محمد کلباسی میگوید: نجفی بود که باعث رونق جلسات جنگ شد. نجفی از ادب و هنر، وضعیت ادبیات تطبیقی، نقد ادبی، مسائل بنیادی و وضع رمان فرانسه به خوبی اطلاع داشت و ما را در جریان چیزهایی گذاشت که نداشتیم.
به عنوان نویسندهای که از اعضای جنگ ادبی اصفهان بودهاید، از نحوه شکلگیری این حلقه و نحوه پیوستن دیگر اعضای جنگ بگویید.
در چهارباغ کتابفروشی به نام «تایید» وجود داشت که من و بقیه دوستان آنجا دور هم جمع شدیم و حلقه جنگ را تشکیل دادیم. محمد حقوقی از بنیانگذاران و تاثیرگذارترین اعضای این جنگ بود که آقایانی مانند نفیسی و نیکبخت شاگرد ایشان بودند. هنگامی که جنگ 2 اصفهان را درآورده بودیم شاگرد آقای نویدی، صاحب کتابفروشی شخصی به نام ابوالحسن نجفی را به ما معرفی کرد که تازه از فرانسه به ایران آمده بود. من و دیگر اعضای جنگ مرتب به کتابفروشی سر میزدیم. همان جا بود که نویدی او را معرفی کرد. بنده با ایشان قراری گذاشتم تا در منزل یکی از دوستان در خیابان مدرس به جلسه حلقه جنگ برویم. آن زمان دیگر در باغ صائب نمیتوانستیم جمع شویم و در خانهها جلسات را برگزار میکردیم. شعر میخواندیم و مقاله و داستان و ترجمه. در همین جلسات بود که احمد میرعلایی اولین ترجمههایش را خواند. میرعلایی از کسانی بود که بورخس را معرفی کرد و ترجمهاش از «ویرانههای مدور» را در همین جلسهها خواند.
اضافه شدن ابوالحسن نجفی چه تاثیری در حلقه ادبی اصفهان گذاشت و این تاثیر به چه صورت بود؟
وجود نجفی در این جلسات ذیقیمت بود. ایشان دورهای را دیده بود که ما هنوز ندیده بودیم. خود من محصلی بودم که تازه دیپلم گرفته و به تازگی در دانشگاه پذیرفته شده بودم. این نجفی بود که باعث رونق جلسات شد. نجفی از ادب و هنر، وضعیت ادبیات تطبیقی، نقد ادبی، مسائل بنیادی و وضع رمان فرانسه به خوبی اطلاع داشت و ما را در جریان چیزهایی گذاشت که نداشتیم.
آیا در آن زمان جنگها و حلقههای دیگری هم در اصفهان وجود داشت؟
جنگ و حلقه همیشه در شهر اصفهان وجود داشته است. در حال حاضر هم ان.جی.او هایی در اصفهان هستند و همچنین موسسه «رویش مهر» و «خانه خورشید» فعالیت ادبی دارند. اما در آن دهه یعنی در دهه چهل وضع ادبیات نه تنها در اصفهان بلکه در تمام ایران به گونه دیگری بود. اصفهان همیشه محل تشکیل انجمنهای بزرگی بود. از زمان فتحعلیشاه که «نشاط اصفهانی» را داشت و به انجمنهای بازگشت متصل میشد. به عنوان مثال انجمن کمال در سال 1342 در کتابخانه مدرسه چهارباغ تاسیس شد و به روش دیگر انجمنهای ادبی بود. آقایانی بودند که شعر سنتی میسرودند و قصاید و مثنوی میخواندند و شکل کار به صورت «طرحی» بود. به عنوان مثال یک بیت را کسی پیشنهاد میداد و با آن وزن و قافیه، غزل و قصیده میگفتند. نمیخواهم ارزش کارشان را زیر سوال ببرم اما شیوه کار کمی کاسبکارانه بود. به عنوان مثال آقای نجار و خراطی هم بود که به سبک نظامی کلی شعر سروده بود و در قطعه نامآوران اصفهان هم دفن شد. مساله این بود که سواد شعری زیادی مانند حافظ و مولانا نداشتند. افراد تحصیلکردهشان معلم دبستان بودند و فوقش دبیر دبیرستان.
