جمیل فاروقی، شاعر کُرد که در سالهای گذشته آثار ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺳﻌﺪﺍﻟﻠﻪ ﺧﺪﯾﺮﯼ را جمعآوری و منتشر کرده بود، بعد از درگذشت این شاعر کُردزبان یادداشتی را در اختیار ایبنا قرار داده که در آن به ذکر ویژگیهای شعری و تواناییهای این شاعر فقید کشورمان پرداخته است.
ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺳﻌﺪﺍﻟﻠﻪ ﺧﺪﯾﺮﯼ ﺷﺎﻋﺮی شوخ طبع و نازکخیال ﮐُﺮﺩ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۰۲ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﻫﺠﯿﺞ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﺑﻊ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﭘﺎﻭﻩ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ. ﻭﯼ ﺍﺯ سنین خردسالی احساس کرد که ذوق شاعری دارد. ﺧﺪﯾﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﻥ نوﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ چاشنی دینامیت سه انگشت دست ﻭ ﭼﺸﻢ چپ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻟﯽ ﻧﯿﺰ ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻠﻮﻟﯿﺖﻫﺎ، طبع شعریاش بیشتر شکوفا شد و دیوان شعرش که قسمت اعظم اشعار ایشان را تشکیل میدهد در سال ۱۳۹۰ توسط این جانب جمیل فاروقی و در انتشارات احسان به چاپ رسید.
ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﮐُﺮﺩ ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺩﻩﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺳﻌﺪﯼ، ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﮐُﺮﺩ ﺳﺪﻩﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﯿﻦ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺳﯿﺪﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﻣﻌﺪﻭﻣﯽ ﺗﺎﻭﮔﻮﺯﯼ (ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﮐﺮﺩ)، ﻧﺎﻟﯽ ﻭ ﻣﻼمصطفی ﺑﯿﺴﺎﺭﺍﻧﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﻭﯼ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺩ، ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﮐُﺮﺩﯼ، (سورانی و اورامی) ﻭ ﻓﺎﺭﺳﯽ، ﺳﺮﻭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻗﺎﻟﺐﻫﺎﯼ ﺷﻌﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺜﻨﻮﯼ، ﻏﺰﻝ، ﻗﺼﯿﺪﻩ ﻭ ﺭﺑﺎﻋﯽ ﻃﺒﻊﺁﺯﻣﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
میرزا سعدالله در اشعار اورامی که زبان اصلی خودش است با الهام از مولوی، بیسارانی و صیدی اشعاری نغز و پرمحتوا سروده و عشق خود را در نهایت زیبایی و تسلط به تصویرکشیده است. ایشان در اشعار خود از استعاره و تشبیه و جناس و مستات لفظی و معنوی بهره گرفته است.
میرزا در زندگی خود بجز معلولیتهای متعدد کشوقوسها و محرومیتهای زیادی را تجربه کرده است که در اشعار نغز و زیبایش انعکاس یافته است و در این قسمت از اشعار بسیار موفقتر است. میرزا سعدالله در اشعار سورانی و فارسی هم داد سخن داده و در مرتبهای پایینتر از اشعار اورامی ایشان قرار دارد.
میرزا در کارهای صنعتگری صنایع دستی، کلاش بافی، کشاورزی و باغداری استادی مسلم بود که درهر رشته از این هنرها داری ابتکارات منحصر به فرد است. استاد خدیری سعی نموده در اکثر قالبهای شعری طبعآزمایی نماید و در بسیاری از آنها موفق بوده است. ایشان بهویژه پس از زمانی که در رسانههای ملی و بینالمللی حضور یافت به شهرت زیادی دست یافت و اشعارش زبانزد همه شد. در همین راستا شاعرانی بهویژه از منطقه اورامانات به تقلید از شیوه ایشان پرداختند و گاهی با مکاتبه و مشاعره با استاد، شعرسرایی و طبعآزمایی کردهاند و آنچه مسلم است اینکه همه، ایشان را بهعنوان استادی مسلم و پیشکسوت قبول داشتند و دارند و ادارات ارشاد و انجمنهای ادبی متعدد پس از انتشار دیوان میرزا چندین بار و در مراسمهای مختلف از سالها فعالیت وی تجلیل و تقدیر کردند.
نمونه شعر فارسي:
«حاصل خشکيـــــــدهام سبزه بخشيدي زنو
ماه دو هفته بودي ودرخشيـــــــــــدي زنو
جعبهي سيمين سينـــــــــــهات درباز بود
دست برآن مي نهـــــــادي تند پوشيدي زنو
ازنگاه قهـــــــــر تومايوس گشتم دل حزين
بهر تسکيــــــن دل غــــــم ديده خنديدي زنو
(سعد) ميگويد نگاهي سوي ماکردي و ليک
تا ترازو مهــــروعشقت با چه سنجيدي زنو»
در اشعار اورامی میرزا سعدالله از دنیای پیچ و خم خیال بیشتر بهره میبرد. در یکی از غزلوارههایش به نام (خه سته خانه) خود را بیماری میپندارد که در اتاق میل و عشق دوست بستری است و از ابزار و اسباب بیمارستان استعاره گرفته و در جهت ابراز عشق خود بهره میگیرد و میگوید عرق صورت سیمگون تو به جای سرم و دستمال بسان باند شکستهبندی منست. گردن بلوری تو همان شیشه بلورین شربت من و و قهر و آشتیات دماسنج من است که با آشتیات علایم حیات در من هویدا میشود و باقهرت تا سر حد مرگ افول میکنم.
میرزا از استعارات بدیع و عمیق و گاهی دور هم استفاده میکند. برای مثال در غزلوارهای که برای ناشنوایی خود گفته است دنیای اصوات را به جهانی فراخنا و پهناور تشبیه میکند که با ناشنوایی خود روح او در زندان تاریک صدا محبوس شده است میگوید:
«ارواح نه زندان تاریکی سه وته ن
تیری قه زاسچی سه خت شنه وام که وته ن»
نظر شما