ندارد.
مجموعه فلسفه انتشارات قرار است چه کتابهایی را در ابتدا منتشر کند و آیا آثار ترجمهای است یا تالیف؟
برای انتشار مجموعه نخست 10 عنوان کتاب انتخاب شده که ارتباطشان با یکدیگر مشخص است. دو کتاب نخست به موضوع پساساختارگرایی میپردازد چراکه بسیاری معتقدند پساساختارگرایی عنوان مهمی برای جنبش نسل دهه 40 و 50 است و وقتی دریدا بنای متافیزیکی پساساختارگرایی را نقد میکند این جنبش خلق میشود و در واقع درباره آن شارحانی چون دریدا، لیوتار، دلوز و ... سخن گفتند البته باید مطرح شود که عنوان پساساختارگرایی از سوی آمریکاییان و اروپاییان به فلسفه معاصر فرانسه داده شده و اساسا خود فرانسویها اعتقادی به عنوان پساساختارگرایی ندارند. بههرحال تلاش ما این است که در مجموعه جدید خود کتابهای جدید حوزه پساساختارگرایی که توانستهاند موثر باشند را به صورت مبسوط و منتقدانه مورد بررسی و نقد قرار دهیم.
از همین مجموعه کتابی درباره میراث فرانسوی نیچه که برای پساساختارگرایانه به جای گذاشته است. نیچه یکی از چهرههای اصلی و رهبر پساساختارگرایی است و این کتاب بهصورت مبسوط به او خواهد پرداخت.
دو کتاب دیگر از این مجموعه با موضوع نظریه روانکاوی فروید مطرح خواهد شد.فروید و مسئله غیراروپاییها در واقع گفتاری است که ادوارد سعید ترجمه کرده و بیشتر نگاهش به منازعات خاورمیانه متمرکز است. در واقع سیاست و اخلاق حال حاضر موجود در خاورمیانه با عینک فرویدی در این کتاب بررسی میشود و از این منظر رساله بسیار جذابی است. جای این کتاب در ادبیات این موضوع خالی بود چراکه بسیار جالب توجه خواهد بود که متفکر فلسطینی مشهوری مانند ادوارد سعید با عینک فرویدی ریشههای منازعات خاورمیانه را نگاه کند. از سوی دیگر نگاه به فروید از طریق انتقادی پروژه دیگری است که در این مجموعه دنبال میشود در اینجا فروید در مقام فیلسوف نیست بلکه در جایگاه روانکاو قرار دارد و بحثی را باعنوان حافظه کاذب دنبال میکند که به بحث سوءاستفاده جنسی از کودکان برمیگردد و ممکن است باعث سوءتفاهمهای بزرگی در بزرگسالی کودکان شود. فیلمی باعنوان «شکار» به همین موضوع پرداخت که در آن کودکی ادعا میکند که توسط مربی مهدکودک مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است و آنگاه کل شهر با مربی وارد جدال میشوند و آن را طرد میشود در حالی که این تخیلات کودک است و به همان موضوع حافظه کاذب میپردازد. این موضوع نیز در ادبیات روانکاوی جایش خالی بود و کتاب توسط مترجمی که خودش در حوزه مشاوره و روانشناسی متخصص است این کتاب را ترجمه کرده است.
آیا در حوزه فلسفه و ادبیات نیز کتابهایی منتشر میشوند؟
بله کتابهای دیگر در حوزه نظری ادبی منتشر میشود که به سیاست مدرنیستی در حوزه ادبیات میپردازد. از این مجموعه 4 مقاله کلاسیک از چند متفکر چپگرا که از بانیان نقد ادبی مارکسیستی هستند در قالب یک کتاب منتشر میشود. کتابهای دیگر مجموعه فلسفه نیز به حوزه نظریه هنر و فرهنگ خواهد پرداخت که غالبا نگاه لاکانی دارد و خوشبختانه اخیرا با ترجمههایی که از کارهای ژیژک درباره لاکان منتشر شده ادبیات این حوزه خام و نپخته نیست و میتوان با فراق بال بیشتری آثار این حوزه را مطالعه کرد. به هرحال تلاش ما در این مجموعه این است که کتابهای مجموعه فلسفه قطعات یک موزاییک را تشکیل دهند بدین معنی که در عین مستقل بودن با یکدیگر هارمونی داشته باشند.
نظرات