محمد کلباسی
فکر می کنید تفاوت عمده جنگ ادبی اصفهان با حلقه های اینچنینی و به طور کلی حلقههای قبل از خود چه بود؟
اولین شماره جنگ در اوایل دهه40 درآمد. ما در حقیقت این فضا را شکستیم و کار تازهای انجام دادیم. نجفی به همراه گلشیری، حقوقی و خود من از آغازکنندهها بودیم و در شکستن فضای صلب آن دوره تاثیر داشتیم.
چرا نجفی بعد از مدتی اصفهان را به قصد تهران ترک کرد؟
قضاوتی نمیتوانم در اینباره بکنم. ایشان در اواخر دهه چهل به دانشگاه اصفهان آمدند. آنگونه که گفته میشد، نجفی نتوانسته بود مدرکاش را از فرانسه به طور کامل اخذ کند و رسالهاش رابه پایان نرسانده بود تا بتواند در دانشگاه به عنوانی دست پیدا کند. البته هنوز هم مشخص نیست چون ایشان درباره این موارد خیلی کم حرف میزد. ایشان در دانشگاه اصفهان ادبیات تطبیقی و نقد ادبی تدریس میکردند اما استخدام رسمی نبودند و به صورت قراردادی در دانشگاه حضور داشتند. من و آقای حسینی هم به صورت مستمع آزاد به سر کلاسهای ایشان میرفتیم و هنوز هم جزوههای ایشان را از کلاس ادبیات تطبیقی نگه داشتهام. اما درنهایت دانشگاه با حضور ایشان مخالفت کرد و نجفی از اصفهان به تهران آمد.
فعالیتهای ایشان در تهران به چه سمتی رفت و ابوالحسن نجفی چه تاثیری بر ترجمههای زمان خود گذاشت؟
رفتن نجفی به تهران همزمان با چاپ و انتشار ترجمههای خودش بود. مانند ترجمه «شیطان و خدا» از سارتر. به تشویق موسس کتابفروشی زمان در خیابان نادری و آقای سیدحسینی، نجفی بر آن شد که به تهران برود و سپس در انتشارات فرانکلین استخدام شد. در آن دوره کتاب از هر لحاظ یونیک و یگانه بود. نجفی در کتابهایی که آن دوره منتشر شد، بسیار تاثیرگذار بود به عنوان مثال، کتاب «از صبا تا نیما» نوشته یحیی آرینپور با ویراستاری نجفی به این شکل درخشان تولید شد. به گفته خود نجفی وقتی ترجمه آرینپور به دست او رسید، خورجینی از متنی آشفته بود. این کتاب را ورق بزنید تا ببینید که چقدر دقیق است و زرینکوب هم نقدی بر این کتاب نوشته است. نکتهای که وجود دارد این است که این کتاب تنها کار آقای آرینپور نیست و کار ادیتورهایی مانند نجفی، سمیعی و میرعلایی بود که برای تدریس ادبیات معاصر به نظرم بهترین منبع است.
با این همه خدمات ارزندهای که نجفی انجام داد، دلیل نادیدهگرفتن او از سمت برخی و نارضایتی که از او در پایان عمرش وجود داشت چه بود؟
نجفی در اواخر زندگیاش با بیماری دستوپنجه نرم میکرد و نمیتوانست با دیگران معاشرت کند. پس از درگذشت ایشان در مجله «زندهرود» تصمیم گرفتیم که شماره ویژهای از ایشان منتشر کنیم که پذیرفته نشد و دلیل آن هم قطع و عدم همکاری نجفی با این مجله و کلا مجلات اصفهان پس از رفتناش به تهران بود. «زندهرودی»ها خیلی دلشان میخواست که نجفی با آنها همکاری کند اما نجفی از آن پس تنها با نشریات تهران همکاری میکرد.
نظر شما