شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۰
در کارهای من فرم محتوا نیست

میترا معینی، داستان‌نویس می‌گوید: چیزی که در نوشتن خیلی برای من مهم است، توجه به اقلیم و طبیعت هر منطقه و مکانی است که داستان در آن اتفاق افتاده، غالبا اقلیم‌گرا و بومی‌نویس هستم و ترجیح می‌دهم داستان‌ها را به جای مناطق شهری به جاهایی ببرم که هم از آن‌ها شناخت و تجربه دارم و هم اینکه احتمال اتفاق افتادن این داستان‌ها در آن منطقه بیشتر است و به واقع‌گرایی نزدیکتر هستند.

میترا معینی که به تازگی کتاب «آقای چنار با من ازدواج می‌کنی» او از سوی انتشارات نیماژ راهی بازار کتاب شده است، در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره انتخاب داستان‌کوتاه‌نویسی به جای رمان‌نویسی گفت: داستان کوتاه و رمان دو مقوله جداگانه هستند، بنده علاوه بر داستان کوتاه در حال نوشتن رمان هم هستم، ولی معتقدم داستان کوتاه جذابیت خیلی بیشتری دارد، چون ضرباهنگ تندتری دارد و زمان‌بندی در آن کوتاه‌تر و گزیده‌تر است، درواقع برشی از یک وقفه زندگی است که در آن برش تمام عواطف، احساسات و افکاری که حتی در رمان می‌توان گنجاند را به صورت خیلی خلاصه، چکیده و گزیده‌تر در قالب بخش کوچکی از زندگی آورده است، یعنی به جای اینکه یک بخش بزرگ و زندگی همزمان چند نفر را روایت کند و به تم اصلی بپردازد، به یک مورد خاص توجه دارد. به شخصه ذائقه‌ام اینطور است که ترجیح می‌دهم آن مورد خاص را بررسی کنم، به همین خاطر کارهای من ناخودآگاه به سمت داستان کوتاه می‌رود و علت اصلی داستان‌کوتاه نویسی من هم همین است.

وی درمورد شیوه و سبک داستان‌نویسی خود که آثار او را از دیگر نویسندگان متمایز می‌کند، بیان کرد: این چیزی است که خواننده باید تشخیص دهد و بگوید؛ منتهی اولین چیزی که خیلی به آن توجه می‌کنم زبان و لحن داستان است، یعنی خیلی با وسواس از کنار زبان رد می‌شوم و به آسانی با زبان و لحن داستان برخورد نمی‌کنم، چون هر داستانی با توجه به تم و قالب، هم محتوا و هم فرمی که دارد، زبان و لحن خاصی را می‌طلبد و  زبان همگانی وجود ندارد که بتوان آن را به تمام داستان کوتاه‌های حتی یک مجموعه تعمیم داد، بنابراین هر داستان زبان ویژه خودش دارد.
 
آوردن طبیعت در داستان برایم جالب است
نویسنده مجموعه داستان کوتاه «آقای چنار با من ازدواج می‌کنی؟» ادامه داد: چیز دیگری که در نوشتن خیلی برای من مهم است، توجه به اقلیم و طبیعت منطقه و مکانی است که داستان در آن اتفاق افتاده است. غالبا اقلیم‌گرا و بومی‌نویس هستم و ترجیح می‌دهم داستان‌ها را به جای مناطق شهری به جاهایی ببرم که هم از آن‌ها شناخت و تجربه دارم و هم اینکه احتمال اتفاق افتادن این داستان‌ها در آن منطقه بیشتر است و به واقع‌گرایی نزدیکتر هستند. در عین حال اقلیم‌هایی را باز می‌کنیم که بکر هستند، کمتر کسی برخورد کرده و کمتر کسی اصلا سراغ چنین اقلیم‌هایی رفته است، این است که آوردن طبیعت در داستان برای خودم شخصا جالب است.
 
معینی درباره ویژگی‌های رمان‌نویسی و داستان‌کوتاه‌نویسی و تفاوت آین دو با یکدیگر اظهار کرد: هرکدام از این قالب‌ها در جای خود حسن‌ها و سختی‌هایی دارند. نوشتن رمان که من الان درگیر آن هستم حالتی دارد که نویسنده به صورت عرضی و موازی چندین زندگی، چندین شخصیت و زندگی آن‌ها، گذشته، آیند، وضعیت روانی آن‌ها، وضعیت تاریخی، رفتار فلسفی هر شخصیتی و اینها را حتما باید بررسی کند که همین کار را سنگین می‌کند. در اصل فرق رمان با داستان کوتاه این است که رمان به چندین شاخه مختلف تقسیم می‌شود، این‌ها با هم رشد کرده و به سرانجام می‌رسند، که همین کار را سنگین‌تر می‌کند، بنابراین ممکن است به نظر سخت‌تر بیاید.


 
وی افزود: داستان کوتاه هم سختی خود را دارد، چون در عین اینکه کوتاه و موجز است، نویسنده مجبور است در آن زمان کوتاهی که دارد راجع به یک شخصیت یا حادثه خاص در آن مقطع زمانی و برش به آن مسئله بپردازد، باید به اندازه کافی قدرت بیان، فضا سازی، شخصیت پردازی، ایجاد تعلیق و تمام اینها را مسلط باشید تا بتوانید از پس داستان در آن زمان کوتاه بر بیایید، یعنی آن هم سختی‌های خودش را دارد. به نظر من اتفاقا نویسنده زمانی که یک داستان بلند یا رمان را دست می‌گیرد، ذهن خود به خود گسترش پیدا می‌کند و در یک جهت پیش می‌رود، ولی در داستان کوتاه در یک مجموعه ممکن است ده یا پانزده داستان داشته باشید که هرکدام از این‌ها لحن جدا، فضاسازی، شخصیت‌پردازی، فرم و محتوای جداگانه‌ای می‌طلبد. در مجموع به نظر من رمان و داستان دو مقوله جدا بوده و قابل قیاس نیستند. گفته می‌شود که رمان در بین امروزی‌ها پذیرای بیشتری دارد، منتهی اتفاقا مردم به کوتاه‌خوانی علاقه‌ بیشتری نشان داده و ترجیح می‌دهند زود سر و ته داستانی که می‌خوانند هم بیاید و مثل گذشته زیاد حوصله‌مند نیستند که این اقبالی برای داستان کوتاه است.

نویسنده مجموعه داستان کوتاه «آقای چنار با من ازدواج می‌کنی؟» درباره ویژگی‌های زبانی، فرمی و محتوایی این مجموعه داستان کوتاه تازه منتشر شده، گفت: ویژگی فرمی هر داستان با داستان دیگر کاملا متفاوت است چون باید اینطور باشد. در کارهای من فرم محتوا نیست و اصلا به این اعتقادی ندارم که فرمی را بریزم و بعد محتوا را در آن بچپانم، البته این نظر شخصی من است و ممکن است دیگران این عمل را طبیعی بدانند. آدم فرم‌گرایی نیستم، ولی زمان انتخاب محتوا، فرم و حتی زبان هم خود به خود پیدا می‌شود و خودش را به داستان القا می‌کند، می‌توان گفت که از اینجا به بعد من تقریبا کاره‌ای نیستم و خود به خود زبان، محتوا و فرم یک جور تنیدگی و هماهنگی پیدا می‌کنند که داستان را پیش می‌برند. حال اگر این داستان دلنشین و به خاطر سپردنی باشد و دلپذیر تمام شود، یعنی اینکه من نویسنده موفق بوده‌ام و باتجربه و مهارتی که داشته‌ام از پس آن بر آمده‌ام. که تمام کارهای من دقیقا به همین شکل است. یعنی فرم و زبان در آن‌ها اصلا مشترک نیست، ولی محتوا می‌تواند مشترک باشد، چون محتوا حاصل زیست، زندگی ، تفکر و روحیات، احساسات و... نویسنده است و هر کسی با توجه به سن و موقعیتش می‌تواند این محتوا را یکدست در خود داشته باشد.
 
تم اصلی این مجموعه مرگ است
وی ادامه داد: در مجموعه داستان «آقای چنار با من ازدواج می‌کنی؟» محتوای کلی کارها مرگ است، البته مرگ اندیشی نیست بلکه جدال مرگ و زندگی است، در این مجموعه به هیچ وجه سیاه‌نمایی نکرده‌ام، چون من خودم اصلا خوشم نمی‌آید که سیاه‌نمایی ببینم، بخوانم یا آن را انجام دهم؛ ولی پرداختن به مقوله مرگ یکی از دغدغه‌های اصلی من است و در این میان جدال مرگ و زندگی و پیدا شدن بارقه‌هایی از امید یا روشنگری است. بنابراین تم اصلی این مجموعه مرگ است ولی فرم و زبان در هر داستان با داستان دیگر کاملا متفاوت است.

معینی در تفاوت دو اثر خود بیان کرد: اگر بخواهم دوباره بنویسم  شاید مجموعه قبلی‌ام را ننوسیم، چون مطالبی که از آن عبور کردم، مقدار زیادی مبتنی بر تجربه‌های زیسته خود و اطرافیانم بود و شاید مهارت زیادی در آن به خرج ندادم، البته این به این معنی که مجموعه قبلی را رد کنم نیست، چون در زمان خودش کار بدی نبود و مثل کتاب جدیدم اقلیم‌گرا بود، ولی به نظر خودم سوژه‌های مجموعه جدیدم خیلی پخته‌تر انتخاب شده‌اند و موضوعات داستانی جامعیت بیشتری دارند، جامعه شمول‌تر و مردم شمول‌ترند، در حالی که مجموعه قبلی ممکن بود سوژه‌های داستانی‌اش شخصی قلمداد شود.

نویسنده مجموعه داستان کوتاه «آقای چنار با من ازدواج می‌کنی؟» درباره نام این کتاب و نحوه انتخاب آن اظهار کرد: نام این مجموعه خط آخر یکی از داستان‌های این کتاب است. در کل کتاب تنیدگی گل و گیاه با آدم‌ها زیاد دیده می‌شود، یعنی یا خیلی علاقه‌مند به گیاهند، یا خودشان را در قالب گیاه می‌بینند، یا با گیاهان زندگی می‌کنند و یک تنیدگی جادویی بین انسان و گیاه در کل کارها دیده می‌شود، منتهی این داستان چکیده حسی است که شخص من نسبت به گیاهان داشتم. داستان زنی است که نه دیوانه است و نه عاقل که از انسان و آدمیزاد نا امید است، به گیاه پناه آورده و به شکلی زوج خود را در بین گیاهان و یک درخت چنار انتخاب کرده است که این مضمون اصلی است، منتهی از یک طرف هم با دستور ناشر و نظر خود من اسم مورد پسندتری برای جذب مخاطب بود، چون این مجموعه دو یا سه اسم عوض کرد تا نهایت با این اسم رسید که به همان داستان آقای چنار برمی‌گردد.

معینی در پایان از نگارش اولین رمان خود خبر داد و گفت: در حال حاضر نگارش یک رمان را در دست دارم که در چهار اپیزود و چهار فصل است، دو فصل اول آن به اتمام رسیده و دو فصل نهایی آن مانده است، البته خیلی کار ندارد چون از سال‌ها قبل روی این کار کرده بودم و تا به حال چندین اسم عوض کرده ولی در حال حاضر اسم خاصی نمی‌توانم برای آن بیان کنم و به احتمال زیاد با نشر نیماژ منتشر خواهد شد.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سینایی ۱۹:۰۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۸
    چه اسم خوبی دارد
  • غلي ۲۱:۵۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۸
    همه‌ي داستان‌هاي ما تم مرگ دارند. ترا خدا از شادي بنويسيد
  • ادب دوست ۱۱:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۷
    واقعا افتخار به نویسندگانی چون خانم میترا معینی که با ادبیات فاخر خود نام ایران و ایرانی را اعتلا می بخشند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها